يادي از محمدرضا لطفي
كيوان ساكت
زندهياد محمدرضا لطفي هنرمندي بود كه حدود 3 دهه فعاليتي در اوج داشت و در دو دهه آن بسيار خوش درخشيد. البته كه ايشان خيلي بيشتر از اينها فعاليت هنري داشتند اما دو دههاي كه در كانون توجه بود بسيار تاثيرگذار عمل كرد. چند عامل بود كه باعث شد لطفي به اين شكل تاثيرگذار شود كه يكي از آنها حمايت استاد هوشنگ ابتهاج از اين هنرمند بود در زماني كه ايشان سرپرست راديو شدند. لطفي اعتقاد داشت كه بايد در راه احياي ارزشهاي فراموش شده موسيقي ايراني تلاش زيادي صورت گيرد. ايشان بيشترين فعاليتهايش را در آن دوران با خوانندههايي مانند خانم اخوان و استاد محمدرضا شجريان براي بازسازي و احياي ارزشهاي فراموش شده موسيقي ايراني انجام داد. از آن جمله ميتوان به بازسازي آثار موسي معروفي، مرتضي نيداود و آثار عارف و شيدا اشاره كرد همچنين توجه به رديف قدما. با همين تلاشها و فعاليتها، محمدرضا لطفي بسيار مورد توجه آقاي ابتهاج قرار گرفت و هنگامي كه ايشان به سرپرستي راديو رسيد، جايگاه ويژهاي را براي ايشان قائل شد. نكته مهم ديگري كه در زندگي لطفي وجود دارد و باعث شد مسير هنري او جهت ديگري بگيرد، آشنايي ايشان با استاد محمدرضا شجريان و كار مستمر با ايشان بود كه در اين مسير آلبومها و آثار به ياد ماندني بسياري به جا مانده است. استاد شجريان هم از علاقهمندان تار استاد لطفي بودند. در واقع بعد از سالها كار با اساتيدي همچون پايور، شهناز، شريف و عبادي اين بار استاد شجريان با نگاه ديگري از تار آشنا شده بود؛ با ساز استاد محمدرضا لطفي. نكته سومي كه شايد در اوايل انقلاب بيش از همه تاثير داشت، ساختن سرودهاي انقلابي با صداي استاد شجريان و استاد ناظري بود كه برخي از اين سرودها مانند «ايران اي سراي اميد» خيلي در دل مردم نشست و چنان محبوب شد كه در هر كوي و برزني كه ميرفتيد اين سرود پخش ميشد. اين هم سو شدن با جريان انقلاب و حمايت از انقلاب در مجموع عواملي بودند كه پله پله در كنار هم باعث شد، استاد لطفي به هنرمندي تبديل شود كه تاثير بسزايي در روند رشد موسيقي ايراني داشته باشد.
آنچه براي ايشان مهم بود، احياي موسيقي قديم ايران بود. لطفي بر اين اعتقاد بود كه در قديم هنرمندان بزرگي بودند اما امكان ضبط آثار موسيقي مهيا نبود، لازم بود كه اين آثار با همان شيوه و روال هنرمندان قديمي با كيفيت بهتري ضبط شود. حاصل اين كارها هم ضبطهايي با استاد شجريان و خانم اخوان بود.
اينها عواملي شد كه استاد لطفي تا پيش از مهاجرتش به خارج از كشور بتواند به يكي از چهرههاي تاثيرگذار و موثر موسيقي ايراني تبديل شود. بعد از بازگشت لطفي به ايران شرايط موسيقي بسيار متفاوت شد و نسل جديدي از هنرمندان رشد كرده بودند و همزمان با تغييراتي كه در مناسبتهاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و سياسي در كشور صورت گرفته بود، فضاي هنري و موسيقي كشور هم دستخوش تغيير قرار گرفت. استاد لطفي بعد از بازگشت به ايران ناگزير همان روند موسيقي قديم را پيش گرفت و با جديت بيشتري به احياي موسيقي گذشته همت گماشت. اما متاسفانه طولي نكشيد كه دست اجل جامعه موسيقي ايران را از داشتن اين استاد فقيد محروم كرد. ياد و نامش گرامي.