خانه ارغوان
در به اصطلاح «بازسازي» آنجا همگي را از ميان بردند و اكنون نمونههايي از آن در باغ خاندان مستوفي و بوستان مختاري در ونك موجود است كه در تهرانگرديهايم موفق به ديدن آنها شدم. درخت خودروي داغداغان در نواحي شمال البرز و كم و بيش در اراضي شميران ازجمله درختان خاص اين منطقه پايتخت بود كه ميوهاي ريز، شيرين و شبيه زالزالك دارد. داغداغان به زيارتك نيز معروف است و مردم براي برآورده شدن حاجاتشان، به آن دخيل ميبستند. درخت داغداغان محله زرگنده يكي از آنها بود كه امروزه هيچ اثري از آن نيست. به غير از اينها، درخت ديگري نيز در تهران، يافت ميشود و آن درخت ارغوان است با برگهاي كوچك قلبي شكل و مصرف كم آب و سازگار با اقليم نيمهخشك تهران و مقاوم در برابر آفت و بيماري، ارغوان بوتهاي است ولي با هرس، تك شاخه شده، به درختي تنومند تبديل ميشود. پيشترها- در زمان پهلوي اول- بين درختان چنار خيابان وليعصر گل سرخ ميكاشتند اما امروز خبري از آنها نيست با ساخته شدن بزرگراهها ارغوان در ميان كاجها و شمشادها و توت نرك جايي يافت و اينك مثلا در بزرگ راه امام رضا(ع) نمونههاي بسيار از آن داريم. اما در ميان ارغوانهاي تهران يكي با همه فرق دارد و سالها در حياط خانه «سايه» بوده است و امروز در ميان حياط شركت كارخانه سيمان تهران در خيابان هدايت پابرجاست و نماد تمام طبيعتي است كه احساسات انساني سايه در آن بازنمايي ميشود. ارغوان خانه ابتهاج تنها يك درخت نيست؛ كه با زندگي شاعر اين شهر و دوستدارانش پيوندي ناگسستني دارد. در طول تاريخ شاعراني بودهاند كه براي چيزهايي كه به آن علاقه داشتند شعري سرودهاند و بدين ترتيب آن را ماندگار كردهاند.
به گفته سايه، شاخههاي ارغوان او همچون فرزندانش در حياط همين خانه باليدند و قد كشيدند. شاخههاي انبوه با گلهاي ارغواني كه با زندگي و شعر سايه بهشدت در هم تنيده و به نمادي از تهران بدل شده است. نمادي كه بخشي از طبيعت تهران به حساب ميآيد و با درون وي پيوندي ژرف دارد و شاعر دردهاي روحي و ذهنيت خود را با بهرهگيري از آن درخت به تصوير ميكشد.
ارغوان تنها گوشهاي از طبيعت تهران نيست بلكه همسو با تاريخ اين خاك و آب است.
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابيست هوا
يا گرفتهست هنوز؟
هنوز هم آقاي ابتهاج وقتي اين شعر را ميخواند سخت منقلب ميشود و ميگريد چنان كه اطرافيان ايشان سعي ميكنند موضوع را به جايي ديگر بكشانند. شعر زيبايي كه آواز دلكش عليرضا قرباني بارها و بارها بر لطف آن افزوده است.
ارغوان بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار مني
ياد رنگين رفيقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من
اگر سخن از ارغوان به ميان آمد، خوب است مقدماتي فراهم آيد تا خانه ارغوان كه اكنون ميتواند يكي از نمادهاي تهران به شمار آيد، در ايام نوروز ميزبان ديداركنندگان خود باشد. تا شايد زمينه ثبت و حفظ آن فراهم آيد.
هفته درختكاري و نودمين سالگرد تولد سايه خجسته باد.