مديران كارآزموده
محمد كاظمي
مشكلات اقتصادي ناشي از شرايط تحريم رو به فزوني است و خصوصا اقشار محروم و ضعيف جامعه را به‌شدت تحت‌تاثير قرار داده است. دخل و خرج خانوارها ناهمخوان شده و بيكاري جوانان و سربار شدن آنان بر پدر و مادران نيز يكي از اساسي‌ترين و بغرنج‌ترين شرايط را به وجود آورده است. مراجعات مردم به نمايندگان بيشتر شده و چون حوايج ايشان به مسوولان انعكاس پيدا مي‌كند، توان و امكانات لازم براي برآورده شدن درخواست‌ها وجود ندارد. با اين وصف روشن است كه با ميزان كار و تلاش و اراده و همت گذشته مسوولان و دستگاه‌هاي مختلف نمي‌توان متناسب با حقي و شأني كه افراد جامعه دارند از عهده وظايف دولتي و حكومتي برآمد. امروز كوشش و عمل و تحرك و تعهد و انگيزه بيشتري لازم است و مي‌بايست طرحي نو درانداخت تا نيازهاي جامعه برآورده شود. اگر در دوران دفاع مقدس فرزندان ملت از مسوولان و فرماند‌‌هان و بچه‌هاي جبهه و جنگ از جان مايه مي‌گذاشتند و كمبود‌ها را با تعهد و فداكاري و تلاش شبانه‌روزي بيشتر جبران مي‌كردند امروز هم همان روحيه‌ها و تعهدها و فداكاري‌ها لازم است. مردان و زناني كه ظرفيت و انگيزه چنين رفتارهايي دارند بايد مسووليت‌ها را به عهده گيرند و الا كساني كه به چرب و شيرين دنيا عادت كرده و دلبسته شده‌اند اگر باري بر دوش مردم نباشند خير چنداني نيز به ايشان نمي‌رسانند. امروز يافتن فداكاران و نوع‌دوستان و كاربلدان كاري سخت و دشوار شده است. چنين افرادي گوهراني هستند كه در سطح مديريت‌هاي كشوري قادر به ايجاد تحول هستند و هزينه جسارت و شهامت مديريتي خود را هم پرداخت مي‌كنند. متاسفانه ما در اين زمينه دچار نقصان فراوان شده‌ايم و با دست خود و بر اثر اختلافات سياسي كثيري از مردان و زنان ميادين بحران و سلحشوران آبديده ولي بي‌ادعا را به انزوا كشانده‌ايم.
در اينجا خوب است نگاهي به دولتمرداني كه در گذشته در مقاطع حساس كشور را از بحران نجات داده ولي امروز خانه‌نشين شده‌اند، بيندازيم. امروز فرصت‌طلبان زيادي يافت مي‌شوند كه با شناخت علايق مسوولان و ساختن ظاهري دلپسند پست‌ها را شكار مي‌كنند و در عمل در منفعت‌جويي و ثروت‌اندوزي گوي سبقت را از يكديگر مي‌ربايند و خدمتي به كشور نمي‌كنند. به جرات مي‌توان اعلام كرد كه اگر مديران‌مان مثل مديران دوران دفاع مقدس شوند ما با سرعت و سلامت هر چه بيشتر از گردنه‌هاي سخت پيش رو عبور خواهيم كرد. مديراني كه پس از سال‌ها تلاش و مطالعه امروز با توان و دانش و تجربه بيشتري آماده خدمت هستند. راستي اگر به هر دليل اين خادمان بي‌ادعا به‌كار گماشته نمي‌شوند چرا مديران كنوني ملزم به مشورت گرفتن از آنها نمي‌شوند؟ اگر اراده‌اي در اين جهت به وجود آيد و اگر مقام‌پرستان اجازه دهند با نگاهي به بيلان كار مسوولان سابق مي‌توان موفق‌ها را از كنج خانه‌ها به ميادين كار و مشورت فراخواند و صحنه‌هاي شكوهمندي از موفقيت‌ها را به نمايش گذاشت. كشورهاي موفق هنگام رويارويي با بحران‌ها از تمام ظرفيت مديريتي جامعه خود استفاده مي‌كنند و حب و بغض‌هاي معمول را به كناري مي‌نهند. براي رسيدن به اين معنا ابتدا بايد در مجموعه حاكميت اين نياز كاملا احساس شود، بايد بدانيم كه در شرايط عادي نيستيم و اشتباه در محاسبات كلي ممكن است خسارات غيرقابل جبراني به‌بار آورد. متاسفانه هستند تصميم‌گيراني كه مسائل و مشكلات موجود را جدي نمي‌گيرند و گاهي تا كارد به استخوان نرسد از تحليل‌هاي معمول و احساس قدرتي كه مي‌كنند دست برنمي‌دارند. با وجود همه نااميدي‌ها و فرصت‌طلبي‌ها و عيب‌ها و نقص‌ها و انبوه فشارهايي كه مستكبران وارد مي‌كنند هنوز هم امكان حل مشكلات و رفع نابساماني‌ها و تبديل تهديدها به فرصت‌ها وجود دارد ولي اگر دير بجنبيم و احساس خطر نكنيم خداي ناكرده ممكن است دير شود و همراه با هزينه و خسارت‌هاي بزرگ امكان اصلاح روش‌ها و منش‌ها به وجود آيد.