چند ماه پس از انتخابات 96 و پررنگ شدن انتقادات نسبت به عملكرد جمنا زمزمه اصلاح سازوكار و ايجاد تغيير و تحول در اين جبهه به گوش رسيد. هرچند برخي از اعضا مانند آل اسحاق از بحران مالي و نداشتن اسپانسر سخن گفتند اما آنطور كه محمد حسيني سخنگوي اين جبهه گفته بود با وجود مشكلات مالي قرار بود كار ساماندهي را از استانها شروع كنند تا در اين فاصله فرصتي باشد براي حل و فصل اختلافات در پايتخت.
از آنجايي كه يك سر اختلافات زير چتر جمنا محصول گپ ميان طيف سنتي و نواصولگرايان است ايده شوراي فقاهتي مطرح ميشود تا بر اين اساس يك رضايت جمعي ايجاد شود. در اين ميان مهمترين بحث جمناييها بر سر نقشآفريني روحانيت مبارز است به گونهاي كه بتواند هم نظر طيف سنتي را جلب كند و هم اعتماد نواصولگرايان را جذب كند.اينجاست كه موضوع ايجاد « شوراي فقاهتي» در ساز و كار جمنا بر سر زبان اصولگرايان ميافتد.
در همين رابطه محمد حسيني سخنگوي جمنا به اعتمادآنلاين گفت: «در اساسنامه جبهه مردمي يك شوراي فقهي پيشبيني شده كه شخصيتهايي مانند آيتالله موحدي كرماني از جامعه روحانيت و آيتالله يزدي از جامعه مدرسين براي آن شورا در نظر گرفته شدهاند. و ارتباط خوبي هم وجود دارد.»
طرحي براي عبور از جمنا
از آنجايي كه حتي ايده جديد جمنا براي ايجاد يك مقبوليت جامع در اردوگاه اصولگرايي چندان با نظر مساعد جناح راست همراه نشده است منتقدين اين تشكل به دنبال راهي هستند تا با توسل به آن بتوانند چتر گستردهتري باز كنند تا هم بالادست جمنا محسوب شود و هم بتواند همه اصولگرايان را دربربگيرد.
نهم مهرماه جلسهاي با حضور 24 تشكل اصولگرا اعم از جمنا، 18 تشكل عضو جبهه پيروان خط امام و رهبري، جبهه ايستادگي، جمعيت ايثارگران، جمعيت رهپويان، جبهه پايداري و جمعيت پيشرفت و عدالت تشكيل شد كه در نهايت با يك بيانيه درباره مشكلات كشور به پايان رسيد. هرچند قرار بود جلسه دوم و بيانيه دومي هم دركار باشد اما هنوز اين اتفاق نيفتاده است و اما آنطور كه مهدي چمران ميگويد عزم اصولگرايان براي كنار زدن جمنا جدي است. البته گويا قرار است فاصله اين تشكل نوظهور با جامعتين هم حفظ شود. چمران در گفتوگويي با اعتمادآنلاين درباره تاخير در انتشار بيانيه دوم و شائبه اختلاف ميان اعضا ميگويد: دوستان بيانيه را آماده كردند و بيانيه خوبي هم بود اما همه اعضا نتوانستند جمع شوند. خود من در كربلا بودم، اعضاي ديگر هم عموما در سفر كربلا حضور داشتند بنابراين فرصت و امكان گردهمايي پيش نيامد؛ عدهاي هميشه اختلاف را دوست دارند. او درباره رابطه اين تشكل با جامعتين هم ميگويد: جامعتين حزب نيستند كه در جمع اين احزاب حضور پيدا كنند. آنها جايگاه ديگري دارند و در يك شأن ديگري فعاليت ميكنند ولي از اعضاي جامعه روحانيت در جمع حضور دارند.
چمران درباره نقش جمنا ميگويد: «اين مجموعه مشورتي است. جبهه مردمي احزاب را جمع آوري كرده و همان فعاليت ميداني خود را انجام ميدهد.»
چالشي به نام وحدت
«1+2» اين فقط يك جمع ساده رياضي نيست بلكه سنگ بناي اوليه اصولگرايان براي رسيدن به يك وحدت است. همان وحدتي كه قرار بود سال 92 از بين قاليباف، ولايتي و حدادعادل يكي را راهي خيابان پاستور كند اما همين ائتلاف كوچك هم پايدار نماند و سوداي رياستجمهوري باعث شد تا آخرين لحظه همقطاران، رقيب بمانند و در نتيجه ائتلافشان عايدي جز شكست نداشت.
2 سال بعد دوباره عزم جزم شد تا اينبار آخرين سنگر يعني مجلس را حفظ كنند و براي همين سال 94 ائتلاف بزرگ اصولگرايان شكل گرفت اما اين ائتلاف هم چندان مورد وفاق نبود و در نهايت قافيه را به ليست اميد باخت.
جناح راست كه هم دولت را واگذار كرده بود و هم از بهارستان بازمانده بود عزمش را جزم كرد تا سكوي انتخابات 96 را فتح كند. از آنجايي كه اصلاحطلبان از مدل شورايي مانند جبهه هماهنگي اصلاحات و شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان نتيجه مطلوبي گرفته بودند جرقه «جبهه مردمي نيروهاي انقلاب» در ذهنشان زده شد و درست چندماه مانده به دوازدهمين انتخابات رياستجمهوري كنگره سه هزار نفره «جمنا» كليد زده شد اما غيبت جبهه پايداري در ميان تشكلهاي دعوت شده و توييتهايانتقادي مرتضي آقاتهراني نشان داد كه با وجود همه تبليغاتي كه صورت گرفت اختلافات قابل كتمان نيست. اختلافاتي كه هرچند كنترل شدهتر از سال 92 بود اما در نهايت اين كام جناح چپ بود كه شيرين شد.
زير سايه پدرخواندهها
بلافاصله پس از بسته شدن پرونده انتخابات 96 و شكست اصولگرايان در دو جبهه رياستجمهوري و شوراهاي شهر و روستا، انتقاداتي كه تا آن زمان به لب گزيدنها گذشته بود به سر زبانها آمد و محمدباقر قاليباف در نامههاي سرگشاده خطاب به جوانان اصولگرا پرده از اين اختلافات برداشت؛ او در انتقاد به جمنا مينويسد: «نواصولگرايي با فرهنگ پدرخواندگي ساخته نميشود. نواصولگرايي پدرخوانده نميخواهد. هيچكس ديگر حق ندارد به عنوان پيشكسوت جلوي بروز اين ظرفيت عظيم جوانان باانگيزه و پخته را سد كند» از همين چند جمله كاملا ميتوان درك كرد كه حكايت اين اختلاف حكايت جدال دو طيف سنتي و نوظهور جريان راست است؛ موضوعي كه محمدعلي پورمختار نماينده اصولگراي مجلس در مصاحبهاي با خبرآنلاين صراحتا به آن اشاره ميكند. او ميگويد: جمنا ميخواست اين كشمكش را پايان دهد اما خودش دچار آفت شد و تئوريسينها بر آن سايه انداختند و مجمع، ديگر مجمع نيروهاي انقلاب نشد بلكه مجمع نيروهاي خاص شد و لذا نتوانست ادامه دهد.
الگوبرداري براي وحدت
به نظر ميرسد راستيها براي رسيدن به وحدت، گوشه چشمي هم به الگوهاي اصلاحطلبي داشتهاند و بعد از چند دوره ناكامي رفتن به سمت تصميمات شورايي را در دستور كار خود قرار دادهاند. در اين ميان الگوي جبهه هماهنگي اصلاحات، شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان و حتي ايده پارلمان اصلاحات موضوعاتي است كه اصولگرايان چندان بدشان نميآيد اين شيوه را در ساز و كارهاي خود به كار ببندند. به طور واضح گردهمايي 24 تشكل كه حميدرضا ترقي از آن به عنوان شوراي وحدت ياد ميكند دقيقا ايده پارلمان اصلاحات را در ذهن تداعي ميكند. با همه اين وجود سوال اينجاست آيا اين شيوه آنها را به وحدت ميرساند؟