از سلطان تا كابوي: چطور مرد مارلبورو دنيا را فتح كرد؟
مواجهه تاريخي به روايت سيگار
محسن آزموده
ما همواره عادت كردهايم تاريخ و تحولات آن را از خلل جانشيني سلسلهها و آمدوشد دولتها بخوانيم، مادها جاي خود را به هخامنشيان ميدهند، اسكندر داريوش سوم را شكست ميدهد، سلوكيان توسط اشكانيان مغلوب ميشوند، ساسانيان پارتيان اشكاني را بركنار ميكنند و... اين روايت سياستزده و دولتمحور، ذهن و ضمير ما را به تسخير خود درآورده و مانع از آن ميشود كه تاريخ حيات متنوع و متكثر انسان بر يك پهنه فرهنگي را در همه ابعادش به نظاره بنشينيم. حالا فرض كنيد سوژهاي كه تاريخ از خلال آن تاريخ روايت ميشود، نه نظامهاي سياسي و نه حتي انسان بلكه يك شيء بيجان و يك كالاي مصرفي باشد، آن هم نه كالايي كه صرفا در دست گروهها و اقشاري خاص بلكه در اختيار همگان است، مثل سيگار!
اين منظري است كه يواخيم هاينتسل، هنرمند و پژوهشگر اتريشي براي روايت تاريخ مواجهه دو فرهنگ انتخاب ميكند: غرب و شرق. او در طول بيش از 35 سال 50 هزار جعبه سيگار متفاوت و تبليغات آنها را از سراسر جهان گرد آورده تا نشان دهد كه چگونه اين دو كليشه يعني «غرب» و «شرق» (اورينت) همزمان كه برساخته ميشوند، در زندگي فردي و جمعي آدمها تاثير ميگذارند. از ديد او «مرز خيالي بين آنچه «اورينت» و غرب ناميده ميشود، همواره در حال حركت و تغيير است. با توجه به روابط قدرتهاي مربوطه حاكم، كليشههاي فرهنگي «اورينتال»(شرقشناسانه) در زمانهاي مختلف از جانب غرب رد و انكار ميشود يا مورد ستايش قرار ميگيرد».
در روايت- نمايش هاينتسل كه اين روزها در گالري فرمانفرما عرضه شده، شاهد نحوه بازنمايي مردمان شرق جغرافيايي در ذهنيت مردم غرب جغرافيايي هستيم. در اين تصويرسازي «مردم اورينت(شرق) جماعتي در حال نشستن يا خوابيدن» هستند كه «با ميل فراوان، بخش اعظم روزشان را بدون هيچ فعاليتي روي بالشتكهايي چمباتمه زده و قهوه مينوشند» و احيانا قليان ميكشند در حالي كه در اين تصويرسازي «بر خلاف قليان، سيگار نماد شيوه زندگي مدرن و «غربي» به شمار ميآيد. سمبل اعتقاد به پيشرفت و پيشبرد تمدن، مرد كابويي در حال كشيدن سيگار مارلبورو است كه قدم در راه ميگذارد تا ناشناختهها را كشف كند و تحت تملك درآورد». هاينتسل اما كوشيده به واسطه نوشتهها و تصاوير و خود سيگارها و جعبههايشان ثابت كند كه اين مرز گذاري ميان شرق و غرب، مصنوعي و كليشهاي و برآمده از مناسبات يكسويه قدرت است. او با ارايه صدها جعبه سيگار محصول كارخانههاي ايراني(و ساير كشورهاي غير«غربي») نشان ميدهد، سيگار در فرهنگ ايراني به همان ميزان تاثيرگذار بوده كه در كشورهاي ديگر. همچنانكه فرهنگ سيگار عميقا از تحولات سياسي و اجتماعي جامعهاي چون ايران تاثيرپذيرفته و به تعبير دقيقتر رنگ و بوي آنجا را به خود گرفته است.