ما كدام مردميم؟
سينا قنبرپور
عجيب است كه ما همان مردميم! همان مردمي كه به وقت زلزله هرچه داريم و نداريم را در طبق اخلاص مينهيم و حاضر نيستيم خم به آبروي هموطنمان ببينيم.
همان مردمي كه وقتي فهميديم آب شرب در آبادان و خرمشهر محدود شده هرچه توانستند آبمعدني روانه اين دو شهر كردند.
اما همين مردم كارهاي ديگري ميكنند كه انگشت به دهان، متعجب ميمانيم كه چه اتفاقي افتاده است؟ مگر چقدر از زلزله سرپلذهاب گذشته است؟ مگر همين اوايل تير امسال نبود كه آب شرب آبادان و خرمشهر از مرز بحران گذشت؟
همين مردم اين روزها حاضر نيستند لوازم خانگي بفروشند چون نگران دلار هستند. شايد حق داشتهباشند. همين مردم اينروزها حاضر نيستند گوشي تلفن همراه بفروشند. در بازار خيلي چيزها خريد و فروش نميشود. منطق بازار از جمله چيزهايي است كه مو لاي درزش نميرود؛ واقعي واقعي است. اما گويا همين مردمي كه از آن صحبت ميكنيم از يك اصل منطقي غافل شدهاند. اگر خداي ناكرده اتفاق نامناسبي براي كشورمان رخ دهد براي همه ايرانيان رقم خورده است. اگر آسيبي به كشورمان برسد آن وقت ديگر نه كسي حس خريدن تلفنهمراه آنچناني دارد و نه حس خريد لوازم خانگي. پس مردم را چه شده است كه امروز اينچنين محافظهكارانه از چيزي مراقبت ميكنند كه حتي اگر بيشترين مراقبت هم از انبارهاي پركالايشان بكنند وقتي براي اين مملكت اتفاقي بيفتد ديگر ارزشي ندارد.
اين حرف، فقط يك غر يا گلهمندي سوپري يكي از محلههاي تهران يا حتي شهرهاي ديگر نيست؛ «پخشها ديگر سفارشها را نميآورند. حتي كيك و نان بستهبندي را هم با تاخير ميآورند. نوشابه اسپرايت سفارش دادهام تقريبا ۱۰ روز است نياوردهاند. ميگويند ممكن است گران شود براي همين منتظريم ببينيم قيمت جديد چيست.»
سوپري محل هنوز هم غر داشت كه بزند. اينكه محصولات ايستك هم با تاخير ميآيند. اينكه شركت سنايچ هم شرب در بازار توزيع نميكند.
يكي ميگفت نوشابهسازيها به سبب نداشتن بطري نميتوانند محصول خود را روانه بازار كنند! يكي ديگر هم ميگفت مشكل همان قيمت دلار است.
واقعا مشكل دلار است؟ آيا بطري نوشابه كه محصولي از پلاستيك است و ماده اوليه آن محصول پتروشيميهاي خودمان است هم به دلار بسته است؟ اگر يك نوشابه را هنوز داريم با دلار توليد ميكنيم كه واي برما آن هم در مملكتي كه «آب» بهايش تقريبا مفت است. اگر نان و كيك هم تابعي از قيمت دلار است بايد يقه چه كسي را بچسبيم؟ مگر نه اينكه ما در گندم خودكفا شديم آن هم به قيمت زيركشت بردن همه دشتهايمان در دوره خشكسالي؟ نان و كيك و نوشابه و آب يا شربت جز طمع ما به كدام بخش دلار مربوط است؟
شايد واقعا ما همان مردمي هستيم كه صرف دريافت سودي بيشتر پولهايمان را از بخش توليد خارج كرديم و آن را در موسسههاي بيصاحب و بينام و نشاني گذاشتيم كه اين روزها گرفتاري بسيار بزرگي را براي كشور رقم زدهاند؟
اما به نظر ميرسد ما همان مردمي هستيم كه خداي ناكرده اگر زلزله بيايد و زنده بمانيم به فكر هموطنان خودمان هستيم. بهتر است همين مردم باشيم.