كايلي جنر و پيام تخممرغ
حامد يعقوبي
يك اكانت اينستاگرامي به نام «تخممرغي با ركورد جهاني» عكس يك تخممرغ معمولي را بارگذاري كرده و از مردم خواسته دست به دست هم دهند و با لايك كردن اين عكس عجيب كه از فرط پيش پا افتاده بودن، خندهدار به نظر ميرسد، ركورد لايك در جهان را بشكنند. اين پيج زير پست حيرتانگيزش دقيقا چنين چيزي نوشته: «بياييد با همكاري يكديگر اين پست را ركورددار لايك در اينستاگرام كنيم و ركورد فعلي را كه در اختيار كايلي جنر است، بشكنيم.» طبق اين اطلاعات، پيش از تخممرغ، قهرمان لايك اينستاگرامي عكسي از كايلي جنر بوده كه او در آن دستهاي دخترش را گرفته و طوري جلوي دوربين دراز كشيده كه نقطه فوكوس عكس درست انگشتهاي مادر و دختر را نشان ميدهد. اين تصوير كه به نظر نميرسد جز بيان يك رابطه مادر- دختري ساده اما انصافا عاطفي، حرف ديگري براي گفتن داشته باشد، 18 ميليون بار لايك خورده بوده و به فاصله زيادي در صدر فهرست پر بازديدهاي اينستاگرام قرار داشته است. من تا قبل از ديدن اين تخممرغ نميدانستم كايلي جنر كيست ولي با يك سرچ ساده فهميدم ايشان مدل و هنرپيشه و كارآفرين امريكايي و عضوي از يك خانواده مشهور به حساب ميآيد كه كيم كارداشيان بازيگر و مدل مشهور، فقط يكي از آنهاست. كايلي جنر حدودا 123 ميليون نفر فالوئر دارد و هر پستش كه عموم آنها عكسهاي نيمهعريان وي هستند، كمِ كم چهار پنج ميليون بار ديده ميشوند. يعني پاي هر پست او جمعيتي به اندازه كشورهاي اروپايي حضور دارند، پيجش نيز از اغلب كشورهاي جهان پرجمعيتتر است. با اين مقدمه، به نظر ميرسد قصد صفحه «تخممرغي با ركورد جهاني» براي شكستن ركورد جنر، چيزي شبيه به ديوانگي بوده است، يعني اگر طرف عقل درستي ميداشت خودش را درگير چنين مخمصهاي نميكرد. اين روزها اوضاع اينستاگرام طوري است كه آدمها به آب و آتش ميزنند تا تعداد لايكهايشان بالا برود ولي غالبا در اين راه موفقيت قابل توجهي به دست نميآورند، در حالي كه صفحه تخممرغ ظرف شش ساعت به ركوردي عجيب و غريب دست پيدا كرد و تا لحظه نوشته شدن اين مطلب نزديك به سي ميليون لايك جمع كرد. اين صفحه كه تا حالا بيش از سه ميليون نفر فالوئرش هستند و در مقابل نزديك به هزار نفر را نيز در فهرست فالوئينگهايش قرار داده است و صاحب يا صاحبان اصلياش هنوز ناشناخته ماندهاند و جز عكس يك تخممرغ هيچ تصوير ديگري را شِير نكرده است، به سوژه مهم خيلي از پايگاههاي خبري دنيا تبديل شده است. من در دويچهوله گزارش اين قائله را خواندم. آنها نوشته بودند احتمالا هدف ادارهكنندگان اين صفحه اين بوده كه نشان دهند لايكهاي شبكههاي اجتماعي به معناي محبوبيت افراد نيست، از طرفي پيام طبيعي اين ركوردشكني چيز ديگري نيز ميتواند باشد، چيزي كه ميتواند همه كاربران را به فكر فروببرد: اين قلبهاي قرمز آنقدرها هم كه ما برايشان سر و دست ميشكنيم باارزش نيستند وگرنه يك تخممرغ زردرنگ كه در روندي طبيعي ميتوانست به جوجهاي تبديل شود يا داخل تابه قرار بگيرد و صبحانه فقيرانه كارمندي بيپول يا دانشجويي آس و پاس يا كارگري خسته و كوفته شود، نميتوانست به پرطرفدارترين عضو دنياي مجازي تبديل شود. حتي پرطرفدارتر از عكسهاي مسي و رونالدو و كارداشيان و...
همهچيز به طرز وحشتباري ابزورد است. شنيدهام خيلي از نويسندگان و جامعهشناسان درباره اين موضوع يادداشت نوشتهاند و به معاني نهفته در اين حركت عجيب اشاره كردهاند ولي اين چيزي از بيهودگي آن كم نميكند. وقتي مشغول سرچ درباره جنر بودم، متوجه شدم وي نيز به اين موضوع واكنش نشان داده و يك تخممرغ را جلوي دوربين روي زمين انداخته و زردياش را از پوست رويي جدا كرده و قاه قاه خنديده است ولي اين كارها ديگر فايده ندارد؛ او در اين رقابت حيثيتي بازي را به تخممرغ واگذار كرده و حتي اگر بخواهد نميتواند مانع پيچيدن اين خبر در دنيا شود. اجازه بدهيد از صفحات وب، پيجهاي اينستاگرام، صفحه جنر، عكسهاي كارداشيان و دنياي مجازي فاصله بگيريم و عقب عقب برويم و از زوايهاي ديگر به اين قضيه نگاه كنيم. آيا واقعا همهچيز، حتي خود اين مسابقه، اين ركوردشكني، اين ذوقكردن آدمها و شوخيهايي كه در دنياي مجازي دست به دست ميشوند، بيش از حد بيهوده و مسخره به نظر نميرسد؟ آيا نبايد مثل فروغ معتقد باشيم: هيچكس/ ديگر به هيچچيز نينديشيد/ در غارهاي تنهايي/ بيهودگي به دنيا آمد... و عين حافظ با حيرت و شگفتي اعتراف كنيم: جهان و كار جهان جمله هيچ بر هيچ است/ هزار بار من اين نكته كردهام تحقيق.