• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5017 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۴ شهريور

محاسبه و محاسبه‌پذيري

محمدرضا تاجيك

يك-  وقتي از عرض خيابان رد مي‌شويم نوعي محاسبه ناخودآگاه ذهني، اولا، ميان فاصله خود تا انتهاي عرض خيابان و فاصله خود با ماشين‌ها و ثانيا، ميان سرعت خود و سرعت ماشين‌ها، داريم. همراه با اين محاسبه ذهني، اين پيش‌فرض را هم داريم كه در صورت كندي سرعت يا محاسبه اشتباه ما، ماشين‌ها از سرعت خود مي‌كاهند و ما نيز، مي‌توانيم بر سرعت‌مان بيفزاييم. اما چه خواهد شد اگر ما در آن ارزيابي اوليه يا در آن انتظار ثانويه بر خطا باشيم؟ به بيان ديگر، اگر ماشين‌ها از سرعت خود نكاهند -كه بر آن بيفزايند- يا ما با اين تصور و انتظار كه در هر حال ماشين‌ها رعايت خواهند كرد به سرعت خود نيفزاييم، چه؟ بي‌ترديد، در اين حالت يك حادثه -كه مي‌تواند جبران‌ناپذير باشد- را تجربه خواهيم كرد. اكنون يك‌بار ديگر، اصحاب تصميم و تدبير ما قصد طي عرض خيابان جامعه را كرده‌اند و همه‌چيز به نوع محاسبه آنان از وضعيت خود و جامعه، از محدوديت‌ها و مقدورات خود و انتظارات جامعه، از احتمالات غيرقابل پيش‌بيني و از ضرورت‌ها و اولويت‌ها، وابسته است. در اين شرايط، آنان بايد بدانند كه اگر يك‌بار ديگر اسير محاسبه‌ها و تدبيرهاي غلط شود، به فنا رفته‌اند. اما صورت مساله از آن‌چه تصوير شد، غامض‌تر و پيچيده‌تر است، زيرا نخست، اين اصحاب تصميم و تدبير نه تنها عرض خيابان كه بايد طول آن را هم طي كنند، دو ديگر، درنتيجه كژكاركردهاي مستمر‌شان نظم و قاعده و منطقي محاسبه‌پذير در خيابان حاكم نيست و سه ديگر، بيشتر بايد در هراس از محاسبه/ پيش‌بيني‌ناپذيري خود و دروني‌هاي سواره و پياده خود باشند تا مردم. 
دو- پس، در اين شرايطي كه بر تمامي پيكره و ساحات سياست ‌شهر قانون وضعيت استثنا حاكم است و صاحبان قدرت (چه سواره و چه پياده) به زيست و رفتاري فراقانوني خوگر شده‌اند و از اينكه بار ديگر با محاسبه غلط خود، غلط كنند راه، هراسي ندارند، راه كدام است و تدبير كدام؟ شايد در نخستين گام، اصحاب تصميم و تدبير بايد محاسبه‌پذيري خود را در گرو محاسبه نفس قرار دهند و در راه و رفتن خود تغييري ژرف حاصل كنند. در دومين گام، بايد دوباره در آزمون راهنمايي و رانندگي سياسي (مديريتي) شركت كنند و قواعد و قوانين را نيك فراگيرند و بدانند احكام چراغ سبز و نارنجي و قرمز، عبور يك‌طرفه و دوطرفه، توقف و پارك، سرعت غيرمجاز، حق و حقوق عابرپياده، سبقت، چراغ راهنما و خطر، تنظيم آينه‌ها و آب و روغن و چرخ و دنده و موتور ماشين سياست، كدامند و جرايم آن كدام. در گام سوم، بايد كارت رانندگي آناني كه در اين آزمون نظري و عملي موفق نيستند را سوراخ و از اعتبار خارج كنند. در گام چهارم، بايد فرهنگ شهروندي و قواعد عابرپياده را بياموزند و بدانند آن‌گاه كه لاجرم پياده‌اند و  بايد عرض خيابان و اتوباني (هنگام شلوغي و خلوتي) را طي كنند، بر كدامين رفتار و قاعده بايد باشند و بر كدامين محاسبه و در گام آخر، بايد در كارگاهي عملي (به وسعت جامعه) و با عملِ به‌قاعده و بهنجار خود، به مردم بياموزند (يا بهتر بگويم، بباورانند) كه ادب و آداب شهر (پوليس) و شهروندي كدام است. تا چنين نگردد، اساسا از شهر (پوليس در معناي يوناني آن) خبري نيست و تا شهر نباشد، سياست ممكن نمي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون