• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3113 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۱ آذر

پنجشنبه كتاب

كاوه كياييان*


مي‌گويم كه مي‌شود هر هفته يا دست‌كم ماهي يك‌بار، دمِ عصر، آقاي خانه كت اتوكشيده‌اش را تن كند و پيرهن يقه... يا نه، جين و تي‌شرت تميزي از كمد بيرون بكشد و خانم خانه ـ حالا قبلش آرايشگاه هم نرفت نرفت، شال ‌و مانتوي نونوارش را بپوشد دست بچه‌هاي ترگل‌شان را بگيرند و خوش‌خوشان بروند تا نزديك‌ترين كتابفروشي ـ خانه پُرش را گرفتم و خانوادگي حساب كردم؛ وگرنه مجردها كه اصلا دنگ‌وفنگ‌شان كمتر است و راهوارترند.
«پنجشنبه كتاب» همه آمدند. روز كتاب كه نه... روز كتابفروشي‌ها بود. آمدند به بهانه هفته كتاب و تخفيف‌هاي چنددرصدي. آمدند به بهانه پاسخ به دعوت دولتمرد محبوب؛ احمد مسجدجامعي. آمدند به بهانه ديدار با نويسندگان؛ محمود دولت‌آبادي، احمدرضا احمدي، بهمن فرمان‌آرا و خيلي از بزرگان ديگر. اصلا به هر بهانه‌يي كه آمده باشند چه اهميتي دارد. مهم اين است كه آمدند. كتابفروشي غلغله شد. مگر نه‌اين ‌است كه تكرار هر بهانه عادت مي‌شود و چه عادتي بهتر از رفتن به كتابفروشي. البته آنقدري سرم مي‌شود كه بدانم در آستانه تحول ايستاده‌ايم. كه بچه‌هاي ما از كتاب تنها لغزاندن نرمه انگشت بر سطح ليز تبلت را ارث مي‌برند. خواهي‌نخواهي اين بخت نسل ما است. حالا خوب يا بدش را هنوز نمي‌دانم. اما... گيرم كه 50 سال بعد كتاب مهمان موزه‌ها باشد و كتابفروشي‌ها... نمي‌دانم. ولي چه اهميت دارد. ما كه هنوز زنده‌ايم. هنوز مي‌شود از لمس گلبرگ‌هاي كتاب لذت برد و كتابفروشي پاتوق انسان‌هاي فرهيخته باشد. مثل «پنجشنبه كتاب» كه چهره‌هاي فرهنگي زيادي به كتابفروشي آمدند. مگرنه ‌اين‌ است كه هر كس كتاب بخواند، فرهيخته است. مگر نه‌ اين ‌است كه هر كس از امروز مي‌تواند كتاب ‌خواندن را شروع كند. مي‌گويند «در اين يك‌وجب لوح مي‌شود ده‌هزار كتاب جا داد و براي خريد هركدام‌شان هم لازم نيست از روي تخت و مبل خانه بلند شد. مي‌داني با اين امكان چه جا و وقتي صرفه‌جويي مي‌شود؟ مي‌داني با اينجا و وقت چه‌ها مي‌تواني بكني؟» و من مثل شازده‌كوچولوي سيارك گل‌سرخ جواب مي‌دهم كه «با اين وقت... با اين وقت خوش‌خوشك مي‌روم تا لب چشمه... تا يك كتابفروشي. كتاب‌هايي را كه دوست دارم مي‌خرم و مي‌برم خانه. در جاي اضافه‌يي كه دارم كتابخانه‌يي مي‌گذارم و در آن مي‌چينم‌شان.»
*مسوول كتابفروشي نشر چشمه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها