سال 1393 بر تئاتر ايران چه گذشت؟
هنرهاي نمايشي تشويق نشدند
حسين طاهري در تمام مدت مديريت خود به هر دليل هيچگاه برنامه ميانمدت و بلندمدت اعلام نكرد. تئاتر ايران در اين مدت با تغييرات پيدرپي مديران اداره كل هنرهاي نمايشي از مجموعه تئاتر شهر گرفته تا امور استانها و دبيران جشنوارههاي گوناگون روبهرو شد
بابك احمدي / خانواده نمايشي كشور سال عجيب و غريبي را پشت سر گذاشتند. سالي كه نهتنها برنامهريزي كلان و مديريت مقتدر در آن به چشم نخورد، بلكه توقيفهاي پيدرپي آثار نمايشي درد ناشي از اين زخم را بيشتر كرد.
تئاتر ايران سال 1393 را در حالي آغاز كرد كه مديران دولتي در معاونت امور هنري و اداره كل هنرهاي نمايشي با انبوه مطالبات به يادگار مانده از دولتهاي نهم و دهم مواجه بودند. شايد خيلي زود مشخص شد هنرمندان تئاتر- قطعا نه تمام آنها - آستانه تحمل ساليان گذشته را از كف دادهاند و شرايط به بحران نزديك ميشود. چراغ خطر اوضاع نابسامان هنرهاي نمايشي كشور گرچه از سالها قبل خاموش و روشن ميشد اما اظهارات مطرح شده در جلسه توديع و معارفه قادر آشنا با حسين طاهري در تاريخ 23 دي 1392 و پاسخ معاون امور هنري به نظرهاي هنرمندان به خوبي نشان داد كار هنرهاي نمايشي از تنفس مصنوعي گذشته و بايد طرحي جدي درانداخت.
تئاتر نبايد گوشت قرباني شود
قطبالدين صادقي، مدرس دانشگاه و كارگردان تئاتر كه به عنوان سخنران در آن جلسه به ارايه سخناني پرداخت، بيپولي، عدالت، امنيت كاري و شغلي، تداوم فعاليت هنرمندان، برنامهريزي و توسعه زيرساختها را به عنوان عناصر اصولي و جدي دانست كه بايد مدنظر قرار گيرند. اين هنرمند در حالي از پرداخت بودجه 25 ميليارد توماني براي ساخت يك سريال تلويزيوني سخن گفت كه بودجه هنرهاي نمايشي ايران طي چند سال گذشته و در بهترين شرايط از 17 ميليارد تومان فراتر نرفته و البته تمام اين مبلغ نيز محقق نشده است.
بودجهاي كه در سال 93 سير نزولي داشت و طبق گفته مديران به 9 ميليارد تومان رسيد، اما با منت و عنايت دو ميليارد تومان ديگر به آن اضافه شد تا بودجه 11ميلياردي براي حمايت يك ساله از آثار نمايشي را شاهد باشيم.
حميدرضا نعيمي، نمايشنامهنويس و كارگردان كه يكي ديگر از سخنرانان جلسه بود خطاب به حسين طاهري، مديركل جديد هنرهاي نمايشي گفت: بايد گروههاي حرفهاي به صورت قطعي شناسايي و ثبت شوند. همچنين مديركل هنرهاي نمايشي بايد شجاعت داشته باشد و برنامههاي كوتاهمدت و بلندمدت خود را اعلام كند.
كارگردان نمايش «سقراط» در آن جلسه به مديران توصيه كرد ادبيات شاعرانه را در برخورد با خانواده تئاتر كنار بگذارند و افزود: تئاتر نبايد گوشت قرباني شود. با حركتهاي فردي و تكنفره نميتوان كار را رو به جلو برد به همين دليل بايد هر سه ماه يك بار مديركل هنرهاي نمايشي با سرپرستهاي گروههاي نمايشي نشست داشته باشد. عدالت اين است كه حمايت مالي از گروههاي تئاتر مقيم شهرهاي ديگر هم به حد و اندازه گروههاي مقيم تهران برسد.
درخواست حمايت از مديران موفق تئاتر و جلوگيري از تغييرات پيدرپي مديريتي در اين حوزه از ديگر درخواستهاي اين كارگردان در جلسه توديع و معارفه بود. اما صحبتهاي پاياني نعيمي نيز به نوعي بيانكننده وضعيتي است كه در ابتداي اين گزارش به آن اشاره شد. اين هنرمند اظهار كرد: اميدوارم تئاتر از اين وضعيت اسفبار نجات پيدا كند و هنرمندان شأنيت خود را پيدا كنند. آقاي حسين طاهري، شما از ما تئاتر خوب بخواهيد و ما هم چيزهايي كه وظيفه شما است مطالبه ميكنيم.
معاون امور هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بعد از شنيدن اين گفتهها عنوان كرد: تجميع خواسته هنرمندان طي چند سال گذشته موجب عصبانيت و بغض در ميان اهالي تئاتر شده كه اميدوارم رفتهرفته كمتر شود و به همدلي برسيم.
حتي اگر اظهارات صادقي و نعيمي را درد دل تمام خانواده تئاتر ايران در نظر بگيريم – كه به حتم چنين نيست و صحبتهاي بسياري وجود دارد – روند 12 ماه گذشته و آنچه سرانجام كار را تا استعفاي حسين طاهري پيش برد نشاني جز شكست معاون امور هنري در انتخاب خود و بر باد رفتن يك سال عمر و استعداد هنرمندان تئاتر نداشت.
روند توقف امضاي قرارداد با گروههاي نمايشي ادامه يافت و خبري از عدالت، امنيت كاري و شغلي، تداوم فعاليت هنرمندان، برنامهريزي و توسعه زيرساختها نبود. تنها اتفاق در زمينه زيرساختهاي فرسوده تئاتر پايتخت در سال 93 آغاز عمليات بازسازي سالنهاي مستهلك مجموعه تئاتر شهر بود كه طبق برنامه و اظهارات مسوولان در بازديد علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي (روز هفتم برگزاري سيوسومين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر) بخش اعظم آن بايد تا اوايل اسفند ماه به پايان ميرسيد كه چنين اتفاقي نيفتاد.
حسين طاهري در تمام مدت مديريت خود به هر دليل هيچگاه برنامه ميانمدت و بلندمدت اعلام نكرد. تئاتر ايران در اين مدت با تغييرات پيدرپي مديران اداره كل هنرهاي نمايشي از مجموعه تئاتر شهر گرفته تا امور استانها و دبيران جشنوارههاي گوناگون روبهرو شد تا نگرانيها افزايش پيدا كند. نگرانيهايي كه چند ماه بعد از مراسم معارفه و در قالب طنز در جشن سالانه انجمن بازيگران خانه تئاتر بيان شد.
ميتوان جسم بيجان تئاتر ايران را احيا كرد؟
شايد مجموعه اين عوامل و ادامه نشنيدن صحبت هنرمندان بود كه به برگزاري تجمع اعتراضي 31 تيرماه 93 منجر شد تا زنگ خطر براي مسوولان به صدا درآيد. اما روند امور نشان داد گوشها بدهكار اظهارات هنرمندان نيست و مسوولان همچنان تصور ميكنند ميتوان جسم بيجان تئاتر ايران را با تنفس مصنوعي احيا كرد.
تئاتر ايران اما به فاصله چند ماه بعد از برگزاري تجمع اعتراضي كمسابقه تئاتريها در محوطه معاونت امور هنري، شاهد چالشي ديگر اينبار در سطح مديران بود. مرضيه برومند كه براي دبيري پانزدهمين جشنواره تئاتر عروسكي تهران مبارك انتخاب شده بود، در تاريخ پنجم شهريور 93 ضمن گلايه از جريان مديريتي تئاتر كشور گفت: «از بروكراسي، رخوت، بيتصميمي و عدم خلاقيت در مديريت اداره كل هنرهاي نمايشي ديگر جانم به لب رسيده و نميخواهم اين مسووليت را ادامه دهم. خواهش ميكنم رهايم كنيد!»
شيوه مواجهه مديركل هنرهاي نمايشي و معاون امور هنري با آوردگاه جديد نشان داد اين دو مدير نيز با يكديگر داراي اختلاف نظرهايي هستند و گفتوگوي طاهري در نمايشگاه مطبوعات از اختلافها پرده برداشت.
اختلاف نظر مديران در حالي به نااميدي در ميان هنرمندان به ويژه جوانترها دامن ميزد كه تئاتر ايران طي همين مدت شاهد توقيف چندين و چند نمايش توسط نهادهايي خارج از بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بود. موازيكاريهايي كه اميد ميرفت با استقلال و ايستادگي مديران دولتي درون خانواده برطرف شود اما متاسفانه توسط جريانهاي بيتعهد به تئاتر هدايت شد و در نهايت نتيجه دلخواه مخالفان دولت را در پي داشت.
طاهري در چنين شرايطي و در فاصله دو ماه مانده به برگزاري سي و سومين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر تصميم به استعفا از اداره كل هنرهاي نمايشي گرفت. خداحافظي كه روند برگزاري ضعيف و غيرقابل دفاع جشنواره نشان داد در بهترين زمان صورت گرفت تا فرد ديگري مسوول پاسخگويي به سوالهاي ناتمام منتقدان باشد.
سال پرآشوب تئاتر ايران با معرفي مهدي شفيعي به عنوان مديركل جديد هنرهاي نمايشي كشور به پايان رسيد. سال تئاتري كه با احتساب سرپرست موفقيت اداره كل هنرهاي نمايشي، سه مدير به خود ديد و كوچكترين خبري از برنامهريزي در آن به چشم نخورد. احتمالا «سال تشويش» بهترين عنواني است كه ميتوان براي سال 93 تئاتر ايران در نظر گرفت.