محسن آزموده
تاريخنگاري اسلامي به عنوان يك معرفت جديد و رشته علمي دانشگاهي در ايران عمري طولاني ندارد؛ با وجود گنجينه عظيمي از منابع و ماثورات تاريخي در فرهنگ و تمدن اسلامي كه در اختيار ما است. پرداختن به اين ميراث غني با رويكردهاي معرفتي نوين و نگرش علمي به تاريخ، در دهههاي اخير، مديون چهرهها و نامهاي معدودي چون عباس زرياب خويي، محمد جواد مشكور، سيد جعفر شهيدي و... است. زندهياد دكتر صادق آيينهوند، در روزگار ما از استادان نامدار تاريخ اسلام است كه در تداوم همين رويكرد به تاريخ اسلام، گذشته از نگارش و تحقيقات گسترده و آموزشوپرورش دانشجويان و استادان، به نهادسازيهاي مهمي در راستاي رويكردهاي جديد به تاريخ اسلام همت گماشت. او در طول عمر نسبتا كوتاه (64 سال) خود اقدامات ارزشمندي در بسط و توسعه نگرش علمي به تاريخ اسلام بهطور خاص و تاريخ به معناي اعم آن صورت داد. عصر پنجشنبه 20 ارديبهشت، بنياد دكتر صادق آيينهوند، در همكاري با موسسه مطالعات و تحقيقات زنان نشستي را با حضور شمار قابل توجهي از استادان و پژوهشگران برگزار كرد. بيژن نامدار زنگنه، معصومه ابتكار، عبدالله ناصري، محمد علي ابطحي، محمد تقي فاضل ميبدي، احمد پورنجاتي، فيضالله عرب سرخي، اشرف بروجردي، حسينعلي قبادي و... برخي از حاضران در اين مراسم بودند. آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتار داود فيرحي، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران در تشريح رويكرد تاريخنگارانه دكتر آيينهوند است.
گــذرازتــاريخنگـاري كلاسيك
داود فيرحي ٭
يكي از بهترين تجربههاي من از آشنايي با انديشههاي دكتر آيينهوند، تغيير پارادايم تاريخ پژوهشي بود. در حوزههاي علميه تاريخ به طور سنتي روايي بود و ميگفتند كه كسي از كسي و آن هم از كسي اينگونه نقل كرده است. يعني بيشترين تاريخ در تاريخنگاري، بخش رجالي آن بود، يعني به راوي تاريخ اهميت ميدادند و اعتماد به راوي روايت را محكم ميكرد. اگر در جايي تاريخ ترقي ميكرد، به نوعي درايه هم ميرسيدند، يعني به محتواي روايت هم ميپرداختند. اين تاريخنگاري كلاسيك و سنتي است. اما دكتر آيينهوند با اينكه ريشه در سنت تاريخنگاري اسلامي داشت، نگاه جديدي به تاريخ داشت و آن را علمي ميديد كه ناظر به دادههايي از واقعيت است و از روابط بين واقعيتهاي موجود، ساخته ميشود. بنابراين در ادبيات ايشان دو نگاه به تاريخ خيلي مهم بود؛ يكي مواجهه با واقعيت به جاي روايت و دوم تحليل عقلاني به جاي تحليل رجالي. اين دو ويژگي در نگاه تاريخي ايشان بسيار مهم هستند، يعني به جاي «من قال»ها دنبال چيستي تاريخ بودند. يك بار در جلسهاي راجع به تاريخ پژوهي دكتر آيينهوند از روندهاي تاريخ صدراسلام قواعدي استخراج ميكرد و وضع امروز را توضيح ميداد؛ به عبارت ديگر عبور به تاريخنگاري جديد امري است كه در حوزه با دكتر آيينهوند شروع شد و من شاهد روند آن از ابتدا تا سرانجام بودم، زيرا نوعي ريلگذاري اتفاق ميافتاد و براي من مهم بود. تاريخ علمي به واقعيتها به جاي روايتها و تحليل عقلاني به تحليل شخصيت تاريخي تكيه ميكند. تاريخ علمي روندها را ميسنجد. دكتر آيينهوند تاريخ صدراسلام را به شيوه تاريخ علمي تدريس ميكرد.
تاريخنگاري علمي در ايران جديد است و ما پيش از آن تاريخنگاري معطوف به واقعيتهاي موجود را نداشتيم. گفته ميشود كه بنياد اين شيوه تاريخنگاري در ايران در غرب است، درحالي كه چنين نيست و من شاهد بودم كه چطور بنيادش شكل ميگرفت. تاريخنگاري جديد ويژگيهايي دارد. در تاريخنگاري جديد، پرداختن به تاريخ امري تفنني نيست بلكه كاري حرفهاي و تخصصي است و به يك رشته بدل ميشود؛ رشتهاي بنيادين كه ساير رشتهها مثل فلسفه، جغرافيا، اقتصاد، علوم سياسي و حتي دينشناسي جديد را تغذيه ميكند. ويژگي مهم ديگر، تاريخي ديدن تاريخ است.
تاريخنگار متعهد
آنچه از اخلاق تاريخنگاري دكتر آيينهوند ميشناسيم، روبناست و زيربناي آن نگاه معرفتي و جديد به تاريخ است. تغييري در ذهنيت او نسبت به تاريخ رخ داده بود كه منشا و خاستگاه آن براي من روشن نيست، اما ميتوانم حضور اين تغيير را در آثارش ببينم؛ به عبارت ديگر او نگرشي علمي به تاريخ داشت و آن را صرف آگاهي از گذشته نميدانست بلكه تاريخ پژوهي را كشف قاعده براي شناخت امروز ميدانست، يعني تاريخ، تاريخ امروز است و اگر در آن از گذشته صحبت ميشود، گذشته امروز است، نه اينكه امروز گذشته است. اين در حال بودن، امري است كه در ادبيات تاريخنگارانه دكتر آيينهوند هست و جزييات اخلاق تاريخنگاري او از اين مبنا ناشي ميشد. براي مثال وقتي كسي به رجال كمتر از فكتهاي تاريخي و تحليل عقلاني روابط پديدهها اهميت ميدهد، دگم نميشود و يعني خيلي زود در تاريخ حكم نميكند، زيرا همواره در اين ترديد است كه شايد بخشي از داده هنوز به دست او نيامده باشد. بنابراين تاريخنگاري جديد كه دكتر آيينهوند به آن ميپرداخت، تاريخي متواضع است و به دنبال دادههايي است كه هنوز بخشي از آنها ناشناخته است و احكام را با احتياط صادر ميكند و هيچوقت قضاوتهاي ايدئولوژيك نميكند.
دكتر آيينهوند تاريخنگاري متعهد است اما تاريخنگار ايدئولوژيك نيست. او به دو چيز يعني كرامت انسانها و ارزش علم متعهد بود و به اين دو اعتماد كامل داشت. او ميگويد تاريخنگار حق ندارد شخصيت تاريخي مورد مطالعه خودش را تحقير كند يا حق ندارد ملتي يا قومي را تحقير كند و صرفا از بديهاي آن شخصيت يا ملت يا قوم بگويد، بلكه بايد بيشتر جنبههاي مثبت را بگويد، زيرا تاريخ دو قسمت است: نخست نوشتههايي است كه حرف ميزنند و دوم سكوتهايي كه داد ميزنند. يعني گاهي مورخ چيزي را نمينويسد، اما اهل انديشه از لابهلاي سطور فريادي ميشنود و متوجه ميشود كه چيزي هست كه بايد گفت و نميشود گفت. دكتر آيينهوند اين صداهاي مسكوت را از دل تاريخ استخراج ميكرد و به صدا در ميآورد.
اخلاق نگارش تحقيق
دكتر آيينهوند معتقد بود اگر دانش را يك گام به جلو ببريم، هزينه عمر ما در آمده و خرجش پرداخته شده است. به خاطر دارم به فارابي ارجاع ميداد و ميگفت تا پخته نشديد، ننويسيد، زيرا خواننده نميداند كه متن شما در دوران خامي شما نوشته شده است يا در دوران خامي. حتي اگر نوشتيد، در آن ذكر كنيد كه اين نوشته مربوط به دوران خامي است. از نظر ايشان براي كار علمي مراحل مشخصي قائل بود، نخست دوره تحصيلي، دوم دورهاي كه فرد پژوهشگر ميشود و سوم دورهاي كه فرد به يك اصول و اجتهاد علمي ميرسد. از ديد ايشان دوره سوم اهميت ويژهاي داشت و بر اين اساس نوشتهها را به دو قسمت تقسيم ميكرد. يكي از هنرهاي آيينهوند اين بود كه هيچگاه يافتههاي خودش را به اسم خودش بيان نميكرد، زيرا فرض او اين بود كه هيچ حرفي نيست كه سابقهاي نداشته باشد. معمولا اين سخنان پيشين را پيدا ميكرد و انتخابش نشاندهنده نظر خودش بود. براي مثال به كشفالظنون حاجي خليفه اشاره ميكند. در كشفالظنون آمده كه يك نويسنده براي بازار كتاب نمينويسد، بلكه براي آنكه بتواند بگويد كار علمي انجام دادهام، بايد چند كار كند؛ نخست آنكه اگر نويسنده امري نو پيدا كرد كه قبلا نبود، آن را بنويسد. زيرا براي علمي كه قبلا شناخته شده حق تقدم اخلاقي و معنوي با نويسنده اسبق يا سابق است و نبايد كتاب او ناديده گرفته شود. بنابراين نويسنده يا بايد امر نويي كه كشف كرده را بنويسد يا دست كم در تكميل آنچه پيشينيان نوشتهاند، قلم بزند. دوم آنكه نوشتههايي كه مغلق يا دشوار است را شرح دهيم تا نوآموزان بتوانند آن را بخوانند. سوم آنكه نوشتهاي طولاني را تلخيص يا تصحيح يا نوشتههاي پراكنده يك محقق را تنظيم كنيم.
محققاني كه از دنيا رفتهاند و فرصت نكردهاند كه نوشتههاي خود را گردآوري كنند و سامان بخشند، ديني به گردن شاگردان شان دارند، شبيه حق نماز و روزه و امري واجب است. بايد انديشههاي پراكنده آنها را از لابهلاي دفترها، نوارها، روزنامهها و... استخراج كرد و آنها را انتظام بخشيد و منقح كرد. اين اقدام يك جهاد علمي است. اين سنتي در اروپا است. براي مثال الان در آلمان نزديك به صد جلد از نوشتهها و گفتارهاي مارتين هايدگر گردآوري شده است. مرحوم آيينهوند به شاگردانش توصيه ميكرد كه چنين كنند. يعني به جمعآوري، تنظيم، حفظ و طبقهبندي دانش به عنوان يك واجب ديني نگاه كنند. همچنين نوشتههايي هستند كه در آنها مصنف دچار خطاهايي شده است. كتابهاي تاليفي انسانها متن مقدس نيستند كه از خطا مبرا باشند و ممكن است كه نويسنده دچار اشتباهات سهوي شود وظيفه يك دانشمند علوم انساني آن است كه به تصحيح اين خطاها اهتمام ورزد.
نقد علمي و محترمانه
دكتر آيينهوند به سنت تاريخنگاري از برخي جهات بسيار علاقه داشت. اشاره شد كه از تاريخ روايي عبور كرده است، اما يكي از ويژگيهايي كه از سنت تاريخي ما به ارث برده بود، خطبه اول نوشته بود. يعني در آن بخش آغازين باور خود را نشان ميداد. اين سنتي زيباست. گاهي فكر ميكنيم كه اگر در صدر يك مقاله علمي، خطبهاي يك سطري بگذاريم، از علمي بودن خارج ميشود. در حالي كه جوانان ميدانند كه آوردن اين خط يعني نوشتن «ستايش خداوند» و تعظيم پيشينيان و با خير و نيكي ياد كردن از آنها نشاندهنده باورهاي نويسنده است. دكتر آيينهوند به لحاظ علمي شخصيتي منتقد داشت، اما نقد او هيچوقت مرزهاي احترام را نشكست. با آنكه متعهد به علم بود، اما نقدش به گونهاي نبود كه به شخصيت افراد بر بخورد.
خصلت ديگر دكتر آيينهوند، آموختن بدون چشمداشت بود. ايشان معتقد بود كه در دنياي مدرن غلط است كه علم را به عيار پول بسنجيم. از ديد ايشان كسي كه به علم متعهد شده است، بايد به اخلاق آن متعهد باشد. علم آنگونه كه مرحوم آيينهوند ميشناخت، با تجارت همسفر نميشد. ايشان ميگفت به بعضيها علم نياموزيد. آيينهوند در حوزه آموزش دو چهره داشت. با خصصين و كساني كه اعتماد داشت، به يك نحو بحث و گفتوگو ميكرد و در كلاسهاي عمومي به شكلي ديگر. قسمتهاي خاص آموزش ايشان ناب بود.
٭ استاد علوم سياسي دانشگاه تهران
جايزه آيينهوند
در بخشي از اين نشست، مهندس مهدي فيروزان، مديرعامل موسسه شهر كتاب، با بيان خاطراتي از همراهياش با دكتر آيينهوند، از راهاندازي جايزه ويژه شهر كتاب با عنوان جايزه استاد آيينهوند براي بهترين پايان نامه دكترا در حوزه تاريخ اسلام خبر داد. او تاكيد كرد كه همسر دكتر آيينهوند با استقبال از اين پيشنهاد پذيرفتهاند كه بنياد دكتر صادق آيينهوند در كار برگزاري دبيرخانه و تامين هزينههاي اين جايزه با موسسه شهر كتاب همراهي كند.