وظيفه فراموش شده شهرداري
بهروز غريبپور
براي اظهارنظر درباره برگزاري كنسرت در فضاي باز بايد به سابقه موضوع نگاه كنيم كه اساسا چرا در فضاي باز كنسرت يا نمايش اجرا ميشود. در غرب، فصل تئاتر و اجراها تاريخ و تقويم خاصي دارد و به واسطه سرماي هوا در اغلب فصل ها (از اكتبر به بعد) اجراها در فضاي بسته انجام ميشود و تنها در دو، سه ماه تابستان كنسرتها در فضاي باز برگزار ميشوند. بنابراين اين فصل، زمان تعطيلي تماشاخانهها و سالنها است. البته در حال حاضر با تمهيداتي كه به كار ميبرند، حتي در زمستان نيز امكان برگزاري كنسرتها در فضاي باز وجود دارد.
بنابراين برگزاري كنسرت روباز در اروپا سابقه موضوعي دارد، همچنين متناسب با تقويم فصل و نوع اجرا و زمان آن، دو نوع اجرا در اين كشورها وجود دارد. اجراهاي فضاي باز را آرنا مينامند و در كنار آن اجرا در سالنهاي سرپوشيده هم وجود دارد. با پيشرفت حقوق شهروندي و در نظر كساني كه امكان خريد بليت كنسرت براي آنها مطلقا وجود ندارد يا در سبد خانوار آنها برنامههاي فرهنگي نميگنجد، شهرداريها هم پيشگام شدهاند.
آنها براي ارتقاي سطح فرهنگ شهروندان مديريت كنسرتها در فضاي باز را به عهده گرفتند. به عنوان مثال در وين هر ساله در فصل تابستان نمايش فيلم، اجراي كنسرت يا اپرا جلوي شهرداري اين شهر به نمايش گذاشته ميشود. مردم در زمان پخش اين برنامهها روي صندلي يا روي چمن مينشينند و به شكل رايگان اين اجراها را مشاهده ميكنند. اين مديريت با اهداف مختلفي نظير ارتقاي مدنيت، احساس تعلق خاطر به شهر و بهرهبرداري از آثار فرهنگي انجام شده و توليت آن با مديريت شهري يعني شهرداري است.
با توجه به اينكه ارزش آثار فرهنگي و تاثير آن بر مردم روشن شده، برگزاري كنسرتهاي رايگان در اين كشورها به عنوان پديدهاي در تمام فصول مورد توجه قرار دارد، نمونه شناخته شده اين كنسرتها اجرايي است كه پينك فلويد در پاريس داشت. اين كنسرت با حمايت بخش خصوصي و شهرداري در بزرگترين فضاي ممكن اين شهر برگزار شد.
در هفتههاي اخير شاهديم موضوع برگزاري كنسرت در فضاي باز در ايران مطرح شده است، اما براي پرداختن به اين مقوله ابتدا بايد اين موضوع را روشن كنيم كه آيا برگزاري كنسرت در فضاي باز در ايران مسبوق به سابقه است يا خير؟ پيش از انقلاب در اغلب پاركها يك آمفيتئاتر در فضاي باز وجود داشت كه محلي براي اجراي نمايش و كنسرت بود. هنوز در بسياري از پاركها نشانههاي اين فضاها باقي مانده است. به عنوان مثال در پارك خزانه، نياوران و حتي جمشيديه (در اندازه كوچك و در ارتفاع اين آمفي تئاتر ساخته شد تا مشرف به تمام پارك باشد) همچنان اين محلها باقي ماندهاند. در آن دوره به ويژه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در اين جايگاهها مسووليت اجراي كنسرت و نمايش فيلم را به عهده داشت.
با وجود اين سابقه، اين روزها شاهديم چنان از اجراي كنسرت در فضاي باز سخن گفته ميشود كه گويا امري جديد است و تا به حال شاهد اجراي آنها در ايران نبودهايم.
اگر از منظر تاثير كنسرتها بر فرهنگ شهروندان و حقوق آنها نگاه كنيم، طبيعي است كه راجع به يك امر الزامي ارتقاي دانش و فرهنگ شهروندان سخن ميگوييم. شهرداري موظف است براي تحقق اين اهداف كنسرتها را برگزار كند و قرار نيست هنرمندان اين موضوع را پيشنهاد كنند تا شهرداري وظايف خودش را يادآوري كند.
اما فارغ از چرايي برگزاري درباره محتواي آن نيز موافقان و مخالفاني وجود دارد؛ اينكه در كنسرتهاي فضاي باز يا خياباني چه آثاري امكان عرضه دارند؟ يك اركستر سنتي نيازمند اجرا در فضاي بسته و با مخاطبان حداقلي است و در فضاي باز امكان اجرا ندارد. كنسرتهاي فضاي باز نيازمند مشاركت و تعامل مجريان و مخاطبان خود هستند و اگر آثاري كه قرار است در فضاي بسته باشد در فضاي باز اجرا شوند، قطعا با شكست مواجه خواهند شد.
معمولا مخاطبان اين كنسرتها جوانان هستند و حواشي آن شادماني عمومي نسل جوان است.
ما بايد به شهرداري دوباره هشدار دهيم كه از وظيفه اصلي خود عدول نكند و منتظر پيشنهاد هنرمندان براي اجراي مسووليت خود نباشد. اتفاقهاي مرتبط با پارك آب و آتش نشان داد شهرداري از اين غفلت فاصله گرفته و اميدوارم كه چنين اجراهايي ادامه پيدا كند.