چه كساني سر چهار راه به سران قوا فحش ميدهند؟
نزديك به 9 سال است كه از انتخابات 88 ميگذرد اما هنوز اظهارنظرها و حمايتهاي شخصيتهاي سياسي از كانديداهاي رياستجمهوري انتخابات دهم از ذهنها پاك نشده است. در آن مقطع باهنر به تبعيت از جناحي كه در آن قرار داشت حامي محمود احمدينژاد بود اما حالا كه جناح راستيها در تبري جستن از احمدينژاد، گوي سبقت از هم ميربايند محمدرضا باهنر هم در اين رابطه به ايلنا ميگويد: « آقاي احمدينژاد يك مقوله ديگري است و اصولا آدمي است كه من همان موقع هم بارها گفتهام او متوهم است و فكر ميكند ناجي جهان بشريت خودش است و يك سري كارها ميكند. بايد به صورت ويژه مديريت بشود. و من فكر ميكنم دارد خوب مديريت ميشود. درست است كه ممكن است گهگاهي حرفهاي غير اصولي و هنجارشكن بزند اما دارد مديريت ميشود. من هم معتقدم آقاي احمدينژاد براي آينده جايي ندارد و نميتواند داشته باشد، مخصوصا با تفكراتي كه داشته است. اما اينكه الان برخورد بشود و دادگاهي بشود آن هم به مصلحت نظام نيست و موقعيت بايد مناسب باشد.»محمدرضا باهنر كه چندماه پيش در مصاحبهاي عنوان كرده بود عدهاي تلاش ميكردند تا مقام معظم رهبري را قانع كنند به اينكه دولت كفايت و توان اداره قوه مجريه را ندارد در آخرين اظهاراتش يك گام عقب ميگذارد و عنوان ميكند: يك عده فشار ميآوردند و ميخواستند در مملكت چو بيندارند كه الان وقتش هست كه بزنيم زيرش و دولت عوض بشود كه حضرت آقا فرمودند مملكت خيلي هم عادي هست و بايد كارش را ادامه بدهد.
باهنر كه تلاش ميكند بار مسووليت را به گردن رسانهها بيندازد دايره انتقاداتش را متوجه مدعيان انقلابيگري ميكند و ميگويد: « متاسفانه بعضي وقتها فضاي رسانهاي طوري ميشود كه اگر يككسي وسط چهارراه بلند شد و ايستاد و به رييسجمهور و رييس قوه قضاييه و رييس مجلس و اينها فحش داد، ميگويند اين خيلي آدم انقلابي است. اينكه انقلابيگري نيست. بعضيها انقلابيگري را در پرخاش به همه ميدانند. اينكه انقلابي بودن نيست. انقلابي بودن اين است كه حرف مستدل بزنيد و حرفت مشفقانه باشد و اينكه ميگوييد چه كساني هستند تندروهاي هر دو جناح هستند.»البته باهنر مشخص نميكند منظورش از سر چهارراه ايستادن و فحش دادن به روساي قوا با ادعاي انقلابيگري چه كساني است؟ اما از آنجايي كه اين صحبت را بلافاصله بعد از سخن گفتن از انتقادات خبرگان به دولت و ماجراي فشار براي قانع كردن رهبري به عدم كفايت دولت بيان ميكند ميتوان اين تلقي را داشت كه انتقاد او متوجه همجناحيهاي خودش باشد؛ چراكه هرچه باشد همواره اين جريان راست است كه ادعاي انقلابيگري داشته و رقيب را متهم به فاصله گرفتن از انقلاب و رفتار انقلابي كرده است.
حمايت از خاتمي
يكسر صحبتهاي باهنر به موضوع سيدمحمد خاتمي و حضور دوباره او در سياست ميرسد. او در اين رابطه ميگويد: «من بارها و بارها گفتهام آقاي خاتمي اگر در جريان سياسي كشور برگردد ميتواند منافعي داشته باشد اما بالاخره ايشان مواضعي را در سال ۸۸ داشت. من بارها گفته بودم كه من آقاي خاتمي را جزو سران فتنه نميدانم اما در جريانات فتنه خوب عمل نكرد و اين مشكل بايد حل شود الان هم من اتفاقا ميدانم خيلي از اينها امروز دلشان براي استقلال و استقرار نظام و اقتدار نظام ميسوزد و الان اتفاقا ما با جريانات رقيبمان در بعضي از مسائل كاملا مشترك هستيم كه بايد حمايت و كمك كنيم بنابراين آن يك مسالهاي جدا است. آقاي خاتمي بايد به يك صورتي آن كوتاهيها و قصور و تقصيرهايش را جبران كند و من معتقدم اگر همه اين كارها اتفاق بيفتد من اين مساله (بازگشت آقاي خاتمي به سياست) را مفيد ميدانم.»