راست افراطي در برزيل
سخنان وي براي ميليونها برزيلي خسته از اختلاس و تبهكاري و عدم امنيت جاذبهاي خاص داشته، به طوري كه توانست بيش از 56 درصد آرا را به دست بياورد.
مبارزه انتخاباتي بولسونارو شبيه به مبارزه انتخاباتي مائوريچا ماچيرا در آرژانتين است. او دو سال و نيم قبل آرژانتين را از وضعيت مناسب اقتصادي به چنان وضعيت بغرنج اقتصادي رسانيد كه نهايتا اكنون بانك جهاني، زمام اقتصاد اين كشور را در دست گرفته است. اين مشابه سناريوي دوران حكومت ژنرالها در امريكاي لاتين است. زمامداران نظامي پس از ناكامي در عرصه اقتصاد، كار را دست امريكا و نهادهاي بينالمللي مالي گذاشتند و اين خود فرايند فقر و شكاف طبقاتي در اين منطقه از جهان را تشديد كرد.
تعجب اينجا است كه بولسونارو مبارزه انتخاباتي خود را با پرچم حزب سوسيالدموكرات دنبال كرد. اين موضوع تاييد ميكند كه نام احزاب در امريكاي لاتين هيچ معنا و مفهومي ندارد. در انتخابات اخير برزيل نقش زنان در مخالفت با سياستهاي پوپوليستي بولسونارو مشخص بود. هر چند فريبهاي انتخاباتي او نيز زنان حامياش را به پاي صندوقهاي راي كشاند. از مشخصات ديگر انتخابات برزيل، نقش رسانهها و نهادهاي تحقيقاتي چون آكسفورد آنالتيك است. اين شركت انگليسي با مهندسي و تحليل پيچيده فرايندهاي انتخاباتي و رسانهاي و تغيير ديدگاههاي رايدهندگان؛ ترامپ، آنجلا مركل، ماكرون و برخي رهبران امريكاي لاتين را به پيروزي هدايت كرد.
بولسونارو از شبكههاي اجتماعي و «واتسآپ» براي انتخابات استفاده كرد. او ميليونها پيام از طريق واتسآپ به مردم برزيل ارسال كرد. متن اين پيامها حاوي دروغ و شايعهسازي عليه رقيب انتخاباتياش فرناندو حداد بود. ارسال ميليونها پيام در نوبتهاي مختلف و در فاصله دو هفتهاي تا زمان رايگيري؛ تاثير عمدهاي در تغيير تصميم رايدهندگان داشت. خصوصا كه اين پيامها به صورت فني و پيچيده تهيه شده و در مجموع «حداد» را يك دروغگو و شارلاتان و تبهكار مالي معرفي ميكرد.
در جامعهاي بزرگ چون برزيل مردمي كه در مشكلات اقتصادي و نابرابريها دست و پا ميزنند، حافظه كوتاه جمعي زياد خود را نشان ميدهد. بولسونارو به طور شفاف اعلام كرد كه اگر پيروز شود، افسران ارتش بر مردم حكومت خواهند كرد. ولي برزيليها احتمالا سخنان وي را جدي نگرفتند يا متوجه نشدند او چه ميگويد.
سابقه ديكتاتوريهاي نظامي در برزيل، سابقهاي سخت و دردناك است. حكومت ژنرالها در برزيل ابتدا از سال 19830 تا 1945با رهبري وارگاس و سپس از سال 1964 تا 1985؛ دو دوره سخت حكومت فاشيستها را رقم زد. در جريان ديكتاتورهاي نظامي برزيل صدها هزار نفر توسط جوخههاي مرگ كشته و بيش از چند ميليون نفر طعم زندان و تبعيد را چشيدند. آنچه در وهله اول آرژانتين و سپس برزيل را به سمت ديكتاتوريهاي نظامي پيش ميبرد، اقتصاد نئوليبراليسم است. در جريان رشد و توسعه اقتصادي آرژانتين و برزيل؛ بخش توليد پيشرفت قابل ملاحظهاي داشت ولي اين پيشرفتها به قيمت شكاف بيشتر فقير و غني، رشوه و اختلاس و نهايتا ناامني تمام شد؛ راهي كه بازگشت ديكتاتوريهاي نظامي را مهيا ساخت.