سياستزدگي و پذيرش شايعهها
جواد ميري
چرا در داخل ايران افكار عمومي نسبت به مساله خزر كه از سوي رسانه رسمي مطرح ميشود حتي زماني كه از كارشناسان مجربي مانند هرميداس باوند يا عبدالله شهبازي نظرخواهي ميكنند، واكنش مثبت نشان داده نميشود؟ اين موضوع به خزر مربوط نيست بلكه به شكاف ميان دولت يا حكومت با ملت بازميگردد. در طول دههها اعتماد عمومي كاهش يافته و حتي زماني كه حاكميت تصميم درستي ميگيرد، به دليل اين شكاف و عدم اعتماد، باورپذيري دشوار ميشود. متاسفانه در بسياري از چالشها و مسائل، مسوولان، مردم را محرم نميدانند و ما در يك فضاي آزاد كه در آن اطلاعات رد و بدل شود، زندگي نميكنيم، از اين رو افكار عمومي براي دريافت اخبار به سمت شبكههاي خارجي كشيده ميشوند و تحتتاثير پروژههاي عوامفريبانه اين رسانهها قرار ميگيرند.
كاهش اعتماد و سرمايه موضوعي است كه بايد درباره آن آسيبشناسي صورت گيرد. تا زماني كه اين كار انجام نشود، مسائلي مشابه آنچه درباره خزر روي داده - مردم با وجود مثبت بودن نتايج مذاكرات، ديد منفي نسبت به آن دارند- تكرار خواهد شد. متاسفانه در شيوهاي كه ما در پيش گرفتهايم، ارايه كم اطلاعات در دستور كار قرار دارد. اين شيوه كه هنوز با ذهنيت پيشافناوري اطلاعات كار ميكند، اين روزها به پاشنه آشيل ما تبديل شده است. ما به جاي اينكه در فضاي آزاد افكار عمومي را مديريت كنيم، تلگرام و بقيه شبكههاي اجتماعي را فيلتر كرده و سعي ميكنيم با نرساندن اطلاعات آنها را تحت نظر خود در آوريم كه نتيجه آن چنين آسيبهايي است. در موضوع خزر، برخي نقدهاي جدي به شيوه اطلاعرساني بيبي سي و گفتوگوي اين شبكه با رجب صفروف مطرح ميكنند. بايد در نظر گرفت بيبي سي صدا و سيماي ايران نيست بلكه شبكهاي است كه با پول دولت انگليس اداره ميشود و قطعا در آن رقابت ميان روسيه و انگليس دخيل است. حضور رجب صفروف در برنامه اين شبكه بخشي از برنامه گستردهتر و جنگ تبليغاتي ميان اين دو دولت است كه در نهايت روي افكار عمومي ايران تاثير ميگذارد. اما پرسش اين است كه چرا ايرانيها بايد بيبي سي را مدنظر خود قرار دهند؟ كجاي كار ما ايراد داشته كه بايد اين شبكه مرجع افكار عمومي و حتي حاكمان شود؟ اين مشكل بزرگتر از چيزي است كه در خصوص خزر اتفاق افتاده است. اگر بخواهيم درباره رجب صفروف به عنوان دلالي كه در حوزه اقتصادي فعاليت كرده و در حوزههاي امنيتي نظرهاي غيرآكادميك مطرح ميكند نظر دهيم كه چرا او ناگهان سر از شبكههاي فارسيزبان خارجي در ميآورد، سخن بسيار است. ما بايد موضوع را از زاويه ديگري ببينيم، ما اجازه نميدهيم رسانههاي موازي شكل بگيرد و كساني كه ميخواهند موضع انتقادي بگيرند، در ساير كشورها افكار عمومي را هدايت ميكنند، تا زماني كه اين مساله حل نشود، چنين چالشهايي گريزناپذير است.
مديران رسانهاي متاسفانه دركي انتقادي از رسانه، اطلاعات و مديريت افكارعمومي ندارند و همين است كه در جامعه سياستزده امروز، مردم تحتتاثير دروغ و شايعههايي از اين دست قرار ميگيرند و حتي ديگر واقعيت را باور نميكنند.