تقلای نتانیاهو برای گسترش بحران بینتیجه است
فیاض زاهد
حمله بیسابقه ایران به مواضع اسرايیل درواقع از نظر موضع جمهوری اسلامی ایران قابل درک است به دلیل اینکه در سالهای اخیر رژیم اسرايیل با تکیه بر سازمان موساد عملیات ایذایی، خرابکاری و ترورهای گسترده را براساس یک سنت نانوشته اجرایی میکرد بدون آنکه مسوولیت آن را برعهده بگیرد. در جریان این عملیات ما تنها از طریق نشانهها متوجه میشویم که مهر کدام سرویس امنیتی یا کدام بازیگر بر آن خورده است. آنچه در ترور دانشمندان هستهای و بعد از آن بمبارانهای گسترده خاک سوریه و خرابکاریهای گسترده در دو سال گذشته شاهد بودیم بخشی از اقدامات خرابکارانه اسرايیل بود، واکنش و پاسخ به این مساله برای جمهوری اسلامی ایران که استراتژی نابودی اسرايیل را در 25 سال آینده تعریف کرده، بسیار با اهمیت بود، اما در باب حمله شنبه شب به اسرايیل، به نظر میرسد که نقطه صبر ایران سرریز شده بود. حمله به کنسولگری که عملا در عرف دیپلماتیک حمله به خاک یک کشور محسوب میشود و شهادت چند تن از فرماندهان عالیرتبه سپاه پاسداران، این فرض را تقویت کرد که ایران به دلیل سیاست بازدارندگی خودش مجبور خواهد شد واکنش نشان بدهد. البته امروز به خوبی میدانیم که استراتژی اصلی بنیامین نتانیاهو این است که با تکیه بر پیمانهای راهبردی و ایدئولوژیکی که میان کاخ سفید و اسرايیل وجود دارد، ایران را به شکلی وارد جنگی گسترده با اسرايیل کند، اما تفاوت در این است که اگر یک جنگ گسترده رخ دهد، به طور مشخص امریکا و محتملا انگلستان به هواخواهی اسرايیل وارد جنگ خواهند شد و نتانیاهو میتواند با یک تیر چند هدف را بزند؛ اولا مهمترین دشمن خودش را در منطقه خاورمیانه از سر راه برمیدارد و دوم اینکه از میزان فشار افکار عمومی در داخل سرزمینهای اشغالی میکاهد. نتانیاهو امروز به واسطه متغیرهایی چون بیکفایتی و پرونده فساد اقتصادیای که هنوز به سرانجام نرسیده و انفعال امنیتی و اطلاعاتی در جریان حمله 7 اکتبر در شرایطی قرار دارد که اگر امروز یا فردا در اسرايیل انتخابات برگزار شود، شانسی برای بقا نخواهد داشت.
لذا آغاز جنگ میتواند برای نتانیاهو یک فرصتی باشد که بحران را از یک نقطه به نقطه دیگر انتقال دهد.
اما باید گفت که حمله ایران به اسرايیل، واکنشی بود که اسرايیل تصورش را هم نمیکرد؛ یعنی باتوجه به حواشی مرتبط با حمله به پایگاه امریکایی عینالاسد و هماهنگیهایی که ظاهرا از قبل به عمل آمده بود، شاید تصور این بود که اگر ایران هم بخواهد واکنشی نشان دهد از طریق اعضای محور مقاومت یا بهصورت عملیات ایذایی اجرایی شود، ولی ایران دست به یک اقدام گسترده نظامی از نظر تعداد پهپادها و موشکهایی که استفاده کرده، زد. نکته جالب این است که ایران از همه ظرفیتهای الکترونیکی خودش در استفاده از موشکهای هایپرسونیک یا دیگر ادواتش استفاده نکرد. معنایش این است که ایران درواقع خودش را برای راند دوم هم آماده کرده به این معنا که اگر اسرايیل دست به واکنش گسترده بزند، ایران سطح دیگری از عملیات نظامی علیه اسرايیل را آغاز میکند.
اینکه آیا این میتواند منجر به آغاز جنگ گسترده شود از نظر من تا بدین لحظه خیر. به جهت اینکه دولتهای بزرگی مثل چین و امریکا به هیچ وجه از گسترش تنش در منطقه استقبال نخواهند کرد. چین بخش عمده انرژی موردنیاز خود را از این منطقه تامین میکند و طبیعی است که گسترش جنگ به منافع شرکای استراتژیک خود ازجمله ایران، امارات و عربستان لطمات جدی وارد خواهد کرد. امریکا هم در سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به هیچ وجه علاقهمند به ایجاد یک بحران جدید نیست، در ضمن علیرغم اینکه میدانیم بایدن یکی از طرفداران جدی اسرايیل بوده و هست و تمایلی جدی به صهیونیستها دارد، اما از زمان ریاست باراک اوباما رابطه فردی مطلوبی با نتانیاهو ندارد. در همین راستا باید گفت، زمانی که بایدن به عنوان ريیسجمهور منتخب در انتخابات برنده شد، اسرايیل برای خرابکاری در روند برجام و گفتوگوهای سازنده میان ایران و امریکا شهید فخریزاده را ترور کرد. با تکیه بر چنین سوابقی، نتانیاهو فارغ از لفاظیهای شنبه شب دول اروپایی و امریکایی در حمایت از اسرايیل به خوبی میداند که این گروه از بازیگران از تشدید بحران حمایت نخواهند کرد.
شاید تنها کشوری که به تداوم و افزایش بحران علاقهمند باشد، روسیه است. به این معنا که گسترش هرگونه تنشی در منطقه مساله اوکراین را کاملا به حاشیه خواهد برد. عملیات حماس و درگیریهای فلسطینی و اسرايیلی تا این لحظه به دولت پوتین این فرصت را داده که اوکراین را از صدر اولویتهای افکار عمومی جهان خارج کند و درواقع در آرامش برنامههای خودش را در آنجا به پیش ببرد، ولی نه دولت انگلستان و نه دولت فرانسه و نه دول اروپایی و نه اتحادیه اروپا و نه ایالاتمتحده و چین خواهان گسترش درگیریها نیستند. در پیام شنبه شب بایدن بر این نکته تاکید شد که کاخ سفید از اقدام علیه ایران خودداری خواهد کرد. به نظر من پیامهایی میان ایران و امریکا از طریق شرکای مورداعتمادشان رد و بدل شده که طرفین تلاش کنند اول عملیات را گسترش ندهند و از نظر ایران ضربهای که اسرايیل به ایران زده بود، با پاسخ ایران به پایان رسید. به نظر میرسد از حالا به بعد طرفین تلاش کنند محاسباتشان را مورد بازبینی قرار دهند.
در کتاب «مدیریت رسانه در بحرانهای بینالمللی»، در دو بخش مطالعه موردی درباره جنگ اسرايیل علیه لبنان و حمله امریکا به عراق آوردم، بخش عمدهای از عملیات جنگی توسط امریکاییها با توسل به کنترل رسانه اجرایی میشود به این معنا که رسانههای این بازیگر تلاش دارند تا اطلاعات نامفهوم، گنگ و پیچیدهای را دراختیار مخاطب قرار دهند. ما نمیخواهیم به این مقوله بپردازیم که عملیات ایران در خاک اسرايیل چه هزینههایی را تحمیل کرده است، اما این گزاره که ایران توانسته دو پایگاه نظامی اسرايیل را هدف قرار بدهد، حامل پیام جدی به اسرايیل است.
تحلیلگر مسائل سیاسی