• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5862 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲ مهر

«اعتماد» گزارش مي‌دهد

داستان‌نويسي كه قانون‌نويس شد

درباره ابوالفضل اقبالي از طراحان اصلي «لايحه حجاب» كه تا سال‌هاي اخير درحوزه پژوهش اجتماعي و نگارش رمان داستاني در حوزه حجاب فعال بود و حالا نامش با لايحه حجاب گره عميقي خورده است

سيما پروانه‌گهر

در گرماگرم انتخابات پر قصه و غصه انتخابات رياست‌جمهوري سال 1388 يك دانشجوي 26‌ساله دانشگاه علامه طباطبايي تحصيلات مقطع كارشناسي خود را در رشته علوم اجتماعي به پايان رساند. جوان مورد نظر اما به دنبال موضوع و حوزه‌اي تخصصي‌تر در زمينه علوم اجتماعي بود. براي او «كارگرداني» در حوزه اجتماعي در جايگاهي فراتر از «نقش آفريني» سياسي در حوزه اظهارنظرهاي تند سياسي داشت. شايد به همين دليل در آن سال‌ها برخلاف بسياري از هم‌دوره‌اي‌های حزب‌اللهي خود به جاي صحبت درباره رخدادهاي سياسي سال‌هاي پاياني دهه 80 به سراغ تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد مطالعات زنان در دانشگاه غيردولتي خوارزمي رفت و صبر كرد تا از كانالي ديگر وارد حوزه تاثيرگذاري اجتماعي شود: «كارگرداني» مهم‌ترين قانون در حوزه حجاب كه نه‌تنها زنان بلكه دايره شمولي درباره زندگي 85 ميليون ايراني دارد.

از سال 1401 كه زمزمه تدوين لايحه حجاب بر سر زبان‌ها افتاد نام ابوالفضل اقبالي هم پررنگ شد. تا همين روزهاي اخير كه خبر عضويت در هيات علمي دانشگاه الزهرا بار ديگر نام او را مورد توجه قرار داد. وي با انتشار تاييد درخواست هيات علمي خود در كانال تلگرامي‌اش نوشت: فعاليت علمي- تربيتي من از ابتداي سال تحصيلي جديد در دانشگاه الزهرا متمركز خواهد شد. اميدوارم براي نسل‌هاي بعدي عرصه مطالعات جنسيت و خانواده مفيد و موثر باشم.

انتشار اين خبر يكي از اظهارات اخير او را دوباره مورد توجه رسانه‌ها قرار داد: «بي‌حجاب مزاحم ماست، نبايد تحمل شود.» ويژگي مهم اقبالي برخلاف بسياري از مدافعان لايحه و مصوبه حجاب اين است كه او از منظر اجتماعي و نه فقهي از موضوع حجاب دفاع مي‌كند. جمله معروف او مبني بر عدم لزوم و ضرورت تحمل بي‌حجاب برگرفته از توضيحي است كه او در برنامه تلويزيوني «بدون گارد» گفته است: «تحمل مخالف، رفتار اخلاقي است اما بي‌حجابي مزاحمت براي ماست و تحمل مزاحم رفتاري انفعالي است.»

البته اگرچه اقبالي در دفاع از لايحه حجاب و مبارزه با آنچه بي‌حجابي مي‌خواند به احاديث و روايات و مباني فقهي استنادي نمي‌كند اما همچون برخي از روحانيون كه نام‌شان در موضوع لايحه حجاب در ميان است ابايي از دفاع از تبعات اجتماعي ناشي از اجراي اين قانون ندارد و درست همانند برخي از اين چهره‌ها تبعات اجتماعي ناشي از اجراي لايحه حجاب بعد از تبديل شدن به قانون را عادي انگاري مي‌كند. كما اينكه پيش‌تر در مناظره با دكتر احمد بخارايي - جامعه شناس- هم وقتي مجري مي‌پرسد كه «با توجه به اينكه براي سلبريتي‌ها جريمه‌هاي بيشتر تعيين كرده‌ايد آيا نبايد نگران بود اين رفتار‌ها به مهاجرت بينجامد؟» او با خونسردي جواب داد كه «جريمه‌هاي آنان را بيشتر تعيين كرديم چون رفتارشان تبعيت اجتماعي دارد ولي اگر هم به مهاجرت بينجامد، خوب بينجامد!» او اگرچه بلافاصله بعد از گفتن اين عبارت تاكيد مي‌كند كه «البته قدم هنرمندان روي چشم ما!» اما مشخص است كه براي اقبالي جامعه در يك محدوده تعريف شده انساني از نظر اوست و مطابق سخن يكي از مجريان خانم كه قرابت سياسي و فرهنگي زيادي با ابوالفضل اقبالي دارد، فحواي صحبت همان است كه مجري معروف صداوسيما گفت: «هر كي ناراحته جمع كنه بره!»

اظهارات اقبالي در همان زمان البته با واكنش تند كاربر‌ان فضاي مجازي مواجه شد. بسياري مطالبي با اين محتوا منتشر كردند كه « قدم‌تان روي چشم براي فردي بيروني به كار مي‌رود. يك ايراني متولد 1362 كه نماينده اقليت جامعه است (به گواه انتخابات 1400 و 1402) نمي‌تواند به ايرانيان ديگر بگويد قدم‌تان روي چشم! چون اين خاك كه متعلق به اوي تنها نيست!»به‌رغم همه اين نقدها و موضع‌گيري‌ها در برابر لايحه حجاب و اظهارات اقبالي ، او در يك سال و اندي گذشته تئوري‌هاي اجتماعي عجيبي درباره موضوع حجاب نيز ارائه داده كه به واقع براي نخستين‌بار بود كه طرح مي‌شد. نمونه روشن آن اظهاراتش درباره موضوع اثرات بي‌حجابي در مناظره با احمد بخارايي بود كه گفت: « بي‌حجابي جلوي حرص و ولع را مي‌گيرد در حالي كه هر چه افراد حريص‌تر و گرم‌تر و پرقدرت‌تر و ولع بيشتري داشته باشند براي تشكيل خانواده مصمم‌تر مي‌شوند و اگر در غرب خانواده‌ها واقعي نيست به خاطر اين است كه ولع ندارند و بعد از آن آماري ارائه داد!»

او همچنين در تفسيري اجتماعي از مقوله حجاب تاكيد كرده است: « حجاب يك ساحت سياسي و يك ساحت فردي دارد. ما در جامعه اين دو قطبي را ميان كساني كه حجاب مساله ايدئولوژيك‌شان هست، بارها ديده‌ايم. يعني در يك سر طيف، برخي حاضرند كه مساله حجاب را تا كفن‌فروشي هم پيش ‌ببرند و طيف ديگري هم هست كه حاضر است در راه مقابل با حجاب پرونده قانوني داشته باشد و براي يك كمپيني هم فيلم بفرستد؛ در واقع اينها يك‌جورهايي فعالان كمپيني محسوب مي‌شوند. بله؛ چنين دوقطبي‌اي وجود دارد اما حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از مردم هم ميان اين دو طيف وجود دارند كه حجاب براي آنها اصلا ابزار سياسي و رفتار ايدئولوژيك محسوب نمي‌شود.»

طلوع ستاره بخت اقبال

اقبالي در دولت رييسي

در وب‌سايت مدرسه علوم انساني آيه، از اقبالي با عنوان «دكتر ابوالفضل اقبالي» ياد شده كه مدرس اين مدرسه است و «ستاد عفاف و حجاب وزارت كشور»، «صدا و سيماي جمهوري اسلامي»، «مركز تحقيقات زن و خانواده حوزه علميه خواهران»، «موسسه بينا وابسته به سازمان تبليغات اسلامي»، «ستاد امر به معروف و نهي از منكر»، «مركز كودك و نوجوان سازمان رسانه‌اي اوج»، «موسسه فرهنگي و هنري بصيرت» و «شوراي عالي خانواده» به عنوان محل‌هاي خدمت او ذكر شده است. با اين حال به نظر مي‌رسد اقبالي تا پيش از دولت رييسي نام كمتر شناخته شده‌اي بود و با روي كارآمدن دولت سيزدهم ستاره اقبالش طلوع كرد. علاوه بر اين اقبالي در پيام‌رسان بله نيز كانالي با عنوان جنسيت و عدالت دارد كه به بيان ديدگاه‌هاي خود در آن پرداخته است. به‌طور مثال در يكي از مطالب اين كانال قيد شده كه « درباره اهميت و محوريت نقش بانوان در خانواده نيز كه بحثي وجود ندارد و تاكيدات فراواني در ادبيات ديني و طرح انقلاب اسلامي براي زن در اين زمينه به چشم مي‌خورد. حال بايد پرسيد مشاركت فعال در عرصه‌هاي مختلف جامعه در كنار نقش‌هاي محوري بانوان در خانواده چگونه امكان‌پذير است؟ تجربه تاريخي ما الگوي «ابرزن» را براي پاسخ به اين مساله معرفي مي‌كند. يعني اگر قرار به حذف يكي به نفع ديگري نباشد، تنها گزينه جمعِ جبري خانه و جامعه با پذيرش فشارها، نقشي مضاعف براي زن است.»

 

داستان‌نويسي كه تئوريسين لايحه حجاب شد

ابوالفضل اقبالي چند كتاب داستاني با موضوع حجاب را به رشته تحرير در آورده است. يكي از كتب مجموعه‌اي به نام «به دخترم» چاپ انتشارات تلاوت آرامش سال 1398 است كه اين كتاب شامل نامه‌هايي است كه در داستان ميان يك دختر دانشجو و مادرش رد و بدل مي‌شود و گفته مي‌شود كه «متناسب با ذهنيت‌ها و دغدغه‌هاي سطح عمومي جامعه پيرامون موضوع حجاب، به بررسي ابعاد اين مقوله مي‌پردازد.»

در معرفي كتاب در سايت‌هاي فروش آنلاين درباره محتواي اين داستان قيد شده است كه « نگارنده تلاش كرده تا با استفاده از روش‌هاي مختلف، پرسش‌ها و شبهات موجود در جامعه حول محور حجاب را جمع‌آوري كرده و در يك قالب ساده و روان به ارزيابي سوالات و مباحث حجاب بپردازد.»

كتاب ديگر نگارش شده توسط اقبالي با عنوان «از گشت ارشاد تا چادر الميرا» نيز در همين حوزه نگارش و توسط انتشارات نشر معارف منتشر شده است. در معرفي اين كتاب نيز در سايت‌هاي فروش آنلاين آن قيد شده است كه « كتاب حاضر، بيان بايسته‌هاي حجاب و عفاف بانوان در قالب داستان‌هايي كوتاه است. در اين نوشتار سعي شده است ضرورت حفظ حجاب و احكام شرعي آن و نيز آثار و بركات فردي و اجتماعي آن در قالب داستان بيان شده و وضعيت حجاب و عفاف بانوان ايراني در عصر كنوني به تصوير كشيده شده و مشكلات زنان عفيف در اين زمينه منعكس گردد. نويسنده در همين زمينه به بيان ديدگاه دانشجويان در مورد حجاب پرداخته و استدلال‌هاي آنان در اين زمينه را اعم از مثبت و منفي منعكس نموده است. وي از زبان اساتيد دانشگاه، دانشجويان دختر و پسر و نيز برخي از افراد معمولي جامعه به تبيين ارزش‌هاي اسلامي مربوط به حجاب و عفاف پرداخته و آفات بدحجابي و بي‌حجابي و نيز آثار مثبت حجاب را به صورت عملي و ملموس، بيان كرده است»

او اخيرا در گفت‌وگويي نيز در پاسخ به سوالي درباره تاثيرات گشت ارشاد در ايجاد تنش و دوقطبي اين احتمال را تاييد و تاكيد كرده كه « در مساله حجاب و به ويژه ماجراي گشت ارشاد خيلي از نخبگان تذكر دادند و بارها گفتند كه بايد اصلاحاتي در اين باره وجود داشته باشد اما تغييري اتفاق نيفتاد و اين خودش يك بي‌اعتنايي به بازخورهاي جامعه است كه آسيب‌زننده هم است. همين الان هم مطالباتي درباره حجاب وجود دارد و اگر تصميم جديد حاكميت همراه با گفت‌وگو، اقناع و تفاهم با مردم نباشد، بار ديگر شكاف ايجاد مي‌كند، حتي ممكن است اين شكاف در بدنه مذهبي جامعه هم اتفاق بيفتد.»

داستان از گشت ارشاد تا چادر الميرا البته روايتي بسيار كليشه‌اي دارد؛ داستان دختري به نام الميرا كه بعد از شنيدن نظرات مختلف چادري مي‌شود.

عجيب‌تر از همه جمع‌بندي كتاب در انتهاي آن است. وقتي در انتهاي كتاب به نظر نويسنده « شبهات مطرح شده در تريبون آزاد دانشجويي» پاسخ داده مي‌شود، نويسنده سوالي را از زبان يكي از دانشجويان مطرح مي‌كند كه در پاسخ دهي به آن، تقريبا ارزش تمام اثر را زيرسوال مي‌برد. سوال اين است كه «چرا در جامعه ما، بي‌حجابي اينقدر شيوع پيدا كرده است؟» تعجب برانگيز است كه نويسنده از زبان كارشناس حاضر در جمع دانشجويان اين جملات را به عنوان پايان‌بندي استفاده كرده است: « با اين اوضاع وخيم فرهنگي و اقتصادي و سياسي و اجتماعي جامعه، جوان 26‌ساله يا بايد عليه‌السلام باشد تا آلوده نشود يا بايد به آن تن بدهد كه اين مساله طبيعي و عادي است.»

واقعيت امر اين است كه ديدگاه‌هاي اقبالي كه حالا از داستان‌نويسي به قانون‌نويسي رسيده، درست مثل پايان‌بندي همين رمان است. در ميان تمامي اظهارات او در گفت‌وگوهاي مختلف دو موضوع كليدي طرح شده است: نخست اينكه «حجاب كم يا بي‌حجابي حرص و ولع تشكيل خانواده و ارتباط مشروع را از بين مي‌برد» و دوم اينكه «بي‌حجاب مزاحم ما است».

با بررسي دقيق‌تر به خوبي روشن است كه ديدگاه‌هاي اقبالي در نگارش رمان همان ديدگاه‌ها و بنيادهاي فكري است كه در زمان تدوين لايحه حجاب داشته و به‌رغم نقدهايي كه به حضور گشت ارشاد و ايجاد دوقطبي در جامعه دارد اساس نگارش لايحه‌اي در آستانه قانون شدن است را نيز بر ايجاد يك شكاف در تقسيم‌بندي زنان و شهروندان قرار داده؛ آنها كه مزاحم هستند و آنها كه مزاحم نيستند.

مساله مهم اما غفت اقبالي و رويكردهاي فكري نزديكان او از يك مساله است. در واقعيت جامعه مسائل ديگري در جريان است كه حتي به اذعان آنها براي مبارزه با آنچه «بدحجابي» خوانده مي‌شود بايد طرحي ديگر در انداخت. براي مواجهه با جامعه بايد از جامعه شناساني كه در برخورد مستقيم با طبقات مختلف زنان در گروه‌هاي فرهنگي و مذهبي مختلف هستند، ياري جست. اينكه الميراي داستان اقبالي در انتهاي رمان چادري شده سرنوشتي محدود به همان رمان و داستان است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون