«ناتو عربي»؛ از خيال تا واقعيت
كوروش احمدي
گزارشهاي خبري حاكي از تلاش مجدد دولت ترامپ براي ايجاد يك ائتلاف سياسي- امنيتي جديد در خاورميانه با شركت عربستان، كويت، بحرين، امارات، عمان، قطر، مصر و اردن است. گفته شده كه هدف واشنگتن از ايجاد اين ائتلاف كه «ائتلاف استراتژيك خاورميانه» يا MESA خوانده ميشود، تقويت همكاريها در حوزه سپر ضدموشكي، آموزش پرسنل نظامي، مقابله با تروريسم و نيز تقويت روابط اقتصادي و ديپلماتيك است و قرار است جزييات آن در نشستي در اكتبر در واشنگتن مورد بحث قرار گيرد. يك سخنگوي كاخ سفيد به رويترز گفته است كه هدف «مسا» مقابله با آن چيزي است كه وي «تجاوز، تروريسم و افراطيگري ايران و اعاده ثبات در خاورميانه» ناميده است. ژنرال ووتل، فرمانده نيروي مركزي امريكا نيز طي هفته گذشته سفرهايي در منطقه داشته و از جمله در مورد بازنگه داشتن تنگهها و تهيه مقدمات نشست اكتبر مذاكره كرده است.
بحث ناتوي عربي سابقهاي طولاني دارد. مايك فلين در ژوئن 2015 بعد از بركناري از سمت رياست آژانس دفاعي ملي امريكا در كنگره از لزوم ايجاد «يك ساختار و چارچوب عربي شبيه ناتو و ايجاد يك ارتش عربي كه قادر به انجام مسووليتهاي منطقهاي باشد» سخن گفت. با توجه به نقش فلين به عنوان مشاور امنيت ملي ترامپ، مذاكره در اين مورد بعد از شروع به كار ترامپ با سعوديها شروع شد. تا پيش از ترامپ امريكا هرگز علنا از اين ايده حمايت نكرده بود. ايده «ناتو عربي» از سه جهت با شعار «امريكا نخست» ترامپ همسويي دارد: اعمال رهبري بيشتر امريكا در منطقه، گذاشتن بار مالي حفظ امنيت منطقه بر دوش متحدان و ايجاد اشتغال بيشتر در امريكا از طريق فروش بيشتر سلاح.
در جريان سفر ترامپ به عربستان اشاره صريحي به موضوع «ناتو عربي» نشد. اما او در سخنرانياش در نشست 55 كشور اسلامي در عربستان گفت: «ما مذاكراتي را با بسياري از كشورهاي حاضر در اين نشست در مورد تقويت مشاركتها و ايجاد مشاركتهاي جديد با هدف تقويت امنيت و ثبات در خاورميانه و ماوراي آن شروع كردهايم.» در بيانيه پاياني اين سفر نيز تصريح شد كه «يك ساختار امنيتي منطقهاي منسجم و قوي براي همكاريهاي ما ضرورت تام دارد. امريكا و پادشاهي عربستان سعودي قصد دارند تا طي سالهاي آينده تعامل را به كشورهاي ديگر در منطقه نيز گسترش دهند.»
علاوه بر گرايشات دولت ترامپ، برخي تجربيات گذاشته مانند پيمانهاي بغداد و سنتو و نيز سابقه ايجاد «ابتكار همكاري استانبول» ICI كه در نشست سران ناتو در استانبول در 2004 و براي تقويت همكاري بين ناتو و كشورهاي خاوميانه شكل گرفت، نيز مهم است. تاكنون امارات، كويت، بحرين و قطر به اين ابتكار پيوستهاند و نيروهاي نظامي آنها در اين چارچوب با هم همكاري دارند. از طرفي، مصر نيز از 2015 تاكنون از ضرورت ايجاد يك «نيروي نظامي مشترك عربي» سخن گفته و آن را به تصويب نشست سران عرب در مارس 2015 رسانده است. البته قرار بود كه جزييات اين امر طي 4 ماه مشخص شود كه هنوز خبري از آن نيست. در حالي كه طرح «ناتو عربي» عمدتا عليه ايران است، مصر اولويت بيشتري براي بحران ليبي و امثال آن قائل است كه در زمره اولويتهاي رياض قرار ندارند. به علاوه، طرح مصر همكاري اطلاعاتي با اسراييل را نميپذيرد.
به طور كلي، سابقه امر حاكي از بياستعدادي مفرط اعراب در حوزه همكاري نظامي است. سابقه اينگونه ايدهها به زمان تاسيس اتحاديه عرب در 1945 و تلاشي كه از آن تاريخ به بعد، به ويژه توسط پان عربيستها صورت گرفت، برميگردد. اما شكست پان عربيسم و نيز شكستهاي اعراب در برابر اسراييل فكر هرگونه ارتش عربي را براي نيمقرن به طاق كوبيد. از آن پس هرگاه ضرورتي پيش آمد، مثل آزادسازي كويت در 1991 يا مبارزه با داعش، امريكا محور كار بود. «ائتلاف عربي» براي تجاوز به يمن نيز عملا حاصلي جز ايجاد بحراني انساني در آن كشور به بار نياورد. «ائتلاف نظامي اسلامي براي مبارزه با تروريسم» نيز كه در 2015 توسط عربستان اعلام و ادعا شد كه مركب از 34 كشور اسلامي است، تاكنون عملا مسكوت مانده است.
ناهمسويي منافع ملي كشورهاي عربي و تفاوت حوزههاي ژئوپولتيك آنها از يك سو و رقابتها، سوءظنها و دشمنيهاي ريشهدار بين سران عرب از سوي ديگر بيشتر از آن است كه آنها بتوانند تا حد ايجاد يك نيروي نظامي مشترك با هم همكاري كنند. حتي اعضاي شوراي همكاري نيز كه بيشترين همسويي و منافع مشترك را در مقايسه با كل اعضاي اتحاديه عرب دارند تاكنون به علت اختلافات جدي نتوانستهاند، در بسياري از زمينهها از جمله همكاريهاي نظامي توفيقي داشته باشند. به علاوه، دولتهاي خودكامه عرب كه اغلب سران آنها مايل به حفظ قدرت براي تمام امر و انتقال قدرت به فرزند درصورت امكان است، عمدتا نگران شرايط داخلياند تا تهديدات خارجي. به هر حال، «ناتو عربي» به عنوان نهادي در خدمت دولتهاي سني تنها متوجه تقابل با ايران نخواهد بود، بلكه شيعيان شرق شبه جزيره عربستان و لبنان و اكثريت مردم عراق نيز از جانب آن احساس خطر خواهند كرد. پيگيري اين ايده بيشك ميتواند موجب عميقتر شدن شكاف فرقهاي در منطقه شود، بدون اينكه بتواند ارزش افزوده چنداني در جهت حل بحرانهاي جاري در منطقه داشته باشد. چنين ايدهاي همچنين ميتواند مخل مبارزه با تروريسم باشد چراكه نقش موثر ايران در اين حوزه را ناديده ميگيرد. البته صرف طرح و پيگيري «ناتو عربي» گوياي شدت و عمق تغيير سياست منطقهاي امريكا است و اينكه تا چه حد عربستان اينك دست خود را براي برخي اقدامات بازتر تصور ميكند. براي ايران اين امكان وجود دارد كه از طريق ايجاد تعادل در برخي سياستهاي منطقهاي خود در جهت خنثي كردن تلاشهاي امريكا و عربستان بكوشد.