ترميم كابينه از نگاهي ديگر
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
كساني كه هشت سال پرتنش احمدينژاد را به خاطر دارند، از اينكه 40 ماه از عمر دولت روحاني گذشته ولي تاكنون هيچ وزيري اخراج يا مستعفي نشده باشد، تا حدي براي آنان غيرمنتظره جلوه ميكند. بدبينترين افراد نيز گمان داشتند پس از تغيير تركيب مجلس به نفع دولت، روحاني به سرعت دست به كار شود و حدود 4 تا 5 نفر از وزراي خود را تغيير دهد. ولي وي نشان داد كه به آرامش و ثبات سياسي بيش از تغيير علاقهمند است. همان سياستي كه در اقتصاد نيز پيگيري كرده است. فراموش نكنيم كه برخي وزراي مستعفي، هيچگاه گزينه اول روحاني براي معرفي به عنوان نامزد وزير وزارتخانه نبودند. حتي يكي از آنها چهارمين گزينه بود. با وجود اين، نزد روحاني ملاحظات سياسي عدم تغيير بر ترميم ميچربيد. ولي انگار كه مخالفان دولت پاي خود را در يك كفش كرده بودند تا حداكثر فشار را به وزير فرهنگ و ارشاد وارد كنند و او نيز بيش از اين درنگ را جايز ندانست و عطاي وزارتخانه را به لقايش بخشيد و همين عامل فرصتي شد تا وزراي ديگري هم كه در ليست انتظار بودند در كمال آرامش استعفا دهند و ترميم به نسبت كوچكي در كابينه صورت گيرد.
وقتي به عنوان يك شهروند به اين اتفاق نگاه ميكنيم، نوعي مدنيت را در استعفاها ميبينيم. برخلاف دولت گذشته كه تقريبا همه استعفاها يا بركناريهاي آن همراه با كدورت و جنگ و جدل بود، استعفاهاي اين دولت بسيار مدني و آرام رخ داده است. نه هيچكدام دودستي به وزارتخانه چسبيده بودند كه در هر شرايطي و با هر خفتي بخواهند در صندلي وزارت باقي بمانند و نه آنكه حاضر بودند براي بقاي خود وارد چالشي سياسي و غيراخلاقي با رييسجمهور شوند. متقابلا رييسجمهور نيز براي عوض كردن آنان نيازمند تخريب و تحقير مثل رييسجمهور قبلي نبود، بلكه با احترام و رفتاري اخلاقي از وزارت رفتهاند، به طوري كه در ادامه نيز ميتوانند همكار و همراه يكديگر باشند. اين نوع جدا شدن را مقايسه كنيد با وضعيتي كه در جريان بركناري وزير امور خارجه در دولت احمدينژاد شاهد بوديم كه يك آبروريزي تمام عيار براي كشور و نيز هر دو طرف آن رويداد بود و اعتبار سياسي كشور را خدشهدار كرد. آن را مقايسه كنيد با كنار رفتن وزراي ديگر آن دولت كه بركنار شدهها هنوز هم كدورتها و نقدهاي شديدي را عليه آن دولت ابراز ميكنند. مقايسه كنيد با بركناري وزير اطلاعات كه منجر به دخالت مقام معظم رهبري شد. مقايسه كنيد با استيضاح وزير كار كه به آن افتضاح مشهور منجر شد. و همه اينها عوارض سياسي و اقتصادي گوناگوني را براي كشور به بار ميآورد.
در اين ميان استيضاح وزير آموزش و پرورش نيز اهميت داشت. آقاي روحاني با تغيير وزير از طريق پذيرش استعفاي وي با يك تير دو نشان
را زد.
از يك سو به خواست مجلس احترام گذشت زيرا چه بخواهيم و چه نخواهيم استيضاح نوعي تقابل سياسي ميان مجلس و دولت نيز محسوب ميشود. بنابراين استعفا پيش از استيضاح به نوعي از جهت مجلس تحصيل حاصل است. از سوي ديگر آرامش سياسي موجود را كه در سطح دولت از سه سال پيش تاكنون ميبينيم ادامه داده و حفظ كردند. پرهيز از تنش سياسي اهميت دارد. هم براي روح و روان مردم و هم براي وضعيت اقتصادي. اين رفتار نشان داد كه اگر مدني رفتار كنيم، راههاي بهتري از مواجهه و درگيري نيز داريم. به طور قطع مجلس نيز پاسخ مثبت خود را در جريان راي اعتماد به نامزهاي پيشنهادي به اين رفتار رييسجمهور نشان خواهد داد.
هرچند مشكلات دولت و نظام اداري كشور بيش از آن است كه با اين تغييرات حل شود ولي داشتن اين اميد كه همين اندازه تغييرات به بهبود فضاي عمومي و عملكرد دولت كمك كند، مغتنم است. ارتباط با رسانهها و گروههاي گوناگون و پاسخگويي لحظهاي؛ به دولت كمك ميكند كه نسبت به ابهامات افكار عمومي پاسخگويي شفاف و سريعي را داشته باشد. همين مورد استعفاها نشان داد كه دولت ميتوانست بهتر عمل كند، هرچند در اين زمينه بهتر از ساير موارد عمل شد، ولي در نهايت اصلاح وضعيت ارتباطي دولت با رسانهها و افكار عمومي حتي از ترميم كابينه نيز ضروريتر
است.