عبرت از پلاسكو
علي اعطا
دو سال از سوختن و آوار شدن قديميترين ساختمان بلندمرتبه تهران ميگذرد. وقتي پلاسكو فرو ريخت، مانند هر رويداد اينچنيني تا مدتها گفتوگوها درباره پلاسكو و ساختمانهاي ناايمن مشابه جريان داشت. در اولين سالگرد و همچنين در آستانه دومين سالگرد اين رويداد تلخ بار ديگر نظارهگر مجموعهاي از اظهارنظرهاي حاكي از نگرانيهاي انباشته شده بودهايم. از يك سو - در 29 دي سال 95 - از طريق شبكههاي اجتماعي و رسانهها، نظارهگر تمام لحظات وقوع اين واقعه دردناك بودهايم. از ديگر سو، اندك زماني پس از اين رويداد بحث و گفتوگو در رابطه با خطرات بالقوه مشابه با ساختمان پلاسكو را آغاز كردهايم. واقعيت اين است كه...
بعد از واقعه پلاسكو، حساسيتهاي اجتماعي در رابطه با ايمني ابنيه وارد مرحله تازهاي شده است. اما متاسفانه رسيدگي به اين تهديد بالقوه، آن گونه كه انتظار ميرفت، نتوانست به يك جريان عمومي و حركت فراگير تبديل شود. شهر تهران با خطراتي از قبيل وجود تعداد قابل توجهي ساختمان بلندمرتبه ناايمن و سطوح وسيعي بافتهاي آسيب پذير به لحاظ سازهاي مواجه است. ميتوان بازار تهران را مثال زد كه به عنوان محدودهاي بسيار پرتردد و واجد اهميت از ايمني كافي برخوردار نيست. ضمن اينكه ارزشهاي تاريخي و فرهنگي اين مجموعه، موجب ميشود هرگونه اقدام در جهت ايمنسازي، صرفا در چارچوب ضوابط و مقررات و چارچوبهاي حفاظت از آثار تاريخي امكان پذير باشد. كالبد و فيزيك شهر تهران، به لحاظ ايمني در شرايط مساعدي قرار ندارد. در يك دستهبندي كلي ميتوان گفت، حوزه اول ناايمني كالبدي در تهران مربوط به سطوح گسترده بافت فرسوده و ناپايدار است كه تراكم انساني نيز در آن بالاست و در شرايطي مانند زلزله احتمالي در تهران، ميتواند خسارات قابل توجهي به بار بياورد.
حوزه دوم ناايمني، به ساختمانهاي بلندمرتبهاي مربوط است كه عمر طولاني دارند اما به لحاظ مقاومت سازهاي و همچنين به لحاظ مقاومت در برابر حريق، آن طور كه امروزه انتظار داريم اطمينان بخش نيستند. ساختمان پلاسكو يكي از اين موارد بوده است و ميتوان نمونههاي ديگري را در شهر تهران مثال زد كه به صورت بالقوه، شرايطي شبيه به ساختمان پلاسكو دارند.
برخي از اين ساختمانها، كه عمدتا قديمي هستند، در زماني احداث شدهاند كه استانداردهاي ايمني (از منظر حريق و همچنين سازه) با وضعيت مطلوب امروز فاصله معناداري داشته است و برخي ديگر با توجه به گذشت زمان و عدم نگهداري صحيح و رسيدگي كافي، دچار فرسودگي تدريجي شدهاند و در حال حاضر وضعيت مناسبي ندارند. شوراي پنجم در اولين ماههاي كاري خود در واكنش به اين نگراني عمومي، طرحي دو فوريتي را در صحن مطرح كرد كه شهرداري را ملزم ميكرد در رابطه با ايمنسازي ساختمانهاي ناايمن بلند مرتبه، برنامهاي اجرايي و عملياتي ارايه كند. متاسفانه به دليل عدم ثبات مديريتي در شهرداري تهران و تغييرات مستمر در معاونتهاي مربوطه، تهيه و تدوين اين برنامه عملياتي به تعويق افتاد.
حوزه سوم ناايمني به ساختمانهاي جديدي برميگردد كه اگر چه به خودي خود به لحاظ آييننامهاي از حيث مقاومت در برابر حريق يا مقاومت در برابر زلزله شرايط قابل قبولي دارند، اما به دليل قرار گرفتن در بافتهاي متراكم و با دسترسيهاي نامناسب، وضعيت ناپايداري را دامن زدهاند. اين مساله از آنجا حادث شده است كه در دهههاي اخير به دليل وابستگي شهرداريها به درآمد حاصل از عوارض صدور پروانه، بعضا نسبت به ميزان تراكم در ساخت و ساز، به خصوص در مناطق شمالي شهر تهران رواداري و سهلانگاري انجام ميشده است. در نتيجه امروز با بافتهاي نوساز اما بهشدت متراكمي مواجه هستيم كه در صورت وقوع بحران به اندازه كافي دسترسپذير نيستند. حوزه چهارم ناايمني به گسلهاي تهران و حريم آنها مربوط است كه متاسفانه به دلايل متعدد تا به امروز اقدامات عملياتي و اجرايي جدي و موثري در اين رابطه صورت نگرفته است. به اين فهرست البته ميتوان موارد ديگري را نيز اضافه كرد.
نكتهاي كه بايد مدنظر قرار داد، ضرورت داشتن برنامهاي واقع بينانه و تحقق پذير در رابطه با بحث ايمني در شهر است. با وجود همه دشواريها و پيچيدگيهاي امر ايمنسازي، -تهران، به عنوان پايتخت ايران وام القراي جهان اسلام- بايد به گونهاي اداره شود كه در يك بازه زماني مشخص به لحاظ معيارهاي ايمني در شهر به نقطه قابل قبولي برسد.