بدترين نوع فكر، خيالي است كه واقعيت فرض شود
«در سال 1300 دولت اتحاد جماهير شوروي روي تعهداتي كه تزارها بر ايران تحميل كرده بودند، به اين شرط قلم كشيد كه همسايه جنوبي به دشمنان شوروي جاي پا ندهد. با شاخ و برگ دادن به اين افسانه كه شوروي درياي خزر را پنجاه پنجاه با ايران تقسيم كرد. حالا در ايران ميگويند كشورهاي جديد ساحل بايد بروند سهمشان را از روسيه بگيرند. كساني در ايران معتقدند بايد سازمان ملل تازهاي ايجاد كرد. اين طرز استدلال هم لابد جزو اصول سازمان جديد است. ايران وجودي نبود تا شوروي با آن وارد معامله شود يا درياچهاي را كه راه ورودياش فقط ولگاست، پنجاه پنجاه تقسيم كند. حكومت اسمي طهران به زحمت از سعدآباد تا شاهعبدالعظيم را تحت امر داشت. ايران نقطه پرگار آفرينش نيست كه سروكله ديگران بعدا در حومه آن پيدا شده باشد. چه در زمان محمدرضا شاه و چه در دهه 1920 در سراسر دنيا حكومتهايي محو ميشدند و حكومتهاي جديد شكل ميگرفتند. آنچه امروز كشور ايران خوانده ميشود بخشي از نتايج ادغامها و ايجادها در اين ناحيه است. در آن توفانهاي عظيم، موهبت بزرگ چاههاي نفت براي اين مردم باقي مانده است. ميتوانست نمانده باشد؛ همانطور كه براي تركيه نماند. فكر انسان را شرايط ميسازد. اما فكر انسان ميتواند بر محيط زندگي و اجتماعش اثر بگذارد. بدترين نوع فكر خيالي است كه عين واقعيت فرض شود». آنچه خوانديد بخشهايي از نوشته محمد قائد درباره درياي خزر است كه روز گذشته و همزمان با شدت گرفتن بحث سهم ايران از درياي خزر در فضاي مجازي در اينستاگرامش منتشر شده است. قائد اين متن را مدتها پيش نوشته، اما غائلهاي كه رسانهاي بيگانه همزمان با مذاكرات درياي خزر بهپا كرد، باعث شد تا اين متن دوباره به اشتراك گذاشته شود تا اهالي شبكههاي مجازي كه حالا فهميدهاند سهم 50 درصدي ايران از خزر افسانه است و كارشناس مورد اعتماد آن رسانه بيگانه هم، از اساس در هيچ نشستي درباره درياي خزر حضور نداشته، اندكي درباره آن فكر كنند. اهالي توييتر هم در اين چند روز نظرات مختلفي داشتند، در روزهاي اوليه شوك خبري اشتباه باعث شد تا هشتگ «خزر» راهاندازي شود و صداي اعتراضها هم بلند. اما حالا با گذشت چند روز از اين ماجرا، اهالي فارسي زبان توييتر كه اشتباه خبري را پذيرفتهاند تلاش ميكنند تا در همين هشتگ براي اطلاعرساني و تصحيح آنچه گفته شد، توييتهاي مختلفي بنويسند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست: «ميهندوستي خوب است به شرطي كه به توهم منجر نشود. چطور ممكن است سهم ايران 50درصد از كل درياي خزر باشد؟! آنهم درحاليكه روسيه براي خود فقط سهم ۱۹درصدي پيشنهاد داده»، «درياي خزر رو دوست دارين؟ آنقدر آشغال و نايلون و بطري و تهسيگار تو ساحل و جادههاش نريزين»، «يك دروغ رو در ابعاد وسيع شايع ميكنن و بعد با هر سهمي از توافق با 4 كشور مشترك حاصل بشه با 50 درصد خيالي مقايسه ميكنن و فرياد «وامملكتا» از چپ و راست بلند ميشه»، «موج فيكنيوز بعد از اثرگذاري وحشتناكي كه در جوامع غربي داشت حالا به ايران هم رسيده: ماجراي 9 ميليارد دلار، از دست دادن درياي خزر، تعطيلي كارخانهها و حتي قيمت ارز...»، «هر ايرادي ميتونيم بگيريم اما واقعا درباره تماميت ارزي ايراد سهلانگاري خيلي اشتباه و نادرسته. كارنامه نظام در دفاع مقدس، برخورد با تجاوز به مرزهاي آبي خليج فارس و ...كارنامه روشني است. در مورد خزر هم كوتاهي نشده. به شايعات توجه نكنين»، «آقاي روحاني تو رو به هرچي اعتقاد داري قسم بده يكي از بروبچ معتمدت يه اينفوگرافي، توضيح سادهاي، چوبي چيزي درست كنه درباره ماهيت اين ماجراي خزر. من بذارم تو گروه تلگرام خانواده كه بگم خزر خشك نشده، به كل فروخته نشده و ايران هنوز شمال داره»، «اين آقاي كارشناس علاوه براينكه كارشناس نبود، تاريخ مذاكرات رو هم حتي اشتباه ميگفت»، «فريدون مجلسي: سهم 50 درصدي ايران از خزر در هيچ قراردادي وجود ندارد و اين سهم 50 درصدي بسيار شاعرانه و ايراني است» و «اوج سياستزدگي ما تو همين ماجراي خزر معلوم ميشه. ايران هيچوقت مالكيت
50 درصدي نداشته. يكم فكر كنيم اگه سهم ايران
50 درصد باشه، يعني آذربايجان وتركمنستان كلا
ساحل ندارن»