• ۱۴۰۳ شنبه ۹ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 17 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۳ دي

قاسم سليماني و عمق استراتژيك ايران در منطقه

صادق سماواتي تحليلگر مسائل سياسي

شكل‌گيري نظام دولت- ملت‌ها در منطقه خاورميانه با هر جايي از دنيا تفاوت‌هاي عمده‌اي داشته است. واقعيت امر اين است كه خاورميانه را به هيچ عنوان نمي‌توان به عنوان يك نظام كاملا يكپارچه و متشكل دانست كه در آن سرنوشت كشورها طبق مرزهاي تعريف شده در قالب يك نظام دولت- ملت به معناي واقعي كلمه پيش برده شود. در اين منطقه به ‌شدت منافع سيال و متغير است به همين جهت براي هر كشوري نيازمند است تا حد امكان عمق استراتژيك خود را در منطقه تثبيت كرده تا از اين طريق بتواند نظم موجود در داخل مرزهاي خود را تامين كند. در واقع در منطقه خاورميانه نظم درون در گرو نظم منطقه است.

به همين جهت جمهوري اسلامي براي حفظ نظم در درون مرزهاي جغرافيايي خود ناگزير است كه با اتخاذ سياست‌هايي عمق استراتژيك خود را در منطقه افزون و با اين كار وضعيت مرزهاي داخلي خود را تثبيت كند. در اين ميان سردار قاسم سليماني نقشي بسيار تعيين‌كننده در پيشبرد اين سياست داشته و توانسته با استفاده از ظرفيت‌هاي شخصيتي و فراشخصيتي خود عمق استراتژيك ايران را در جهان و خاورميانه افزون كند.
نظم منطقه‌اي طي نيم قرن گذشته با يك هژموني خاص امريكايي ملحم شده بود كه مستلزم تضعيف همزمان و توامان ايران و عراق به نفع عربستان و اسراييل، متحدين راهبردي امريكا بود. از اين‌رو بيل كلينتون، رييس‌جمهور جديد امريكا، ‌الگوي نظم منطقه‌اي «موازنه ضعف» را در قالب راهبر مهار دوجانبه تعريف و تعقيب كرد. از آنجا كه عراق بر اثر جنگ با امريكا به ‌شدت تضعيف شده بود، موازنه ضعف عملا به معناي تضيف قدرت و محدود‌سازي ايران بود. در نتيجه سياست تحريم و تضعيف جمهوري اسلامي ايران با تصويب قانون دماتو رسما در مرداد سال 1375 در دوره رياست‌جمهوري كلينتون دموكرات، اتخاذ و اجرا شد.
در اين فضا سردار سليماني از طريق تاثير‌گذاري بر مولفه‌هاي نظم نوين منطقه‌اي به خصوص در غرب آسيا، نقش تعيين‌كننده‌اي در ايجاد و استقرار آن ايفا كرد. شهيد سليماني در پي تكوين قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران؛ تبديل ايران به عنوان يك قدرت منطقه‌اي و تكوين تثبيت و تقويت محور مقاومت شكل‌گيري ائتلاف‌هاي نوين منطقه‌اي و افول هژموني منطقه‌اي امريكا، به عنوان اركان نظم نوين منطقه‌اي، ‌نقش اساسي داشته است.

قدرت بازدارندگي منطقه‌اي ايران
مهم‌ترين مولفه براي تامين عمق استراتژيك در منطقه خاورميانه، قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران است كه سردار سليماني در ايجاد و امكان اعمال آن نقشي اساسي داشته است. بازدارندگي همه‌جانبه و فراگير ايران در قالب راهبرد دفاع فعال اعمال مي‌شود. دفاع فعال در برابر دفاع انفعالي قرار دارد. اين موضوع باعث مي‌شود كه ايران به هيچ عنوان در يك موقعيت انفعالي قرار نگيرد و در عين حال مهم‌ترين هدف آن تامين امنيت مرزهاي خود باشد. با توجه به اينكه توليد، ‌نگهداري و كاربرد سلاح هسته‌اي، ‌جزيي از دكترين امنيتي و دفاعي جمهوري اسلامي نيست، ‌قدرت بازدارندگي آن ماهيتا متعارف است. به گونه‌اي كه ايران از ابزار و تسليحات متعارف و توانمندي‌هاي غيرنظامي براي بازداشتن تهاجم نظامي و جنگ عليه خود استفاده مي‌كند. توانمندي موشكي، ‌قدرت بازدارندگي بي‌واسطه و باواسطه را به جمهوري اسلامي داده به‌طوري كه ايران از يك سو قادر است به صورت مستقيم به هرگونه تهاجم نظامي پاسخ داده و مهاجم را مجازات كند.
در اين راه سردار قاسم سليماني با پيشبرد استراتژي تكوين تاسيس محور مقاومت همچنين كمك به تكنولوژي ساخت موشك‌هاي دوربرد توانسته نقشي مهم در ايجاد و شكل‌گيري اين قدرت بازدارندگي بازي كند. بازدارندگي منع دسترسي و ممانعت منطقه‌اي ايران به وسيله امكان دفاع فراملي، ‌از طريق عمق راهبردي فراسرزميني ممكن شده كه به وجود آورنده آن سردار سليماني است. دفاع فراملي بدان معناست كه بتوان دورتر از مرزهاي جغرافيايي ملي از امنيت و تماميت ارضي كشور دفاع كرد.

ايران به مثابه قدرت منطقه‌اي
قدرت و منزلت منطقه‌اي يك كشور عاملي مهم و تاثيرگذار در عمق استراتژيك كشور است. بي‌ترديد ايران يكي از مهم‌ترين بازيگراني است كه نقشي مهم و تعيين‌كننده در سرنوشت منطقه دارد. قدرت و نفوذ منطقه‌اي ايران چنان است كه هيچ مشكل و بحراني در غرب آسيا بدون حضور و مشاركت آن حل و فصل نمي‌شود. بحران سوريه بيانگر اين واقعيت است. از اين‌رو ابتدا رقبا و دشمنان ايران تلاش كردند تا از حضور و مشاركت آن در بحران سوريه جلوگيري كنند، ولي سرانجام مجبور شدند تا اين حضور را بپذيرند. مديريت بحران ناشي از تهديد داعش در عراق توسط ايران نمونه آشكار اين واقعيت انكار‌ناپذير است. 
قاسم سليماني به عنوان يكي از نمايندگان اصلي نفوذ ايران در منطقه توانست اقدامات مهمي براي تثبيت اين امر مهم انجام دهد. به گونه‌اي كه در نظر بسياري اين قاسم سليماني است كه وظيفه اين يكپارچگي اتحاد ميان نيروها را بر عهده گرفته است. درواقع نماينده و سمبل اصلي اين قدرت در منطقه قاسم سليماني است.

نفوذ سياسي و فرهنگي
مسلما هيچ نفوذ عمق استراتژيكي بدون وجود يك نفوذ فرهنگي و فكري امكان‌پذير نيست.سردار سليماني مظهر كاميابي و پيروزي جمهوري اسلامي ايران در منطقه است. وي موفق شد تحليل غربي‌ها را در مورد ناكارآمدي انقلاب اسلامي در عرصه‌هاي مختلف بي‌اثر كند. به لحاظ فرهنگي، اعتقادي و اجتماعي شخصيت شيوه مديريت و فرماندهي سردار شهيد سليماني، ‌مبحثي فراتر از يك شخص است. درواقع، ‌سردار سليماني تجلي عيني ايده مديريتي برآمده از انقلاب اسلامي است. به گونه‌اي كه او الگوي انساني انقلاب اسلامي داشت. همين امر باعث جذابيت شخصيت، ‌منش، ‌رفتار و عملكرد او در عرصه‌هاي مختلف شده است. قاسم سليماني به واسطه جذبه و كاريزمايي شخصيتي كه داشت در ترويج ايده‌هاي انقلاب اسلامي نقشي بسيار پر رنگ در منطقه داشته است. براي اثبات اين موضوع مي‌توان به گسترش عكس رهبران سياسي ايران در كوچه و خيابان‌هاي كشورهايي مانند عراق و سوريه توجه داشت. از زماني كه قاسم سليماني در اين كشورها با گروه‌هاي هم‌پيمان عليه امريكا و داعشي‌ها جنگيده،‌ اين ميزان نفوذ فرهنگي گسترش روزافزوني پيدا كرده است. اين نفوذ فرهنگي و سياسي كاملا در راستاي اهداف عمق استراتژيك ايران محسوب مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها