• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4127 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۴ تير

پس باد همه‌چيز را با خود نخواهد برد

اسدالله امرايي

«بعدازظهر اون روز هنوز نمي‌دونستم كره خاكي منتظره كه فقط چند روز بعدش بشه يك گور. حيف كه نتونستم فشنگ رو قاپ بزنم و به لوله تفنگ كاليبر بيست و دو برش گردونم كه چرخ‌زنون خودش رو به خشاب برسونه و خود به خود سر پوكه بشينه، طوري كه انگار هيچ‌وقت شليك نشده باشه و حتي هيچ‌وقت توي خشاب نذاشته باشندش.» رمان پس باد همه‌چيز رابا خود نخواهد برد نوشته ريچارد براتيگان دو سال پيش از مرگ او منتشر شد. اين رمان با ترجمه خوب حسين نوش‌آذر در انتشارات مرواريد منتشر شده و خوانندگان استقبال خوبي از آن كرده‌اند و چاپ هفتم آن به تازگي به بازار آمده است. در اين رمان براتيگان تلاش مي‌كند از دريچه چشم مردي چهل و دو ساله وقايع كودكي‌اش را از پنج سالگي تا دوازده سالگي مرور و سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم را در امريكا بازآفريني كند. زبان داستان هم مانند شخصيت راوي چندپاره است. گاهي به سادگي زبان يك كودك پنج ساله و گاهي به تلخي گفتار يك مرد امريكايي سرخورده چهل‌ودو ساله است كه كودكي‌اش در 12 سالگي در اثر يك واقعه خشونت‌آميز به پايان مي‌رسد. آثار براتيگان و فضاي مرگ و شكست آن ناشي از شكست روياي امريكايي است كه بعد كسادي بزرگ اقتصادي حاصل از جنگ دوم جهاني دوم، مك‌كارتيسم و فضاي امنيتي و پليسي جنگ سرد، باعث قيام يك نسل خاص شد. نويسنده‌هاي اين نسل هم عليه سنت‌هاي ادبي قيام كردند كه موجب خلق آثاري از گونه ‌ادبي پست‌مدرن شد و نويسندگانش به نسل بيت شهرت يافتند. وي به خاطراتش در سال ۱۹۴۷ بازمي‌گردد. او در آن سال در يك محله فقيرنشين زندگي مي‌كرده و علاقه‌مند به جمع‌آوري بطري‌هاي خالي بوده است. همچنين گاهي براي كسب درآمد، برخي از امور همسايگان را انجام مي‌داده است. اين نوجوان به قول نويسنده «همچون همه مردم امريكا» يك تفنگ دارد. او يك روز بهاري به جاي يك مغازه ساندويچ‌فروشي به يك اسلحه‌فروشي مي‌رود و يك بسته فشنگ مي‌خرد تا با دوستش به شكار طاووس بروند‍ اما هنگام شكار فكر مي‌كند دوستش طاووس است و به او شليك مي‌كند! زندگي پريشاني را تجربه كرده بود و در كودكي تمام شب را بيدار مي‌ماند، در جواني به علت بيماري جنون پارانوئيدي بستري شد، در ميانسالي طعم فقر را چشيد و با انتشار نخستين كتابش شهرت را تجربه كرد. سرانجام در سال ۱۹۸۴ با تفنگ شكاري، به زندگي خود پايان داد. «آپارتماني كه در بهار سال 1940 اجاره كرده بوديم زماني بخشي از موسسه كفن و دفن بود. نمي‌دونم كدوم بخش از اين موسسه بود. همين قدر مي‌دونم كه صاحب موسسه كفن و دفن براي به دست آوردن مقداري پول نقد سردخانه موسسه رو به يه آپارتمان مسكوني تبديل كرده بود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون