بهترين عيدي، يار مهربان است
رامبد خانلري
اين روزها در حال جمع كردن داستان براي ويژهنامههاي نوروزي هستم. همين شنبهاي كه گذشت ويژهنامه عيد هفتهنامه «كرگدن» را منتشر كرديم كه سراسر داستان بود. براي يكي دو جاي ديگر هم داستان عيد گرفتم به همين خاطر اين اتفاق افتاده كه در كمتر از يك هفته بيشتر از سه مرتبه با دوست نويسندهاي تماس گرفتهام و از او طلب داستان كردهام. همينجا اعتراف ميكنم كه بيشتر وقتها اين كار را با ترس و دودلي انجام دادهام و وقتي شماره دوستي را براي مرتبه چندم گرفتم به وقت شنيدن صداي بوق آزاد، حسي شبيه استرس پيش از گرفتن كارنامه در دوران تحصيل ته دلم را گرفت كه دوست نويسندهام گوشي را بردارد و بگويد فلاني تو هم شورش را درآوردهاي مگر من چقدر داستان مينويسم؟ تمام اين تماسها با مهرباني پاسخ داده شد و تمام دوستان نويسنده رفاقت را در حق من تمام كردند . ميدانم كه نوشتن داستان در اين مدت كوتاه كار سختي است و ميدانم كه شب عيد در ميان اين همه استرس و قرار و مدار مالي با ذهني كه پر است از حساب و كتابهاي عقبافتاده كار بسيار سختي است اما تمام رفقا اين كار را انجام دادند، به بهترين شكلي كه ممكن بود انجام دادند. آنوقت بود كه فهميدم اين نويسندهها مردم را دوست دارند، اي كاش كه مردم هم همانقدر آنها را دوست داشته باشند. دوست داشتن نويسندهها يعني خريدن كتابهايشان، خواندن كتابهاي خريدهشده و در نهايت به اشتراك گذاشتن احساس شما در ارتباط با فلان كتاب خانم يا آقاي نويسنده با او در صفحات مجازي آنها. اگر قصد خريد عيدي براي رفقاي دور و نزديك داريد بدانيد و آگاه باشيد كه خريدن كتاب بسيار پسنديدهتر از خريد سررسيد و كالاهاي مستحبي اينچنيني است. اين سررسيدها دو، سه سال ديگر بيات ميشوند و ميراثي براي نوهها و نتيجه ها، تا در روزهاي مختلف سال ۱۳۹۷ نقاشي بكشند؛ پس از همين حالا يا كتاب بخريد يا دفتر نقاشي.