• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5877 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۹ مهر

اسراييل و امريكا و چالش منافع نامشترك

جواد هاشمي

برخلاف تصور كلي كه تحت تاثير فضاي رسانه‌اي اين سال‌ها به‌طور خاص براي نسل جوان به وجود آمده، رابطه ايالات متحده امريكا و اسراييل در تاريخ چند دهه‌اي خود، لزوما به سامان و بدون اختلاف‌نظر در ابعاد مختلفي از سياست‌ورزي، ديپلماسي و امور تاكتيكي نبوده است. هر چند در سه دهه گذشته، واشنگتن، اصلي‌ترين و مهم‌ترين متحد و حامي سياست‌هاي تل‌آويو به شمار مي‌رود، اما اين دو دولت، در دوره‌هاي مختلف تجارب پرشماري از اختلاف‌نظر و افزايش فاصله سياسي را نيز تجربه كرده‌اند.  اگر در سال‌هايي كه نخستين نشانه‌ها از تاسيس اسراييل پس از پايان جنگ جهاني اول نمايان شد، بريتانيا به عنوان حامي اصلي تاسيس يك كشور براي جامعه يهودي شناخته مي‌شد، در دهه‌هاي 50 و 60 ميلادي نيز اسراييل، فرانسه را به عنوان متحدي مهم در كنار خود مي‌ديد تا جايي كه بخش مهمي از برنامه‌ها هسته‌اي و توليد بمب اتمي توسط تل‌آويو، از سوي فرانسوي‌ها دنبال شد و منابع مختلف تاريخي از اين مي‌گويند كه دولت وقت امريكا يا اساسا در جريان اين پروژه قرار نداشت يا اسراييلي‌ها اعتمادي كامل به كاخ سفيد براي ارايه جزييات تمام برنامه‌هاي خود نداشتند. اوج اين اختلافات به سال 1956 باز مي‌گردد. جايي كه اسراييل در همراهي با فرانسه و بريتانيا و با هدف حمله كانال سوئز و بر كنار كردن جمال عبدالناصر، رييس‌جمهور وقت مصر به يك اقدام نظامي هماهنگ دست زد و دولت وقت امريكا با اعلام مخالفت صريح با اين اقدام تهديد كرد كه در صورت متوقف نشدن جنگ، هر سه كشور را تحت تحريم يا محدوديت‌هاي اقتصادي و سياسي قرار خواهد داد. با اين وجود اما در دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي، چند عامل مهم دو دولت را به‌ شدت به يكديگر نزديك كرد. از سويي خطر اوج‌گيري ناسيوناليسم عربي كه در كشورهايي مانند مصر، سوريه و عراق طرفداران قابل توجهي پيدا كرده بود، دولت امريكا را بر آن داشت تا با حمايت همه‌جانبه از اسراييل، راه را بر ايجاد يك امپراتوري جديد عربي كه با حضور چند كشور مهم در خاورميانه رخ مي‌داد، ببندد. 

از سوي ديگر در اوج دوران جنگ سرد، اسراييل، سد مهمي براي اوج‌گيري تفكرات ماركسيستي در سراسر منطقه به شمار مي‌رفت و در نهايت با افزايش قدرت لابي‌هاي يهودي در سياست امريكا، فشار و چانه‌زني بالايي نيز در واشنگتن براي حمايت از اسراييل وجود داشت. هر چند به نظر مي‌رسد كه لااقل اسراييل براي دستيابي به دو هدف بالا، براي كاخ سفيد كارآمد بود، اما با اوج‌گيري اختلافات ميان كشورهاي عربي و اسراييل و سپس جنگ مشهور يوم كيپور ميان دو طرف، حمايت قاطع امريكا از اسراييل موجب شد كه اعراب فروش نفت به غرب را متوقف يا محدود كنند و همين موضوع به يك بحران اقتصادي و افزايش هزينه‌ها انجاميد كه بسياري از تحليلگران آن را يكي از عوامل اصلي تضعيف دولت ريچارد نيكسون مي‌دانند. برخلاف جمهوري‌خواهان كه در بسياري از دوره‌هاي تاريخي، وجود اسراييل در منطقه را يك فرصت براي منافع امريكا مي‌دانند، دموكرات‌ها در دوره‌هايي كه در كاخ سفيد بوده‌اند، ماجرا را در يك تصوير بزرگ، بحراني طولاني مي‌دانند كه نياز به حل شدن دارد. از اين رو جيمي كارتر، رييس‌جمهور امريكا در سال‌هاي پاياني دهه 70، تلاش كرد با مذاكرات مشهور كمپ ديويد، ميان مصر و اسراييل ميانجيگري كند، طرحي كه در نهايت به ترور انورسادات، رييس‌جمهور وقت مصر ختم شد. بيل كلينتون نيز مذاكرات مشهور اسلو1993، مقدمات ديدار ياسر عرفات با اسحاق رابين، نخست وزير وقت اسراييل را فراهم كرد كه اين طرح نيز در نهايت با ترور رابين مواجه شد. در دو دهه‌ گذشته نيز هر چند به نظر مي‌رسد روابط ميان دو طرف به ثباتي نسبي رسيده، اما هرگز بدون افت و خيز نبوده است. از اشغالي خواندن حضور اسراييل در شهرك‌هاي جديد از سوي باراك اوباما گرفته تا امروز كه به نظر مي‌رسد اختلافات ميان نتانياهو و جو بايدن به اوج خود رسيده است. با وجود تمام اين اختلافات اما رصد آنچه در چند دهه گذشته در خاورميانه رخ داده، حاكي از آن است كه در نهايت منافع دو دولت در بسياري از مسائل كليدي و حياتي با يكديگر به اشتراكي قابل ملاحظه رسيده و در نهايت هيچ يك گامي بزرگ، عليه يكديگر بر نداشته‌اند.
تحت تاثير چنين شرايطي است كه به نظر مي‌رسد آنچه ميان تل‌آويو و واشنگتن در روزهاي اخير رخ داده را مي‌توان اتفاقي كم سابقه دانست. دولت راست‌گراي نتانياهو از فرداي هفتم اكتبر 2023 اعلام كرد كه اسراييل با يك تهديد مهم درباره موجوديت خود مواجه شده و از اين رو واكنشي سخت و همه‌جانبه نشان خواهد داد و اين در حالي است كه دولت فعلي مستقر در كاخ سفيد، هرچند در اظهارنظر از اين ايده حمايت كرده، اما به شكل همزمان، نسبت به حمايت از دولتي كه مي‌تواند تمام منطقه خاورميانه را به جنگي جديد گسيل دارد، طفره رفته است. پس از عمليات موشكي جمهوري اسلامي ايران عليه اسراييل در روزهاي اخير و مطرح شدن تهديدهاي مختلف از سوي اسراييل نسبت به پاسخ نظامي به اين عمليات، دولت بايدن در يك دوراهي تاريخي قرار گرفته كه منافع كوتاه‌مدتش را از آنچه اسراييلي‌ها دنبال مي‌كنند، دور مي‌كند. دولت بايدن در طرحي رويايي به دنبال آن بود كه با عادي‌سازي روابط ميان كشورهاي عربي منطقه (به‌طور خاص عربستان سعودي) با اسراييل، اعلام كند كه حضور امريكا در منطقه به پايان خود رسيده و به اين ترتيب براي انتخابات پيش رو در آبان ماه امسال، يك برگ برنده بزرگ روي ميز نامزد دموكرات‌ها قرار دهد. گام نخست اين طرح با عمليات نيروهاي حماس در اسراييل (توفان‌الاقصي) نابود شد و حالا اصرار اسراييل بر تداوم حملات منطقه‌اي مي‌تواند آتش جنگي بزرگ را در خاورميانه به پا كند كه قطعا دود آن در چشم كمپين انتخاباتي دموكرات‌ها نيز خواهد رفت. به اين ترتيب به نظر مي‌رسد پس از سال‌ها همراهي و همگامي، اين‌بار منافع دو طرف فاصله‌اي قابل توجه نسبت به يكديگر پيدا كرده و اين موضوع مي‌تواند، رابطه ميان دو دولت را وارد يك فاز تاريخي تازه كند، فازي براي فاصله گرفتن از متحد يا تغيير در سياست‌هاي كلان در خاورميانه.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون