بهاره شبانكارئيان
اواخر هفته گذشته خبري عجيب در فضاي مجازي و رسانهها منتشر شد. اين خبر افكار عمومي را بهشدت متعجب كرد و خيلي سريع هم تبديل به تيتر يك اكثر رسانههاي داخلي شد. در تيترهاي خبري قيد شده بود: «استخوان جمجمه پسري نوجوان در بيمارستان ميناب گم شده است»
حدود دو ماه پيش پسر نوجوان ۱۴ سالهاي بر اثر تصادف دچار جراحت و عارضه شديد مغزي و به بيمارستان «ابوالفضل» در شهرستان ميناب استان هرمزگان منتقل و بستري ميشود. پس از عمل موفقيتآميز اين نوجوان، قسمتي از استخوان جمجمه او برداشته و فريز ميشود تا در زمان مناسب توسط جراح متخصص مغز و اعصاب دوباره پيوند زده شود، اما در زمان پيوند، استخوان جمجمه اين نوجوان پيدا نميشود.
سهشنبه ۲۴ مرداد ماه جاري وقتي جراح متخصص «حمزه حسيني»؛ نوجوان آسيبديده را براي عمل جراحي پيوند استخوان جمجمه فرا ميخواند ناگهان هنگام عمل جراحي پرسنل بيمارستان به خانواده اين نوجوان اطلاع ميدهند كه استخوان جمجمه نيست!...
«اصغر حسيني»؛ پدر اين نوجوان در مورد روز جراحي به «اعتماد» توضيح ميدهد: «وقتي به ما اطلاع دادند؛ استخوان جمجمه نيست ما تعجب كرديم. خودكار يا لنگه كفش نبود كه به ما بگويند؛ نيست! بعد هم ما طلبكار شديم و مسوولان بيمارستان ابوالفضل ميناب به ما گفتند كه شما نبايد به پسرتان موتوسيكلت ميداديد.»
پدر حمزه مدعي است كه حتي مسوولان بخش آزمايشگاهي در پرس و جوي بيشتر به خانواده گفتند؛ از ماجراي گم شدن استخوان جمجمه اطلاعي ندارند.
اما «حسن زارعي» معاون درمان دانشگاه علوم پزشكي هرمزگان موضوع بيسابقه گم شدن استخوان جمجمه در بيمارستان ابوالفضل ميناب را حاد نميداند و در واكنش به «اعتماد» توضيح ميدهد كه يخچال آزمايشگاهي بيمارستان، گاوصندوق نبوده كه چيزي گم نشود. او در ادامه ميگويد: «افكار عمومي فكر ميكند چه اتفاق حادي افتاده است! در صورتي كه اين موضوع عجيب نيست و امكان دارد استخوان جمجمه از اتاق عمل تا رسيدن به آزمايشگاه گم شده باشد. در كل گم شدن استخوان جمجمه براي بيمار تهديدكننده حيات نيست.» زارعي در پاسخ به اينكه چرا استخوان جمجمه گم شده است؛ عنوان ميكند كه اين موضوع ديگر پليسي است و بايد بررسي شود چرا استخوان جمجمه گم شده.»
«آرمان سوراني» جراح مغز و اعصاب اين نوجوان نيز در مورد روند جراحي به «اعتماد» ميگويد: «آماده عمل جراحي شده بودم كه ديدم استخوان جمجمهاي كه تحويلم دادند متعلق به اين بيمار نيست. بعد هم خبر رسيد كه آزمايشگاه اعلام كرده؛ چند وقت پيش نمونه مورد نظر با رضايت مسوول آزمايشگاه و يكي از مسوولان رسمي بيمارستان از بيمارستان خارج شده است. احتمال داده شده پرسنل آزمايشگاه استخوان جمجمه را يا به صورت سرخود و بدون اطلاع به پزشك آزمايشگاه يا با اطلاع به مسوولان آزمايشگاه كه هنوز اين موضوع مشخص نيست، بدون اطلاع به پزشك متخصص كه بنده باشم از بيمارستان out كردند.»
همچنين يك منبع آگاه در مورد اين اتفاق به «اعتماد» ميگويد كه مسوولان بيمارستان معتقد بودند كه چنين بيماري با آن شرايط اصلا نبايد عمل ميشده. چون توقع مردم از كادر درماني بيمارستان بالا ميرود. پس از اين ماجرا وقتي براي بازرسي آمدند، عنوان كردند كه اشكال از آزمايشگاه بوده است.
از ابتداي سال جاري تاكنون به علت قصور عوامل يا كادر برخي بيمارستانهاي كشور «دستكم شش كودك» جان خود را از دست دادهاند كه در اين راستا نيز پروندههاي قضايي تشكيل شده است.
اول ارديبهشت ماه در بيمارستان امام سجاد شهريار يك نوزاد متولد ميشود، اما كادر درمان اعلام ميكنند كه نوزاد هنگام تولد علائم حياتي نداشته است. بنابراين نوزاد به سردخانه منتقل و درنهايت فوت ميشود. پس از اين ماجرا رييس بيمارستان امامسجاد با دستور رييس دانشگاه علوم پزشكي ايران بركنار ميشود.
6 خرداد ماه يك نوزاد 13 ماهه به علت قصور پزشكي در بيمارستان مفيد تهران فوت ميكند.
17 خرداد ماه دو نوزاد دوقلو در بيمارستان چابهار بنا به تشخيص اشتباه كادر درمان فوت ميكنند.
اوايل مرداد ماه در زنجان در پي قصور پزشكي در دو بيمارستان مجزا در استان زنجان، يك كودك مصدوم و كودكي ديگر جان خود را از دست ميدهد.
11 مرداد ماه يك نوزاد دو روزه در بيمارستاني در غرب تهران به علت قصور پزشكي جانش را از دست ميدهد و خانواده او به همين دليل شكايت و پرونده تشكيل ميدهند.
مورد آخر همين نوجواني است كه به دليل «سهلانگاري مسوولان بخش آزمايشگاهي» بيمارستان ميناب استخوان جمجمهاش در بيمارستان گم و پزشك درمانگر او مجبور ميشود از پروتز به جاي استخوان جمجمه در سر اين نوجوان استفاده كند. حالا «اعتماد» طي گفتوگويي با پدر حمزه، پزشك متخصص او و يك منبع آگاه گزارشي را تنظيم كرده است.
به من گفتند تو اغتشاشگري و ميخواهي شلوغ كني
پدر اين نوجوان 14 ساله در مورد اين واقعه عجيب به «اعتماد» ميگويد: «حدود دو ماه پيش پسرم تصادف كرد و ما او را به بيمارستان ابوالفضل ميناب منتقل كرديم. آنجا پسرم را عمل كردند و گفتند؛ چند وقت بعد از عمل بايد براي پيوند استخوان جمجمه، او را مجدد به بيمارستان بياوريد. روز پيوند كه سهشنبه بود از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر پسرم را در اتاق عمل نگه داشتند. ساعت 12 ظهر متوجه شديم در بيمارستان همهمه شده و بيشتر پرسنل دارند به سمت اتاق عمل ميروند. نگران شده بوديم پرسيديم چي شده كه چند پرستار در جواب به ما گفتند؛ استخوان جمجمه پسرتان نيست كه بخواهند پيوند بزنند. بعد كه مطلع شدم، رفتم پيش رييس بيمارستان و گفتم استخوان جمجمه بچه من كجاست؟ رييس بيمارستان گفت كه من خبر ندارم. سر و صدا كه شد رييس بيمارستان به اتاق عمل آمد و مرا داخل اتاق عمل بردند و برايم توضيح دادند كه پرسنل استخوان جمجمه را در يخچال مخصوص آزمايشگاه گذاشته بودند، اما الان نيست!» پدر اين نوجوان به سوالات ديگر «اعتماد» اينگونه پاسخ ميدهد.
اينكه به شما گفتند؛ استخوان جمجمه نيست! يعني امكان دارد به خاطر سهلانگاري مسوولان بخش مربوطه آن را داخل سطل آشغال انداخته يا به هر دليل از بيمارستان خارج كرده باشند؟
يا استخوان جمجمه افتاده و آن را گم كردند يا داخل سطل آشغال انداختند. ما هم نميدانيم، اما تنها چيزي كه به ما گفتند؛ همين بود كه استخوان جمجمه نيست. بعد هم گفتند كه 24 ساعت فرصت بدهيد تا ما استخوان جمجمه را پيدا كنيم. الان 6 روزگذشته، ولي هنوز استخوان جمجمه پيدا نشده است.
شكايتي مبني بر اين موضوع ثبت نكرديد؟
فرداي همان روز رفتم دفتر رييس بيمارستان و پرسيدم استخوان جمجمه چي شد؟ شما كه گفتيد 24 ساعت بعد استخوان جمجمه را پيدا ميكنيد باز گفتند كه داريم دوربينها را چك ميكنيم و زمان ميبرد. آنجا بود كه شكايت كردم. بعد به رسانهها اطلاع دادم و خبر همه جا پيچيد. وقتي خبر پيچيد مسوولان استان به من گفتند؛ تو اغتشاشگري و ميخواهي شلوغ كني. باز رييس بيمارستان و مسوول بخش آزمايشگاه كه همسر رييس بيمارستان بود با حضور خانواده ما جلسه گذاشتند، اما در آن جلسه ما را محكوم كردند و گفتند كه شما نبايد به پسرتان موتوسيكلت ميداديد. مسوول آزمايشگاه گفت؛ ما الان فقط به فكر آبروي خودمان هستيم و پسر شما اصلا برايمان مهم نيست. اين نوع جواب دادن يعني چي؟ يعني ارباب رجوع به بيمارستان مراجعه كند و استخوان جمجمه بچهاش هم در بيمارستان گم شود و اينها را جواب بگيرد! پس اين افراد چه جور مسوولاني هستند؟ اگر هر جاي ديگر ايران بود رييس يا مسوولي كه اين اشتباه را مرتكب شده از سمتش بركنار ميكردند، اما شهرستان ميناب اينطور نيست. يكي مثل من چه گناهي كرده كه پسرش را به اين بيمارستان آورده است. پسرم را به اين بيمارستان آوردم كه به من بگويند؛ نبايد به پسرت موتور ميدادي!
مسوولان آزمايشگاه فكر كردند بيمار فوت شده براي همين استخوان را out كردند
«آرمان سوراني» جراح مغز و اعصاب بيمارستان ابوالفضل شهرستان ميناب در مورد روند جراحي اين نوجوان به «اعتماد» ميگويد: «بيمار در 6 خرداد ماه با علايمي مشابه به مرگ مغزي و با هوشياري 3 به بيمارستان منتقل ميشود. بيمار به خاطر تصادفي كه كرده بود مغز او دچار خونريزي و ورم شديد شده بود. ما در اين موارد استخوان جمجمه را برميداريم كه به اصطلاح مغز فتق نكند. استخوان جمجمه يك استخوان بسته است كه وقتي خونريزي شديد ميكند، اصطلاحا باعث خفگي مغز ميشود. براي همين در جريان تصادفاتي كه باعث صدمه به مغز ميشوند ما استخوان جمجمه را برميداريم تا خونريزي را كنترل كنيم. باز اگر مغز ورم داشته باشد كاسه سر را پيوند نميزنيم تا شرايط بيمار بهتر شود. در اين مواقع استخوان جمجمه را يا در شكم بيمار قرار ميدهيم يا در يخچال. اكثر كشورهاي پيشرفته در يخچال نگهداري ميكنند تا در زمان مناسب مجدد استخوان را پيوند دهند، اما چون بيمار رودههايش شكافته و جراحي شده بود، نميتوانستيم استخوان را در شكم او قرار دهيم. پس از جراحي موفقيتآميز، بيمار با هوشياري 10 ترخيص شد، اما استخوان جمجمه او را به بانك پاتولوژي كه يخچال مخصوص نگهداري اين اعضا است، منتقل كردند. استخوان جمجمه بستهبندي و استريل و تمام مشخصات بيمار روي آن قيد شد.»
او در ادامه توضيح ميدهد: «بعد از دو ماه بيمار را ويزيت كردم. شرايط بيمار مساعد بود. بنابراين تصميم گرفتم كاسه سر را پيوند بزنم تا مغز محافظت شود. روز عمل بيمار آماده جراحي بود كه متوجه شدم استخوان جمجمه شخص ديگري را به اشتباه براي پيوند آوردند. مشغول كارهاي جراحي بودم كه شنيدم؛ آزمايشگاه اعلام كرده؛ چند روز پيش نمونه مورد نظر با رضايت مسوول آزمايشگاه و يكي از مسوولان رسمي بيمارستان از بيمارستان out شده است. يعني بدون اطلاع به بنده كه پزشك متخصص بيمار بودم اين اقدام را انجام دادند. شنيده شده كه مسوولان آزمايشگاه فكر كردند بيمار فوت شده براي همين استخوان را out كردند. چون هيچ كس فكر نميكرد اين بيمار با شرايط وخيمي كه داشت جان سالم به در ببرد. لحظهاي كه شنيدم استخوان جمجمه نيست به عنوان جراح بيمار سورپرايز شدم، ولي باز ميدانستم كه جايگزينهاي ديگري هم در اين مواقع وجود دارد، اما بيمارستان دو جايگزيني كه مدنظرم بود را هم نداشت. فقط ماند جايگزين سوم كه ورقه فلزي محكم بود. بايد به اندازه كاسه سر برش ميزديم و آن را جايگزين ميكرديم. بنده در 4 ساعت و نيم، تمام كار دستگاه را براي برش اندازه كاسه سر به صورت دستي انجام دادم. درنهايت پيوند با اين ورقه فلزي انجام شد. سپس بيمار را روانه بخش كردم.»
يك منبع آگاه كه نخواست نامش فاش شود نيز درباره گم شدن استخوان جمجمه اين نوجوان به «اعتماد» توضيح ميدهد: «پس از اين موضوع مسوولان بيمارستان دنبال اين بودند گم شدن استخوان جمجمه را گردن هر كسي كه ميتوانند بيندازند. از خانواده بگيريد تا پزشك و پرستار بيمارستان. مسوولان بيمارستان معتقد بودند كه چنين بيماري با آن شرايط اصلا نبايد عمل ميشده. چون توقع مردم شهرستان از كادر درماني بيمارستان بالا ميرود. پس از اين ماجرا وقتي براي بازرسي آمدند، عنوان كردند كه اشكال از آزمايشگاه بوده است.»