• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4147 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۸ مرداد

برخيز و اول بكش (7)

سقوط و ظهور يهودا

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

اين ايده كه مردم اسراييل بايد به زور به سرزمين اسراييل برگردند فقط منحصر به اشترن و رفقاي عضو گروه لهي‌اش نبود.

رديابي ريشه اين استراتژي به 29 سپتامبر سال 1907 دقيقا 37 سال پيش از آنكه خون ويلكين از سرش فواره بزند و زماني كه فلسطين هنوز بخشي از امپراتوري عثماني بود مي‌رسد؛ روزي كه هشت مرد در يك آپارتمان تك اتاقه خفه كه بر يك باغ كوچك پرتغال در يافا مشرف بود دور هم جمع شده بودند. اين آپارتمان توسط يك جوان روسي به نام اسحاق بن زوي كه يك سال پيش از اين به امپراتوري عثماني مهاجرت كرده بود، اجاره شده بود. او مانند تمامي افراد ديگري كه در آپارتمانش بودند- همگي مهاجران روسي كه روي تشكچه‌هاي كاهي كه روي كف اتاقي كه با شمع روشن شده بود، نشسته بودند – يك صهيونيست متعهد بود، البته به آن بخشي كه انشعاب كرده بودند و زماني هم تهديد به خروج كرده بودند.

صهيونيسم يك ايدئولوژي سياسي بود كه در سال 1896 بنا نهاده شد زماني كه يك روزنامه‌نگار يهودي ويني به نام تئودور هرتزل كتاب دولت يهودي را منتشر كرد. او در حالي كه در پاريس دادگاه آلفرد دريفوس، يك افسر يهودي كه ناعادلانه متهم به خيانت و محكوم شده بود، را پوشش مي‌داد عميقا تحت تاثير قرار گرفته بود.

هرتزل در كتابش بحث كرد كه ضد يهوديت در فرهنگ اروپايي عميقا ريشه‌دار شده است و اينكه قوم يهود فقط در يك دولت – ملت متعلق به خودشان مي‌توانند به آزادي و امنيت واقعي خود دست يابند. اكثر اقليت يهودي اروپاي غربي كه براي خودشان زندگي راحتي را ترتيب داده بودند، ايده هرتزل را رد كردند. اما ايده او در ميان يهودي‌هاي طبقه كارگر و فقير اروپاي شرقي كه از آزارهاي مكرر و ستم‌هاي مداوم رنج مي‌كشيدند به‌طوري كه برخي از آنها خودشان را با جنبش‌هاي چپ تراز مي‌كردند، رونق يافت. خود هرتزل، فلسطين، سرزمين اجدادي يهود، را به عنوان يك مكان ايده‌آل براي يك دولت آينده يهودي مي‌ديد، اما او از اين ديدگاه كه اگر يك ملت يهود مي‌خواهد در آرامش به سر برد بايد هر استقراري را عامدانه و با ظرافت آن هم از طريق كانال‌هاي ديپلماتيك مناسب و با تاييد رسمي بين‌المللي، پياده كرد، حمايت مي‌كرد. ديدگاه هرتزل به مثابه صهيونيسم سياسي شناخته شده است.

اما از طرف ديگر بن زوي و هفت رفيقش مانند اكثر يهودي‌هاي روس، صهيونيست‌هاي عملگرا بودند. آنها معتقد بودند كه به جاي آنكه منتظر بنشينند تا دنيا به آنها وطن بدهد بايد خودشان در ايجاد آن بكوشند – به فلسطين بروند، روي زمين كار و كوير را سر سبز كنند. آنها معتقد بودند آنچه را كه حق‌شان است مي‌گيرند و از آنچه گرفته‌اند دفاع مي‌كنند. اين ايده، صهيونيست‌هاي عملگرا را در چالش فوري با اكثر يهودي‌هايي كه در فلسطين زندگي مي‌كردند قرار داد. اكثر اين افراد به عنوان يك اقليت كوچكي كه در يك سرزمين عرب زندگي مي‌كردند، بازرگان و روحانيون مذهبي و كاركنان دولت رژيم عثماني بودند كه ترجيح مي‌دادند نماي كمتري را از خود نشان بدهند. اين يهودي‌هاي فلسطيني از طريق چاپلوسي و مصالح و رشوه ترتيبي داده بودند تا براي خودشان صلح و تا اندازه‌اي امنيت بخرند.

اما بن زوي و ديگر تازه‌واردان از شرايطي كه اين يهودي‌ها آن را تحمل مي‌كردند وحشت زده شدند. اكثر آنهايي كه در فقر خوار و خفيف زندگي مي‌كردند ابزاري براي دفاع از خودشان نداشتند، كاملا در سايه رحمت اكثريت عرب و مقامات رشوه‌خوار امپراتوري فاسد عثماني بودند. مهاجمان عرب به آنها حمله و خانه‌هاي‌شان را خراب مي‌كردند كه به ندرت پيگيري مي‌شد. آنچنان كه بن زوي و ديگران مي‌ديدند، بدتر از اين آن بود كه اين يهودي‌ها دفاع از خودشان را به گاردهاي عرب مي‌دادند كه خود آنها گاهي اوقات با مهاجمان همكاري مي‌كردند.

بن زوي و دوستانش اين وضعيت را غيرقابل تحمل ديدند. برخي از اين افراد عضو سابق نهضت انقلابي چپ روسيه به نام اراده ملت بودند؛ يك جنبش چريكي ضد تزاري خشن كه تاكتيك‌هاي تروريستي از جمله آدمكشي به كار مي‌بردند. برخي از اين افراد سوسياليست‌هاي انقلابي، سوسيال‌دمكرات‌ها و ليبرال‌ها كه از شكست انقلاب 1905 روسيه كه در انتها فقط يك سري اصلاحات جزيي در قانون اساسي پديدار شد، سرخورده شده بودند به فلسطين عثماني نقل مكان كردند تا دولت يهودي را تاسيس كنند. تمامي آنها به‌شدت فقير بودند كه به زور چند پني با تدريس يا كارگري در مزارع و باغ‌هاي پرتقال به دست مي‌آوردند و غالبا هم گرسنه بودند. اما آنها صهيونيست‌هاي مغرور بودند. اگر آنها درصدد خلق يك ملت بودند اول بايد از خودشان دفاع مي‌كردند. به همين خاطر آنها از خيابان‌هاي يافا، جفت جفت يا تك تك به نشست‌هاي مخفي در آپارتمان بن زوي مي‌خزيدند. در آن شب اين هشت نفر اولين نيروي جنگي عبري در عصر جديد را تشكيل دادند. آنها حكم كردند كه از اين به بعد همه‌چيز فرق خواهد كرد. ديگر نبايد تصاويري كه از يهودي‌هاي ضعيف و آزار و اذيتي كه به آنها در سراسر كره زمين مي‌شود وجود داشته باشد. فقط يهودي‌ها از يهودي‌هاي فلسطين دفاع خواهند كرد.

آنها نام گروه نظامي خود را «بارگيورا» كه نام يكي از رهبران جنبش بزرگ يهودي بود كه در قرن اول عليه امپراتوري روم قيام كرده بود، گذاشتند. آنها روي پرچم خودشان با جنبش‌هاي قديمي بيعت كردند و آينده شان را پيش‌بيني كردند. روي اين پرچم خوانده مي‌شد «در خون و اتش يهودا سقوط مي‌كند و در خون و آتش يهودا برمي‌خيزد.» يهودا بي‌ترديد برمي‌خيزد. بن زوي هم روزي دومين رييس‌جمهور ملت يهود مي‌شود. اما با اين حال او بايد آتش زياد ببارد و خون زياد ريخته شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون