كشف حجاب و تجدد آمرانه
مرتضي ميرحسيني
ضربه كاري بر پيكر تجددگرايي: سال 1314 در چنين روزي، فرمان «كشف حجاب اجباري از زنان» اجرايي شد. ماجرا به سفر رضاشاه به تركيه و «تاثير ژرف اين سفر بر ذهن او» برميگشت. او همان زمان به يكي از همراهانش گفته بود: «من تصور نميكردم تركها تا اين اندازه ترقي كرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا ميبينم كه ما خيلي عقب هستيم، مخصوصا در قسمت تربيت دختران و بانوان... فورا بايد با تمام قوا به پيشرفت مردم مخصوصا زنان اقدام كنيم.» او بياعتنا به مخالفتها و اعتراضها، فرمان كشف اجباري حجاب و اجراي سختگيرانه آن را صادر كرد. داريوش رحمانيان در كتاب ايران بين دو كودتا مينويسد: «در اين هنگام كه اوج خودسري و خودكامگي رضاشاه بود او ديگر نيازي نميديد كه اصلاحات خود را در زمينه پوشاك با تصويب قوانين و از مجاري به ظاهر قانوني به اجرا درآورد بلكه ترجيح ميداد كه آشكارا اراده و فرمان خود را جانشين قانون سازد.» از اينرو برنامههاي او براي تغيير لباس ايرانيان «نه با تصويب قانون بلكه با صدور فرمانها انجام گرفت.» تبليغات رسمي در دفاع از ضرورت چنين كاري آغاز شد و نشريات وابسته به جريان حاكم به تشريح و توضيح فوايد اجراي دستور ملوكانه پرداختند. حتي برخي روزنامهها مانند اطلاعات از اين هم جلوتر رفتند و روز هفدهم دي ماه را «يك روز پرافتخار تاريخي» براي ملت ايران توصيف كردند. چنانكه ميدانيد از آن پس «رفتوآمد زنان محجبه ممنوع و با برخوردهاي خشن نيروهاي انتظامي روبهرو شد» و حتي «كسبه از فروش اجناس به زنان باحجاب منع شدند.» عجيبتر و «از همه بدتر اينكه براي تحقير زنان باحجاب استفاده از چادر براي زنان بدكاره و خياباني اجباري شد.» واقعيت اصلي اين بود كه «رژيم به خصوصيترين عرصه زندگي مردم تجاوز كرد و از همه بدتر اينكه اين كار را به نام تجدد و پيشرفت و تمدن به انجام رسانيد.» ناگفته «پيداست كه چنين چيزي تا چه مايه ميتوانست ترس و نفرت و انزجار توده مذهبي را از هر آنچه رنگ و بوي تجدد داشت به ارمغان بياورد» و از اين نظر، اين تجدد آمرانه و ميانتهي در عمل به «ضربهاي كاري بر پيكر تجددگرايي» تبديل شود. جالبتر اينكه همين رژيم مدعي، نه تنها «بديهيترين حقوق زنان يعني حق راي يا حق انتخاب كردن و انتخاب شدن» را به رسميت نميشناخت، كه حتي نشريه «عالم نسوان» را كه «از مهمترين نشريات زنان آن روزگار و از هواداران پروپاقرص سياستهاي دولت» محسوب ميشد، تحمل نكرد و دستور به تعطيلي و قطع انتشار آن داد.
همچنين: برگزاري نخستين انتخابات رياستجمهوري امريكا؛ در اين انتخابات كه فقط مردان سفيدپوست در آن از حق راي برخوردار بودند، جرج واشنگتن به پيروزي رسيد (1789)؛ رونمايي ساموئل مورس از تلگراف در موريستاون ايالت نيوجرسي امريكا؛ اين وسيله در زمان خود انقلابي در انتقال پيام ايجاد كرد و استفاده از آن تا نيمههاي قرن بيستم ادامه يافت (1838)؛ مرگ هيروهيتو، يكصدوبيستوچهارمين امپراتور ژاپن؛ او كه تا مدتها «پسر آسمان» خوانده ميشد بيش از 6 دهه در مقام امپراتور ژاپن باقي ماند و از اين حيث، بادوامترين دوره امپراتوري در تاريخ اين كشور را به نام خود ثبت كرد. او همان كسي است كه شكست و تسليم ژاپن در جنگ دوم جهاني را پذيرفت و فرمان ترك مخاصمه را امضا و اعلام كرد. امريكاييها پس از اشغال ژاپن، به دلايل مختلف از اعدام هيروهيتو چشمپوشي كردند و حتي او را در مقامش باقي گذاشتند؛ به شرط اينكه ديگر در مسائل سياسي مداخله نكند و امپراتوري برايش فقط مقامي تشريفاتي باشد. هيروهيتو كه چاره و انتخاب ديگري نداشت اين شرطها را پذيرفت و چهل و چهار سال ديگر، امپراتور اسمي ژاپن باقي ماند. او بر اثر ابتلا به سرطان از دنيا رفت (1989).