توازن عراق به نفع ايران است
قاسم محبعلي
در منطقه خاورميانه رقابت روشني ميان جمهوري اسلامي ايران و عربستان سعودي براي افزايش نفوذ در كشورهايي مانند عراق، سوريه و لبنان و همچنين كشورهاي كوچكتر حاشيه خليج فارس وجود دارد كه از ديد هيچ ناظر بيروني پنهان نميماند. اخيرا شاهد بوديم كه پس از مشكلاتي كه به لحاظ قطعي برق در عراق رخ داد، هيات بلندپايهاي از عراق براي ديدار با مسوولان عربستان به رياض سفر كرد، آن هم در شرايطي كه گروه مشكلات اخير در قطعي برق را بر گردن تهران و قطع برق صادراتي ايران به اين كشور ميانداختند. طي سالهاي اخير شاهد هستيم كه رويكرد دولت عراق نسبت به رابطه با عربستان سعودي تا حدود زيادي تغيير كرده است و بغداد علاقه بيشتري نشان ميدهد تا رابطه خود را كه طي سالهاي قبل دچار نشيب زيادي با عربستان شدهبود، اصلاح كند. بغداد تلاش ميكند تا با سه قدرت همسايه خود، يعني جمهوري اسلامي ايران، پادشاهي عربستان سعودي و جمهوري تركيه، رابطه بسيار متوازنتر و بهتري ايجاد كند. در شرايطي كه ايران به دليل خشكسالي و گرما با مشكلات تامين انرژي در خاك خودش مواجه شده است، عراقيها فرصتي پيدا كردهاند كه براي جبران كمبود توليد انرژي خود، دنبال چاره بگردند و شايد در اين ميان عربستان بهترين گزينه باشد. متاسفانه با وجود سيل درآمد ارزي فروش نفت در سالهاي اخير در اقتصاد عراق، دولت اين كشور به دليل فساد ساختاري و مشكلات امنيتي، بهشدت در تامين خدمات عمومي، ناكارآمد عمل كرده و بخش عمدهاي از درآمدهاي چشمگير نفت عراق در سالهاي اخير ...
به جاي تامين نيازهاي اساسي اين كشور، اژدهاي سيريناپذير فساد را تغذيه كرده است. اما مشخص نيست كه بحث كمبود انرژي و مساله صادرات برق، تا چه اندازه از سوي طرف سعودي عملي باشد. صادرات برق نياز به زيرساختهاي فني دارد كه بايد براي انتقال انرژي فراهم باشد. هنوز اين زيرساختهاي فني به وجود نيامده است و نميتوان انتظار داشت كه عراقيها بتوانند به سرعت كمبود انرژي برق خود را از طرف عربستان جبران كنند يا اينكه به سرعت عربستان را جايگزين ايران در تامين برق وارداتي خود كنند.
دولت حيدر عبادي، نخستوزير كنوني عراق يا هر كسي كه با تشكيل دولت جديد جانشين او شود، قطعا در سياست تلاش براي توازن روابط ديپلماتيك بغداد با كشورهاي منطقه تغييري نميدهد. بغداد تلاش خواهد كرد تا ميان رابطهاش با تهران و رياض يك توازن ايجاد كند. نتايج انتخابات اخير در عراق هم نشان داد كه غالب رايدهندگان عراقي علاقهمند هستند كه يك دولت متعادلتر و متوازنتر داشته باشند و رابطه اين كشور با جهان عرب بهبود پيدا كند. من تصور نميكنم اين روند با ماندن يا رفتن آقاي عبادي تغييري بكند. همزمان روابط خوب و صميمانه ميان رياض و بغداد، لزوما به ضرر ايران نيست. ثبات، امنيت، استقرار و پيشرفت عراق، ميتواند منافع ملي ايران را نيز تامين كند. طبيعي است كه اگر عراق با همسايگان خود دچار مشكل باشد، ثبات و امنيت اين كشور به هم ميخورد. عراق هم با ايران و هم با عربستان همسايه است، هم با عربستان پيوندهاي تاريخي، فرهنگي، مذهبي و نژادي دارد و هم با ايران. قرار نيست كه عراق به نفع يك همسايه و به ضرر همسايه ديگرش عمل كند، نميتوان از بغداد انتظار داشت كه دوست عربستان باشد و دشمن ايران يا برعكس، بلكه چه نفع ايران و چه نفع عراق در روابط صميمانه بغداد با هر دو همسايه است.
اميد اين است كه عراق روابط خود را با رياض بهبود دهد و در عين حال اين اميد هم وجود دارد كه عراق از روابط خود با عربستان سعودي به ضرر منافع ايران استفاده نكند. اين اميد چندان هم نابجا نيست چرا كه تركيب جمعيتي عراق و به تبع آن تركيب رهبري سياسي عراق به گونهاي است كه نميتوان انتظار داشت كه عراقيها به ناگاه عليه ايران بچرخند. فرم دولت با حضور شيعيان، كردها و اهل سنت و تشكيل دولتهاي ائتلافي در اين كشور باعث ميشود كه تصميمگيريهاي ناگهاني و يكجانبهگرايي در عملكرد ديپلماتيك اين كشور به راحتي امكانپذير نباشد. هر چند رويكرد متوازن عراق به روابط با همسايگان، ممكن است گروهي از جناحها و تحليلگران افراطي در ايران و عربستان سعودي را نااميد كند چرا كه بغداد بر خلاف انتظار آنها، بعد از سقوط صدام حسين نه به يك دولت كاملا ايرانيمزاج سپرده شد و نه به يك دولت كاملا سعودي مزاج، اما براي كساني كه منافع ملي دو همسايه را پيوسته به يكديگر ارزيابي ميكنند، حركت بغداد به سمت يك عراق مستقل و قدرتمند كه رابطه خوبي با همه همسايگانش دارد، ميتواند به نفع همه كشورهاي منطقه باشد. در اين ميان، امريكاييها كه در حال حاضر يكي از اصليترين قدرتهاي حامي دولت مركزي در بغداد هستند و در آينده قابل پيشبيني نميتوان انتظار داشت نفوذ آنها در سياستگذاريهاي دولت عراق كاسته شود، دچار يك پارادوكس جدي در سياستهاي خود در برابر اين كشور هستند. از يك طرف امريكا تلاش ميكند با استفاده ابزاري از عراق، به عنوان يك اهرم فشار عليه ايران، توازن رقابتها در خاورميانه را تغيير دهد و از طرف ديگر، آرزوي امريكاييها اين است كه بتوانند يك عراق باثبات و باامنيت ايجاد كنند. آشتي ميان اين دو هدف، امكانپذير نيست، عراقي كه با همسايگان خود دچار مشكل و خصومت باشد، نميتواند به يك عراق باثبات و داراي امنيت پايدار تبديل شود. ايجاد خصومت و دعوا ميان تهران و بغداد، عراق را به شرايط پيش از سقوط صدام حسين بازميگرداند، كه نه به نفع هيچ يك از كشورهاي منطقه است و نه به نفع امريكا. هر چند شرايط روابط ميان تهران و واشنگتن، در اوضاع نابهنجاري قرار دارد و خصومتهاي موجود باعث ميشود تا هر طرف از تمامي ابزارهايي كه در اختيار دارد، عليه طرف ديگر استفاده كند، اما هرج و مرج، خصومت و روابط شكننده عراق با همسايگان، باعث ميشود كه منافع تهران و واشنگتن در اين كشور تامين نشود. صلاح عراق و منطقه در اين است كه عراق با همه كشورهاي همسايهاش، چه ايران و چه كويت، اردن، سوريه، تركيه و عربستان سعودي، روابط دوستانه و متوازني داشته باشد.