تعليق روابط خارجي كشور در دوره پيشا برجام
بهرام قاسمي
صدور شش قطعنامه تحريمي شوراي امنيت سازمان ملل، قرار گرفتن ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد به عنوان مخل صلح و امنيت بينالمللي، تبديل شدن به چالشي جهاني و قرار گرفتن در دستوركار تقابلي قدرتهاي بزرگ به خصوص قدرتهاي غربي و متحدين آن، تحميل تحريمهاي ناعادلانه و ظالمانه از جمله تحريمهاي مالي – بانكي و تحريم انرژي و حركت تدريجي ولي مستمر به سوي تحريم كامل بينالمللي از طريق اعمال تحريمها و محدوديتهاي شديد بر تردد هوايي و دريايي، محاصره دريايي بنادر و قطع خطوط كشتيراني و ارتباطات هوايي، تحميل قطعنامه 1929 و قرار گرفتن در مسير قطعي و نهايي «تغيير رژيم»؛ خلاصه و فشردهاي از وضعيت پيچيده و غامضي است كه كشورمان در دوره پيشابرجام به خصوص در دوره زماني 1389 تا 1392 با آن مواجه بود. برنامه جامع اقدام مشترك يا به بياني رايج «برجام» كه حاصل توافق هستهاي كشورمان با گروه موسوم به كشورهاي 1+5 بود؛ مهر باطل و خط بطلاني بود برتمامي اين مصائب و سياستهاي نابخردانهاي كه تصور ميكرد جمهوري اسلامي ايران و مردم انقلابي و مقاوم آن را ميتواند در رسيدن به آرمانهاي مقدسشان و همچنين از دسترسي به فناوري و تكنولوژي صلحآميز هستهاي محروم سازد و نابخردان ناآگاه پس از اين همه كشش و كوشش براي ايجاد محدوديت، ممنوعيت و تهديد، نه تنها ايران را در رسيدن به اهداف خود متوقف نكرد بلكه ايران با اتكا به توان مردم سختكوش و خردمند خود توانست در بسياري از حوزههاي علم، فناوري و دانش گوي سبقت را از رقباي پيشين بربايد. اگرچه سياستهاي خصمانه ايالات متحده امريكا در تلاش براي انجام تحريمها بيشك معضلات و مشكلاتي را نيز در برخي از حوزهها بر مردم بزرگ ايران تحميل كرد، ولي اين موضوع هيچگاه نتوانست دولتمردان و مردم ايران را از راهي كه به درستي انتخاب كرده بودند، باز دارد. حال با نگاهي دقيقتر و جزييتر به مرور آنچه در دوره ماقبل برجام توسط دشمنان ملت، دولت و نظام اسلامي ايران تحميل شده بود را اشارهاي دوباره خواهم داشت:
1- سياست و روابط خارجي در حال تعليق، بهترين و دقيقترين تعبيري كه ميتوان براي توصيف روابط خارجي كشورمان درآن دوران بهكار برد اين بود كه با پافشاري بر برنامه هستهاي صلح آميز كشورمان، با وجود حقانيت كشور در اين مقوله، معذلك كل سياست و روابط خارجي كشور بهشدت تحت تاثير سياستهاي خصمانه امريكا و همپيمانان آن قرار گرفته بود.
2- با تحريم نفتي كشورمان، فروش نفت خام در يك سير تدريجي ابتدا به يك ميليون بشكه در روز و سپس به 500 هزار بشكه بايد كاهش مييافت و طبق زمانبندي تحريمها به تدريج به صفر نزديك و منجر به قطع كامل صادرات نفت كشورمان ميشد. همين امر ضمن وارد آوردن فشار بر درآمدهاي نفتي كشورمان كه منجربه كاهش شديد درآمدهاي ارزي و در نتيجه تاثيرات اقتصادي بر اجزا و پارامترهاي اقتصادي ملي شد؛ اگرچه با بهكارگيري روشهاي خردمندانه و هوشمندانه كشور، جمهوري اسلامي ايران به مقابلهاي جدي با نيات شوم مخالفان توسعه و پيشرفت به عمل آورد و تا حد بسياري آنان را ناكام ساخت.
3- در كنار تحريمهاي نفتي، تحريمهاي مالي- بانكي به خصوص تحريم بانك مركزي و تحريم معاملات ارزي با كشورمان از طريق سيستم سوييفت، سامانه مبادلات بينالمللي كشورمان تحميل شد.
4- بلوكه كردن سرمايهها و درآمدهاي نفتي و موجودي كشورمان نزد بانكهاي خارجي، از ديگر تبعات و پيامدهاي تحريم بانكي عليه كشورمان بود.
5- در بعد بينالمللي و به دنبال صدور شش قطعنامه تحريمي از جمله قطعنامه 1929 شوراي امنيت عليه كشورمان كه به قطعنامه Regime Change معروف بود، كشورمان عملا و رسما به موضوع ثابت شوراي امنيت سازمان ملل تبديل و رسما به عنوان تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي شناخته شد و اجماعي بيسابقه در سطح قدرتهاي بزرگ از جمله 5 عضو شوراي امنيت شكل گرفت به گونهاي كه علاوه بر قدرتهاي غربي، دو قدرت غير غربي يعني روسيه و چين به گونه تام و تمام با اجماع قدرتهاي غربي عليه كشورمان همراهي كرده و نه تنها از راي وتو خود عليه قطعنامههاي پيشنهادي امريكا، انگليس و فرانسه استفاده نكردند بلكه با تاييد اين قطعنامهها به طور كامل به اجراي آنها همت گماشتند؛ لذا در عصر ما قبل برجام، نه تنها قدرتهاي غربي و متحدين و شركاي آن بلكه اجماع نامقدسي ميان قدرتهاي شرق و غرب عليه كشورمان شكل گرفته بود.
6- وضعيت كشورمان در ديگر نهادهاي بينالمللي از جمله كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل روز به روز پيچيدهتر و دشوارتر ميشد. يكي از شاهكارها و دستاوردهاي درخشان توافق هستهاي برجام اين بود كه پرونده موسوم به PMD را به طور كامل مختومه كرد.
7- قرار گرفتن ذيل فصل هفتم منشور سبب شده بود تا حتي برخي از كشورهاي طرف تجارت با كشورمان نيز براي خريد نفت با اغتنام از فرصت و سوءاستفاده از فضاي تحريم؛ هزينههاي مبادلات تجاري با كشورمان را افزايش دهند.
8- برخي از كشورها سعي كردند تا با كاهش مبادلات و مراودات انساني از جمله گردشگري و كاهش تعاملات علمي و دانشگاهي، قطع صدور ويزا براي اتباع و شهروندان كشورمان از سوي برخي از كشورها مشكلات ديگري را تحميل كنند.
9- استمرار وضعيت پيشابرجام تا زمان كنوني و روي كارآمدن دولتي افراطي و نژادپرست و ايرانستيز در امريكا با رييسجمهوري افسارگسيخته و بدون پرنسيب؛ معجوني را ميتوانست به بار آورد كه ظرفيت تقابل و رويارويي دوكشور را به مرزي غيرقابل كنترل و انفجارآميز افزايش دهد.
10- تحول وضعيت پيشابرجام به شرايط پسابرجام، باعث تغيير اساسي در رويكرد و برداشت بسيار منفي دولتها و افكار عمومي خارجي به خصوص در دنياي غرب به رويكردي شده كه امروز در برابر سياستهاي افراطي و مخرب امريكاي ِترامپ عليه كشورمان ميايستند. برجام باعث تغيير و تبديل كشورمان از بازيگري به زعم ديگران مخرب به بازيگري فعال و موثر و سازنده در عرصه ثبات بخشي و امنيت منطقه و مبارزه با تروريسم شده است. در دوره پيشابرجام ايران به عنوان كشوري مخل و مخالف صلح و امنيت بينالمللي معرفي ميشد كه به هيچ قاعده و قانون بينالمللي پايبند نيست ولي امروز ايران مدافع اصلي صلح و امنيت بينالمللي از طريق اجراي كامل برجام وفق قطعنامه 2231 شمرده ميشود و در مقابل اين امريكاي ترامپ است كه به عنوان كشوري هنجارشكن، مخالف قواعد و نرمهاي بينالمللي و مخالف سازمان بينالمللي شناخته ميشود.
11- خروج از ذيل فصل 7 منشور و لغو قطعنامههاي تحريمي به خصوص قطعنامه 1929 از طريق ديپلماسي و مذاكره و بدون كاربرد زور، از جمله شاهكارها و دستاوردهاي عظيم توافق هستهاي نهتنها براي كشورمان بلكه براي كل جامعه جهاني است.
سخنگوي وزارت خارجه