برجام و هنجارشكنيهاي ترامپ
نصرتالله تاجيك
توافق هستهاي كه ميان ايران و شش قدرت جهاني به امضا رسيده است چرتكه دادهها و ستاندهها نيست! رويكرد جديدي در تعامل با جامعه جهاني است براي ايجاد فضاي تنفسي در سياست خارجي به منظور خروج از انزوا، به بنبست رساندن پروژه ايران هراسي امريكا و همپيمانانش از جمله رژيم صهيونيستي و تزريق خون جديدي در رگهاي اقتصاد و تجارت خارجي كشور. در دنياي كنوني به دليل پيوستگيهاي مرئي و نامرئي نميتوان جداي از ديگران زيست و رويكردي كه در روند برجام در پيش گرفته شد كه هم ما را از انزوا خارج كرد و هم نشان داد كه ايران ميخواهد مسوولانه با جامعه بينالمللي زندگي و از حقوق خود در كنار وظايفش استفاده كند. اين رويكرد ناشي از اراده درست و واقعي مسوولان كشور در شناخت ضرورتهاي جامعه بود. ضرورتهايي كه در اثر تحريمها و اشتباهات قبلي دولتمردان كشور خود را نهتنها به مردم و جامعه بلكه به نظام سياسي نيز تحميل كرده بود و اگر اين ضرورتها به درستي به آن پاسخ داده نميشد سياست و حكومت نيز بايد تبعات امنيتي آن را تحمل ميكرد كه كرد و فعال شدن گسلهاي سياسي اجتماعي هفته دوم ديماه سال جاري نمونه كوچكي از آن بود! پاي بند بودن ايران به تعهداتش نشان از درك اين ضرورتها و شناخت صحيح راه برونرفت از اين اوضاع خود ساخته داشت. تنها چيزي كه شايد كمي اجازه نداد اين روند سير طبيعي خود را طي كند طولاني شدن بيش از حد آن و انجام مذاكرات امضاي برجام نهتنها در دقيقه نود بلكه در وقت اضافي و تغيير معادلات قدرت در امريكا و روي كار آمدن ترامپ در اين كشور بود. حاصل گرفتار شدن برجام در معادلات دو دويي بود و هريك از طرفين به دنبال تامين اهداف خود بود. براي ما برجام الگوي جديد رفتاري در تعامل با دنياست ولي براي او برجام تقويت ايران براي تحقق اهداف سياسي و امنيتياش در منطقه است و لذا درصدد ملتهب كردن دايمي جو و بلاتكليف نگه داشتن شركتهاي اقتصادي در پي بستن اين فضاي تنفسي!
با سلسله اقداماتي كه ترامپ بعد از روي كار آمدن عليه ايران و مشخصا برجام انجام داد و به نتيجه نرسيد، دور از ذهن نبود و نيست كه امريكا روش جديدي را در اقداماتش عليه ايران دنبال كند تا بتواند با فشار زياد سياسي، امتيازات بيشتري كسب كند. طرح مباحث حقوق بشري، موشكي و اخيرا بحث تظاهرات داخلي، همه نشان از آن دارد كه امريكا به دنبال فشار بر ايران و امتيازگيري است. اين مساله از چشم كشورهاي ديگر و مخصوصا اروپا خيلي پوشيده نيست و لذا براي اين گونه اقدامات ترامپ وجاهتي قايل نيستند. عدم همراهي آنها نيز ناشي از آن است كه ميبينند ترامپ در حال استفاده ابزاري از آنها و سازمان ملل است. اما شكستهاي پي در پي ديپلماتيك امريكا در صحنه بينالمللي و مراوداتش حتي با همپيمانانش بيانگر اين واقعيت است كه با وجود تلاش تيم كاخ سفيد براي منفعل و منزوي كردن ايران كه به تضعيف روابطش با آنها و همچنين از كارايي انداختن نهادهاي بينالمللي از جمله سازمان ملل منجر ميگردد، اما هنوز كشورهايي وجود دارند كه به اصل عدم مداخله معتقدند و با توليد اميد درصدد حفظ ساختار برجام هستند حتي اگر در مرحله بعدي داراي مشكلاتي نيز با ايران باشند. و اين شكستهاي ترامپ كمكم به تند شدن اقدامات بعدي وي و مخصوصا در قبال برجام منجر شده و ادامه خواهد يافت. اما ما بايد صبور باشيم زيرا بعيد ميدانم بار ما با ترامپ به سرمنزل مقصود برسد. ما نيز بايد «سياست نمدمال» را كه خود در آن استاديم، در قبال او در پيش بگيريم تا ببينيم آيا او ميتواند مشكلاتش در صحنه داخلي و خارجي را از سر بگذراند؟! هم بايد تلاش كنيم مخالفين هنجارشكنيهاي ترامپ از جمله اروپا را در اردوگاه خود نگه داريم و هم بايد ديد روسها بالاخره با او چه خواهند كرد؟ زيرا به نظر ميرسد هنوز قطار ماجراهاي داخلي و خارجي وي همانند رييس دولت مهرورز محافظهكاران بدون فرمان و ترمز در حركت است!
ديپلمات پيشين