ايستادن با كمترين هزينه
احمد عزيزي
همه حرف حسن روحاني، رييسجمهور، در نشست هم انديشي مديران ارشد دولت در چهارشنبه هفته گذشته بر سر «ايستادگي و مقاومت» بود. گزينه راهگشاي او نيز، از ميان سه گزينه مطرح براي مقابله با شرايط پيش رو، «مقاومت با كمترين هزينه»، با انگشت گذاشتن بر ضرورت ۱) نگاه به واقعيات و مديريت توقعات و ۲) همكاري ميان «همگان» در راستاي تبلور اين رهيافت بود. از اين دو گزاره البته كه نميتوان به سادگي گذشت و به آن در حد سخني گذرا دلخوش شد و همچنان دست روي دست گذاشت. مشكل هميشگي ما اما كوتاهي در تبديل همين گزارههاي كلامي به «واقعيات» بوده است. گفتهايم وگذشتهايم و كاري نكردهايم. موانع راه را نكاويدهايم. شايد هم نخواستهايم، نتوانستهايم، يا اصلا نگذاشتهاند. در مواردي كلان و سرمايهسوز چه بسا فارغ از ديدگاههايي دلسوز، همسو با منافع ملي اما شايد نه چندان همسو با نگاه خودي، تصميم گرفتهايم. كمتر صداهاي ناهمسو را شنيدهايم. شنيدن كه هيچ، شايد اصلا گوشمان را به چنين صداهايي بستهايم. خيلي جاها، فارغ از امكانات، سرمايهها، واقعيات ميداني و جايگاهعيني مان در منطقه و جهان، چه بسا به زبان ساده «گز نكرده پاره كردهايم». اگر سياست پيش گفته «نگاه به واقعيات و مديريت توقعات» سالهايي جلوتر، با شناختي واقعبينانهتر از هزار توي مناسبات جهاني و با مديريت درست منابعمان بر اين اساس صورت ميگرفت، هزينههايمان چه بسا كمتر ميشد و حال و روز امروز و فردامان بهتر . امروزي كه دشمناني مثل ترامپ و نتانياهو، شمشير از رو بسته و دست در دست همسايگاني كينهتوز، قصد به هم ريختن همهچيزمان را دارند و فردايي كه مشكلات و برخي نابخرديهاي اقتصادي كهنه و نوپديد و عوارض طبيعي نيز آب به آسيابشان ميريزند. مردم كه همواره، خواسته يا ناخواسته، ايستادهاند. البته هزينه هم كم ندادهاند.
اينبار اما رييسجمهور از ايستادن در شرايط پيش رو با «كمترين هزينه» حرف ميزند. اين كم كردن هزينه نيز، چه در حوزه داخلي و چه خارجي، نه در دست مردم كه در دست همان دولتمردان و بزرگان عهدهدار مسووليت تصميمات هزينه ساز كلان است. ايستادن با «كمترين هزينه» مستلزم باز تعريف تصميمات «هزينهساز» پيشين است و در اين مسير و با نگاهي به آينده اخذ «تصميماتي دشوار». مردمي كه سالها ايستادن را تمرين و تجربه كردهاند چنانچه در تصميمات كلان و هزينهساز آنگونه كه بايد و در چارچوب موازين حكمراني خوب به بازي گرفته شوند، سايه قانون را فارغ از برداشتهاي مبسوط سياسي و قضايي و متاسفانه انگهايي ناچسب در آن، بر سرشان ببينند و نيز شاهد اتخاذ تصميماتي دشوار براي بازي آبرومندانه در صحنه جهاني در چارچوب منافع ملي و مديريت شايسته منابع، امكانات و توقعات، باشند، بيشك تن به دشواريها داده و در برابر زورگوييها نيز مقاومت خواهند كرد. اين مشاركت جز با ميدانگشايي براي حضور بيمانع نخبگاني شجاع، دلسوز و واقعنگر و حتي دگرانديش در مجاري و مجالس تصميمسازي ممكن نيست. وقتي مردم نتوانند چنين عناصري را به هر دليل و با هر نگاهي بر كرسي نمايندگي مجالسمان ببينند و حرفهاي شان را بشنوند، وقتي رسانههايمان آن طور كه بايد امكان تاباندن نوري بر واقعيت تصميمات هزينهبر و تحليل واقعگرايانه سياستها و تكگوييها نداشته باشند، بعيد ميدانم شرايط لازم براي «ايستادگي كمهزينه» در شرايطي دستپخت چه دوستان و چه دشمنان آنطور كه رييسجمهور بر آن انگشت گذاشته، فراهم شود. ايستادگي وقتي پرهزينه باشد و كمرشكن و در غياب شرايط سياسي و اقتصادي پيش گفته، واقعيات حيات عمومي در آن ناديده گرفته شده باشد، به هر حال در نقطهاي شكسته خواهد شد؛ با هزينههايي كمرشكنتر و چه بسا غيرقابل جبران.
رييسجمهور نيز اگر قصد پيشبرد راهبرد خود را دارد، بايد بلافاصله تمهيدات لازم براي پيگيري سخنان خود با مديران ارشد دولت را فراهم كند؛ با رايزني در همه سطوح و با ايجاد ساز و كارهايي مبتكرانه و شجاعانه براي به بازي گرفتن همه انديشهها و گرايشات. قبلا در يادداشتي ديگر در اعتماد از ضرورت نقش آفريني او در ايجاد «مجمع عقلايي» ديگر گفتهام، همان قدمي كه در مجلس دوم در راستاي حل و فصل مساله جنگ برداشت.