مردم آگاه به معلم توجه مي‌كنند
نيمه مهر روز جهاني معلم است. عصر روز جمعه اهالي توييتر فارسي هشتگ «روز جهاني معلم» را داغ كردند. در ميان نوشته‌ها، عده‌اي خاطره‌هاي خود را به اشتراك گذاشتند و گروهي هم با طنز و شوخي گفته‌هاي كودكان با موضوع مدرسه و معلم را منتشر كردند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين پيام‌ها است:
«سال ۱۳۵۰ آقاي كسروي مدير تنها مدرسه روستاي ما بود. روزها وقت گذاشت و خانه به خانه رفت و التماس كرد تا بالاخره ۷ خانواده راضي شدند دختران‌شان را براي اولين‌بار همراه پسرها به مدرسه بفرستند.»، «امروز ۵ اكتبر، روز جهاني معلم است. ما هنوز اساتيدمونو كه مي‌بينيم سيخ سرپا واميسيم؛ اون‌وقت يه تبريك هم به ما كسي نميگه ...»، «وقتي كه مردم بيشتر آگاه مي‌شوند، بيشتر به معلم توجه مي‌كنند»،«يك معلم داشتيم؛ باهاش قرار گذاشته بوديم هر روز دونه‌دونه يك خبر خوش بهش بديم... يكي مي‌گفت برادر شدم ديگري مي‌گفت يك كتاب تموم كردم آن يكي مي‌گفت فلان امتحان رو بيست شدم چه روزگاري بود؛ از همون موقع آموختم، خبر خوش رو به دست خودم براي زندگيم ايجاد كنم و دنبال خبراي بد نباشم...»، «من معلماي فيزيك خوبي داشتم پس سعي مي‌كنم معلم فيزيك خوبي باشم»، «معلم پسرم امسال معروفه به نظامي. بسيار سختگير و منظم. پسرك با دوستش حرف مي‌زد بهش مي‌گفت امسال مجبورش ميكنيم بازنشسته بشه. كلي در مورد معلم و احترام براش صحبت كردم. آخرش گفت يا روشش رو عوض ميكنه يا ديوونه‌اش ميكنيم»، «دخترك از ديروز تاحالا در جواب درخواست‌ها و حرف‌هاي من جز چشم نگفته. مي‌پرسم اتفاقي افتاده؟ ميگه خانوممون گفته من علاوه بر درس مدرسه بهتون درس اخلاق هم مي‌دم. روا نيست برم دست اون معلم رو ببوسم؟»، «از آرتين پرسيدم: معلم امسالت خوبه؟ گفت: آره فقط يه كم جيغ جيغوئه. گفتم: نگو، زشته. گفت: نه عمه، زشت نيست، جيغ جيغوئه»، «معلم كلاس اولم محبوب‌ترين معلمم ماند: خانم مينويي. يك روز خانم مينويي را در آن‌سوي خيابان ديدم. دست مادرم را رها كردم، به آن‌سوي خيابان دويدم، روبه‌رويش ايستادم و گفتم: «خانم! اجازه؟» گفت: «جانم؟» گفتم: «سلام.» با اجازه سلام كردم، اما به او اجازه ندادم از خاطرم خداحافظي كند»، «مدرسه تو يه كتابچه كه معلم‌ها رو معرفي كرده يه عكس هم از هر معلم گذاشته. اين روزها اتفاقا همون كت و شلوار و پيراهني رو پوشيدم كه تو اون عكس هست. امروز يكي از بچه‌ها اومد گفت: آقا اين عكس براي چه وقتي هست؟ گفتم: عيد گفت يعني از عيد تا حالا لباساتون رو عوض نكردين؟»،