افزايش سرانه اعتماد به نفس
جلال سميعي
۱- ما در اينترنت بلند بلند فكر ميكنيم.
۲- از وقتي گوشي تلفن همراه آمد و اينترنت هم به هر دوي ما رسيد، زندگي كمكم يك شكل جديد گرفت؛ راستش طوري به اين دو بزرگوار وابسته شديم، كه ديگر تصوري از نبودنشان نداريم؛ يعني اگر دري به تختهاي بخورد و گوشي يا نت خاموش شود، دست و پايمان را گم ميكنيم.
۳- اگر از من بپرسند كه مهمترين افزايش توليد يك پديده يا محصول در جهان در اين دهه اخير
چيست؟
بيترديد ميگويم «اعتماد به نفس»؛ موبايل و اينترنت، كاري كردند كه بتواني در اينستاگرام كريستين رونالدو، زير عكس تمرينهايش با وزنه، بنويسي «داداش داري اشتباه ميزني»؛ يا در صفحه داور خارجي بازي تيم ملي واليبال با هر جايي، هر چه از دهانت درآمد، در راه عزت و اقتدار وطن بنويسي و به خودت افتخار كني. دهه گذشته، دهه افزايش اعتماد به نفس و البته، مودبانهتر، دهه افزايش جرات و جسارت آدمها بود؛ رسانهها توانستند به ما تريبون و جايي براي ديده شدن بدهند؛ نياز غريزي ديده شدن، مهمترين سود ما در بازي با فضاي رسانهاي
تازه است.
۴- خطر يا فرصت عجيب رسانههاي شخصي اين است كه ما داريم زندگي و لحظههايمان را روي اين دفترچه خاطرات عمومي ثبت ميكنيم؛ ما در اينترنت داريم بلند بلند فكر ميكنيم و هويت دوممان را خود ميسازيم؛ هويتي كه مجموعهاي است از آن چه هستيم، آن چه ميخواهيم باشيم، آن چه تلاش ميكنيم نشان دهيم و آن چه ديگران از ما ميبينند؛ اين «ما» و «ديگران» ميتوانند آدم باشند، برند و سازمان، يا هر پديده داراي هويت ديگري. هويتي كه اگر حواسمان به چگونگي شكلگيري و ديده شدنش نباشد، ممكن است حتي خودمان ندانيم چه
شكلي هستيم.
۵- خطر اصلي آنجاست كه ندانيم يا برايمان مهم نباشد كه چطور ديده ميشويم؛ اينترنت و مجموعه رسانههاي جديد، تا حدي به ما ابزارها و فرصت رصد و تغيير هويتمان را دادهاند... اما ديگران هم ممكن است بتوانند ما را طوري كه ميخواهند، براي مخاطبان
تعريف كنند.