شكاف خانه و مدرسه
محمد داوري
وقتي از شكاف خانه و مدرسه سخن ميگوييم دقيقا منظور ما چيست؟ اين شكاف به چه دلايلي ايجاد شده است؟ تبعات اين شكاف چيست؟ آيا ميتوان از اين شكاف كاست؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه؟ پاسخ دقيق و عميق و همهجانبه به اين پرسشها نيازمند يك پژوهش علمي و همهجانبه است اما براي اينكه بهانهاي شود براي توجه دادن مسوولان و صاحبنظران به اين مهم و از طرفي مصداقي باشد براي نقد و نظر كارشناسان و فعالان حوزه آموزش و پرورش به ويژه فعالان رسانهاي، صاحب اين قلم به پشتوانه دانش و تجربه خود كه بيش از 25 سال انرژي و وقت خود را صرف تعليم و تربيت كرده است در حد توان به پرسشهاي مطرح شده پاسخي مختصر ميدهد. شكاف خانه و مدرسه در واقع يك شكاف عميق و گسترده چند بعدي است، بهطور كلي ميتوان گفت خانه و مدرسه هم در نگرشها و هم در روشها و هم در اهداف با يكديگر اختلاف اساسي دارند، اختلافاتي كه روز به روز در اين چهل سال بر آن افزوده شده است.
آنچه مدرسه به عنوان كانون اجراي سياستها و خطمشيهاي نظام آموزشي مورد توجه و تاكيد قرار ميدهد و در قالب محتوا و برنامههاي آموزشي و پرورشي به اجرا ميگذارد، مورد نظر و تاييد بسياري از خانوادهها به ويژه خانوادههاي طبقات متوسط و بالاي جامعه نيست و اگر طبقات پايين هم اعتراضي ندارند به اين دليل است كه توان و جايگزيني ندارند.دلايل زيادي موجب اين شكاف شده است كه مهمترين آنها افزايش سطح آگاهي والدين و تفاوت انتظارات آنها از مدرسه است هرقدر خانوادهها به اهداف و كاركرد واقعي آموزش و پرورش با توجه به تجربيات موفق جهاني آگاه شدند از مدرسه فاصله گرفته و براي تامين اهداف مورد نظر خود متوجه مدارس خاص يا خارج از مدرسه شدند. هرچند نمونههايي از الگوهاي موفق مورد نظر خود را در كشور نمييابند اما در تلاش هستند تا نمونههاي نزديك به آن الگوها را انتخاب كنند.تبعات اين شكاف بيشتر متوجه دانشآموزان به ويژه دانشآموزان طبقات پايين جامعه شده و ميشود و بهعبارتي ميتوان گفت نخستين و شايد تنها قرباني اين شكاف كودكان و نوجوانان هستند كه در اين شكاف سرگردان بوده و استعدادها و علايق آنها مورد بيتوجهي قرار ميگيرد و ناكارآمدي مدرسه ناشي از شكاف خانه و مدرسه موجب شده است تا خروجي مدارس ما مورد رضايت هيچكس نباشد نه والدين و معلمان و مربيان و نه مسوولان و مديران.در پاسخ به پرسش بعدي يعني امكان كاهش اين شكاف بايد گفت با اين سياستها و رويكردها و با اين ساختار متاسفانه چشمانداز مثبتي براي تحقق اين امر وجود ندارد و تا زماني كه تغييرات اساسي و تحولات بنيادي صورت نگيرد نه تنها از اين شكاف كاسته نميشود بلكه بر عمق و گستردگي آن افزوده خواهد شد.
براي ارزيابي اين پاسخها نيازي نيست راه دوري برويم هفته گذشته طبق روال همهساله كه در هفته آخر مهر به مناسبت هفته پيوند اوليا و مربيان در مدارس انتخابات انجمن اوليا و مربيان برگزار ميشود، در خيلي از مدارس والدين به دعوت مدرسه در اين انتخابات شركت كردند و مثل هر سال نمايندگان خود را با هر كم و كيفي انتخاب كردند. كافي است به سراغ اين افراد برويم و از كساني كه تجربه بيشتري به عنوان عضو انجمن دارند بپرسيم كه چقدر اين ساختار نمايشي و فرمايشي است و چقدر جدي و كاركردي است و چقدر توانسته اعتماد اوليا و مشاركت و رضايت آنان را جلب كند؟ بيترديد پاسخهايي خواهيد شنيد كه تعجب خواهيد كرد و متوجه خواهيد شد كه پاسخهاي من به پرسشهاي آغازين اين نوشته بياساس نيست و بهعبارتي شكاف خانه و مدرسه عميقتر و گستردهتر از آن است كه ما احساس ميكنيم و اين پيوندهاي تكراري نيز ثمري نداده است و نبايد بر تكرار راههاي بيثمر اصرار ورزيد بايد راهي را كه مشاركت و نقش واقعي والدين را ممكن و ميسر ميسازد و اعتماد و رضايت آنها را جلب ميكند برگزيد.