ايران به خوان ششم جام ملتهاي آسيا رسيد
سهل و ممتنع مثل كيروش
علي ولياللهي
اگر بخواهيم كمي با نگاه اسطورهاي به صعود تيم ملي به نيمه نهايي جام ملتها نگاه كنيم و به شم داستانسراييمان پر و بال دهيم، ميتوانيم بگوييم يوزپلنگها از خان پنجم جام ملتهاي آسيا كه همان مبارزه با اژدها بر فراز ديوار چين بود نيز به سلامت عبور كردند و حالا در خان ششم به ساموراييها رسيدهاند. اين نوع نگاه خيلي هم غريب نيست. از روزي كه ايران توانست تيم ملي چين را با سه گل به كشورش برگرداند، تقريبا اكثر رسانهها و حتي هواداران از اين الفاظ براي حماسيتر نشان دادن پيروزي ايران استفاده كردهاند و ميكنند. در معنا هم روال به همين شكل است. واقعا هر مسابقهاي كه شاگردان كيروش در آن به ميدان ميروند يك خوان است و يك سد محكم. عبور از اين خوانها هر كدام به استراتژي و نقشه خاص خودش نياز دارد. كارلوس كيروش به عنوان تئوريسين و طراح تاكتيكهاي تيم ملي تا اينجاي رقابتها به خوبي نشان داده كه راه بردن هر تيمي را بلد است و اصراري ندارد كه هميشه از يك مسير تيمش را به موفقيت برساند. همچنين نشان داده استاد استفاده از راههاي آسان براي رسيدن به گل است؛ راههايي كه شايد در ظاهر خيلي هم قشنگ و چشمنواز نباشند اما عميقا كاربردي هستند.
يكي از سادهترين و در عين حال جالبترين استراتژيهاي كيروش در چند سالي كه روي نيمكت تيم ايران نشسته در بازي ايران و چين به نمايش درآمد. كيروش و تيم آناليزش با تحليل دقيق و موشكافانه شاگردان ليپي به خوبي متوجه شدند كه مدافعان آخر تيم چين روي ارسالهاي مستقيم پشت سر دفاع، ضعف عجيبي دارند. مخصوصا وقتي اين تيم كمي جلو كشيده باشد. به همين خاطر كيروش مشخصا از بازيكنانش خواسته بود كه هنگام بازپسگيري توپ از بازيكنان چين در زمين خودي، آن را بلافاصله با ضربهاي بلند به پشت سر مدافعين چين ارسال كنند و در اين لحظه سردار آزمون و مهدي طارمي روي بازيكنان چيني در آخرين نقطه خط دفاعي حريف فشار بياورند و توپ را بگيرند و ايجاد موقعيت كنند، حربهاي ساده كه دقيقا سه گل براي تيم ايران به ارمغان آورد. حربهاي كه باعث شد ليپي در نيمه اول و تا قبل از دقيقه 30 دو تعويض انجام دهد كه يكي از اين تعويضها، خارج كردن مدافع آخر چين يعني فنگ از بازي بود؛ همان بازيكني كه روي گل اول ايران مقصر بود.
كيروش در بازيهاي بسيار زيادي معناي فوتبال ساده را به نمايش گذاشته و همچنين نشان داده دلش نميخواهد درگير ماجراهاي پيچيده شود. كيروش اگر بداند تيمش از اوت دستي به گل ميرسد، حاضر است تمام طول نود دقيقه اوت دستي بلند بيندازد و اهميت نميدهد اگر بگويند اين مربي كار ديگري غير از اوت دستي انداختن بلد نيست. همانطور كه در بازي با چين برايش مهم نبود كه بگويند تاكتيك تهاجمي ايران «فوتبال بكش زيرش» بوده. در بازي با چين مرد پرتغالي ابتدا مثل هميشه ساختار دفاعي تيم را محكم كرد و با استفاده از كارهاي تركيبي حريف را سردرگم و خسته. پاسكاريهاي كوتاه و تشكيل مثلث در جايجاي زمين باعث شد چينيها نتوانند فشار مضاعف روي بازيكنان صاحب توپ ايران بياورند و از آن طرف وقتي چين صاحب توپ ميشد بازيكنان ايران اجازه نميدادند كه بازيسازي توسط قرمزپوشان انجام شود. درست همانطور كه كيروش از شاگردانش خواسته بود كه مليپوشان اجازه ندهند حريف نفس بكشد. تمام اين تدابير انديشيده شده بود تا در لحظه مشخص، بازيكنان ايران بتوانند از توپهاي پشت سر مدافعين حريف استفاده كنند. يك جور سرگرم كردن حريف و در نهايت ضربه زدن از جايي كه فكرش را نميكند. آن قدر غيرمنتظره و شوكآور كه باعث شود ليپي دقيقه 35 دستهايش را به علامت تسليم بالا ببرد و در نيمه دوم حتي از روي نيمكت بلند نشود و البته آنقدر ساده كه مارچلو ليپي در آخر بازي با حسرت و تعجب بگويد ما با سه اشتباه سه گل خورديم.
حالا ايران در خوان ششم بايد با ساموراييها ديدار كند؛ تيمي كه امسال خيلي شبيه به ايران جام جهاني بازي ميكند. يك تيم مبتني بر كارهاي دفاعي كه علاقهاي به مالكيت توپ ندارد. از زماني كه كيروش سرمربي ايران شده، دو تيم با يكديگر بازي نكردهاند و همين مساله موجب شده نيمهنهايي امسال آسيا بين ايران و ژاپن از هر لحاظ جذاب و تازه به نظر برسد. حال بايد ديد كيروش براي عبور از خوان ششم چه ترفندي را از آستين بيرون خواهد كشيد؛ البته يادمان نرود او يكي از تاثيرگذارترين بازيكنانش را در اختيار ندارد. مهدي طارمي كه در ايجاد موقعيت گل و فضاسازي در ايران رو دست ندارد اما به دليل سهلانگاري و گرفتن كارت زرد بيهوده در ديدار با چين، حضور در نيمه نهايي را از دست داده. احتمالا به جاي طارمي شاهد حضور قدوس يا ترابي خواهيم بود؛ البته اين فقط يك حدس است و در نهايت اين كيروش است كه براساس استراتژي خاصش بازيكنان را روانه زمين خواهد كرد.