عليرضا كيانپور
دو نوبت مناظره مصطفي تاجزاده معاون سياسي وزارت كشور دولت خاتمي و عليرضا زاكاني نماينده اصولگراي مجالس هفتم تا نهم شايد از مهمترين رويدادهاي سياسي و البته رسانهاي كشور در يكي، دو هفته گذشته بودند. مناظرههايي كه اگرچه با استقبال گسترده رسانهها روبهرو شد و حتي بسياري از چهرههاي سياسي عمدتا اصلاحطلب نفس همنشيني و همكلامي دو فعال سياسي با اين سطح از تفاوت ديدگاه نسبت به موضوعات مختلف سياسي را به فال نيك گرفته و گفتند و نوشتند كه كاش اين گفتوگوها ادامهدار شود.
از مناظره تا مجادله
در اين ميان اما بودند ناظران و تحليلگراني كه نگاهشان به اين دست گفتوگوها چندان مثبت نبود. آنها كه صحبت از اين گفتوگوها را به اين ملاحظه مشروط ميكردند كه اگر اساسا بتوان بر آنچه ميان تاجزاده و زاكاني گذشت، «گفتوگو» نام نهاد و چنان در ماهيت آن ترديد ميكردند كه پيش از ورود به بحث درباره محتواي مباحث طرفين مناظره، ميپرسيدند آيا اين «مناظره» بيش از آنكه به «مباحثه» نزديك باشد، به «مجادله» نزديك نيست؟!
عباس عبدي، تحليلگر سياسي اصلاحطلب فرداي مناظره نخست، زماني كه هنوز اعترافات تلويزيوني برخي چهرههاي سياسي در بحبوحه حوادث پس از انتخابات 88 توسط زاكاني در دومين مناظره پخش نشده بود، در يادداشتي با تيتر «مناظره؛ تقابل فكري يا تعامل علمي؟!» در همين روزنامه «اعتماد» تاكيد كرد تا زماني كه نگاهمان به مسائل تاريخي و سياسي همچنان «معطوف به گذشته» باشد، راه به جايي نخواهيم برد و بر همين اساس، نوشت: «چنين گفتوگوهايي در عمل مچگيري از يكديگر و متهم نمودن طرف مقابل است و در نتيجه مخل نگاه مثبت به آينده است... و ادامه اين رويه در آينده، نه به نفع كشور خواهد بود، نه به نفع جامعه و نه به سود جناحها.»
از مجادله تا گفتوگو
اين دست انتقادات مشفقانه البته به هيچ عنوان در مخالفت با نفس برگزاري مناظره و جلسات همنشيني ميان سياسيون با نگاهها و سلايق ناهمگون نبود، بلكه بهعكس، نگاه منتقداني از جنس عبدي بر اين اساس استوار بود كه اتفاقا بايد اين نشستها را بيش از اينها جدي گرفت و با آگاهي به برخي عواقب منفي آن، آسيبهاي احتماليشان را مرتفع كرد. رويكردي كه شايد بيش از آنكه در امثال مناظره دو نوبتي تاجزاده و زاكاني قابل تحقق باشد، در آنچه طي دو، سه سال گذشته با تعابير گوناگون ازسوي برخي چهرههاي سياسي و نمايندگان اصلاحطلب مجلس مطرح شده، قابل رديابي است. طرحي نو كه اگرچه مدتي است، كمتر از آن ميشنويم اما در مقاطعي بهويژه از نيمه دوم سال 95 تا اوايل زمستان 96 با جديت ازسوي رسانههاي اصلاحطلب پيگيري ميشد و همزمان با استقبال گسترده اصلاحطلبان، حتي برخي چهرههاي معتدل جريان اصولگرايي نيز از آن سخن ميگفتند. طرحي كه گاه با كليدواژههايي همچون «آشتي ملي» و «گفتوگوي ملي» و در مواردي با اصطلاحاتي همچون «صلح دوفاكتو» مطرح شد و با وجود رنگارنگي اين تعابير و اصلاحات، همگي بهدنبال نوعي يكرنگي و يكپارچگي ملي بودند و دغدغهشان، دغدغه «وحدت» بود.
از صلح دوفاكتو تا آشتي و گفتوگوي ملي
بهزاد نبوي، نايبرييس مجلس ششم چندي پيش در توضيح آنچه پيشتر «صلح دوفاكتو» ناميده بود، به روزنامه دولت گفت: «آشتي ملي درواقع همان موضوعي است كه مدتي قبل در يكي از روزنامهها با عنوان «صلح دوفاكتو» منتشر شد. معني صلح دوفاكتو اين است كه هر شخص، حزب يا جناحي با حفظ مواضع خود، وقتي پاي منافع ملي در ميان باشد با جناح مخالف يا متفاوت با خود به وحدت عمل برسد. البته شايد بتوان اسم بهتري هم براي اين مفهوم انتخاب كرد اما منظور اين عنوان، همان آشتي يا گفتوگوي ملي است.» به گفته اين فعال سياسي اصلاحطلب، «گفتوگوي ملي وجود جناحهاي سياسي و تفكر و سلايق مختلف را انكار نميكند، بلكه مفهوم اين است كه همه جناحها و طيفهاي معتقد به اصل نظام و حاكميت جمهوري اسلامي بتوانند در مسائلي كه به منافع ملي مربوط است به يك عقلانيت مشترك برسند و حداقل اگر با يكديگر در اين حوزه اختلافنظر دارند و قرار نيست به يكديگر كمك كنند، مانعي در مقابل منافع ملي، وحدت ملي و كيان كشور نباشند.»
آغاز فصل سرد گفتوگو
با اين همه اما گذر زمان و رو به وخامت گذاشتن روزافزون اوضاع اقتصاد مملكت و وضعيت معيشت ملت، اين مباحث و مفاهيم سياسي را به نحوي به حاشيه برد. به بيان دقيقتر، اين مباحث مبتني بر تفاهم و تعامل كه پس جرقههاي اوليه در نيمه 95، هرچه به نوروز 96 نزديك شديم، داغتر و داغتر شد و بعد، با نزديك شدن به انتخابات ارديبهشت 96 با حرارتي دوچندان پي گرفته ميشد، همزمان با فروكش كردن شور و شوق انتخاباتي و سپس، نزديك شدن به فصول سرد سال، به آرامي رو به سردي گذاشت و در ديماه 96 پشت ناآراميها و اعتراضات مردمي پنهان شد.
درنتيجه مخاطبان فضاي سياسي-رسانهاي كشور كه از طريق يكي از اخبار مهم روز 22 دي ماه 95 ايسنا، از تشكيل كميته تخصصي «گفتوگوي ملي» در فراكسيون اميد و با حضور چهرههايي همچون محمدرضا عارف، احمد مازني، عبدالكريم حسينزاده، محمدجواد فتحي، طيبه سياوشي و غلامرضا حيدري با خبر شدند و در ميانه پاييز سال بعد، پيشنهاد «صلح دوفاكتوي» بهزاد نبوي را در نخستين شمارههاي روزنامه تعطيل شده «جامعه نو» خواندند، سپس در 20 دي ماه 96 در جريان توضيحات مصطفي تاجزاده در «تشريح طرح آشتي ملي خاتمي» قرار گرفتند و يك ماه بعد از آن، در شماره 20 اسفند روزنامه «اعتماد»، علاوه بر مطالعه مفاد طرح «گفتوگوي ملي» براي نخستينبار، توضيحات تكميلي احمد مازني نماينده اصلاحطلب تهران و ازجمله طراحان اصلي اين طرح پارلماني را خواندند، از همان واپسين روزهاي سال 96 به اينسو، هر روز كمتر از قبل از اين مباحث اميدواركننده باخبر شدند و بهجاي صحبت از صلح و آشتي و گفتوگو، از افزايش لجامگسيخته نرخ ارز و سكه و طلا شنيدند.
حالا اما چنانچه احمد مازني به «اعتماد» خبر داده، ميتوان همچنان به تحقق ايده «گفتوگوي ملي» اميدوار بود، چراكه به گفته اين نماينده مجلس، «قطار گفتوگوي ملي» نهتنها در اين ماههاي سخت از حركت نايستاده، بلكه اگرچه با شتابي كه تا پايان 96 شاهد بوديم، نميتازد اما در تمامي اين مدت آهسته و پيوسته در حركت بوده و حالا به جاهاي خوبي نيز رسيده است.
ميهماني دولتي با طعم گفتوگو
مازني اتفاقا معتقد است كه «گفتوگوي ملي» ديگر يك موضوع خاص موردمطالبه اصلاحطلبان يا ايدهاي كه صرفا مدنظر اين جريان سياسي باشد، نيست و در اين يكي، دو سال نهتنها اصولگرايان و ديگر گروههاي سياسي و اجتماعي نيز نسبت به اهميت وقوف كامل يافتهاند، بلكه حتي اين ايده به مباحث و جريانهاي رسميتر در حاكميت نيز راه يافته است. اين نماينده مجلس كه راوي 2 خبر مهم درخصوص تحولات صورتگرفته درباره ايده «گفتوگوي ملي» در مجلس است، همچنين به تصميماتي كه در اين راستا در دولت اتخاذ شده، اشاره كرده و ميگويد: «وزارت كشور در دولت اين موضوع را پيگيري ميكند و چندي پيش نيز مباحثي درخصوص تشكيل شوراي گفتوگو ميان احزاب و دولت ازسوي معاونت سياسي اين وزارتخانه مطرح شد.» اشاره مازني به خبري است كه حدود يك سال قبل از سوي اسماعيل جبارزاده، معاون سياسي وقت وزارت كشور اعلام شد، آن هم درست در همان روزها و ماههايي كه ايده «گفتوگوي ملي» آهسته آهسته رو به كمرنگ شدن ميگذاشت.
ميهماني مجلسي با عطر گفتوگو
مازني كه نخستينبار در آبانماه 96 از تلاش خود و همفكرانش در مجلس براي تشكيل «ميز گفتوگوي پارلمان» در مجلس شوراي اسلامي خبر داده بود، حالا از تحقق اين مهم به «اعتماد» گفته و ميگويد: «بعد از جلسات متعددي كه در اين رابطه داشتيم، بالاخره درباره چگونگي تشكيل شوراي گفتوگو و ميز گفتوگو در مجلس به تفاهم رسيديم و هماكنون شورايي متشكل از حدود 25 نفر از نمايندگان با گرايشهاي مختلف سياسي گرد هم آمده و اين شوراي گفتوگو را تشكيل دادهاند.» به گفته اين نماينده اصلاحطلب، علي لاريجاني رياست مجلس شوراي اسلامي نيز در نخستين جلسه اين شورا حاضر شده و از اين ايده حمايت كرده است.
اين نماينده معمم مردم تهران كه حالا رياست كميسيون فرهنگي پارلمان را نيز برعهده دارد، همچنين از فعاليتهايي كه در ماههاي گذشته براي راهاندازي جلسات گفتوگو و مذاكره درباره مباحث مختلف فرهنگي در اين كميسيون خبر داده و به «اعتماد» گفته است: «پيرو مذاكراتي كه با همكاران در كميسيون فرهنگي داشتيم، قرار شد سلسله نشستهاي گفتوگوهاي فرهنگي را در دستوركار كميسيون قرار دهيم كه احتمالا نخستين جلسه از اين سلسلهجلسات نيز روز سهشنبه هفته جاري، با محوريت بحث موسيقي برگزار خواهد شد.» مازني كه همواره بر نقش موثر رسانهها در شكوفايي فرهنگ گفتوگو در كشور تاكيد كرده، معتقد است صداوسيما مسووليتي ويژه در اين خصوص برعهده دارد و بايد سعي كند با پوشش جلسات، مردم را نيز در جريان اين مباحث قرار دهد. او كه تاكيدي ويژه بر لزوم حضور طرفين بحث در اين سلسله نشستها دارد، گفته است: «ما به عنوان كميسيون فرهنگي مجلس ميزبان اين نشستها هستيم و بنا داريم علاوه بر دعوت از مسوولان دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبليغات اسلامي و حوزه هنري، صداوسيما به عنوان مسوولان و تصميمگيران اين حوزه، از اعضاي هياتمديره خانه موسيقي به عنوان طرف صنفي بحث و همچنين صاحبنظران و موسيقيدانان دعوت كنيم تا گفتوگويي جامع داشته باشيم و همه صداها را بشنويم.»
اتفاقنظر مخالفان سياسي بر گفتوگو
در اين ميان اما آنچه در سخنان جديد مازني بيش از همه جلبتوجه ميكند، تاكيدي است كه بهطور اتفاقي از سوي افرادي با نگاهها و سلايق گوناگون سياسي بر بحثي مشترك صورت گرفته و ميگيرد. چنانچه به گفته او در يك مقطع خاص زماني، هم بزرگان اصلاحطلب همچون سيدمحمد خاتمي و هم برخي چهرههاي نزديك به جريان اصولگرايي همچون حيدر مصلحي، وزير اطلاعات احمدينژاد تاكيد داشتند كه ديگر نبايد دفع وقت كرد و حالا وقت گفتوگوست. جالب اما اينكه مثال مازني همزمان بازگوكننده حقيقتي ديگر نيز هست، چراكه آن مقطع زماني كه گويا اصلاحطلب و اصولگرا به عنوان «موعد گفتوگو» بر آن تاكيد داشتند، دقيقا همان زمستان سرد سال 96 است؛ يعني درست زماني كه بحث از «گفتوگوي ملي» آرامآرام رو به كمرنگ شدن گذاشت و آهستهآهسته فراموش شد. حالا اما گويا فصلي نو براي گفتوگو از راه رسيده است و چنانچه مازني گفته و ميگويد حالا سازهاي گفتوگو كند و نوازندگان پشت اين سازهاي خوشآهنگ آماده نواختن. پس شايد اكنون بهترين زمان باشد براي خاموش شدن صداي مجادله و گوش سپردن به نواي گفتوگو.