قسمت دوم؛ تسليم دولت در برابر روزنامهها
محمد بلوري
اولين اعتصاب كلي مطبوعات در 19 مهر ماه 1357 اتفاق افتاد. شريف امامي به شيوه معاويه به جاي قرآن آشتي ملي را بهانه كرده بود، از سوي ديگر تيمسار اويسي تنها به قلع و قمع فكر ميكرد و به دنبال كودتا با همراهي افسران تندرو بود. در آن زمان شريف امامي و اويسي هر كدام نزد شاه ميرفتند و نسخه تجويزي خود را ارايه ميكردند؛ يكي ميخواست آشتي كند و ديگري سركوب. 19 مهر در تحريريه نشسته بوديم كه ديديم دو ارتشي وارد شده و در اتاق شيشهاي (محل جلسه دبيران) نشستند. آنها به كسي كه خبرها را براي حروفچيني ميبرد، دستور دادند ابتدا خبرها را به دست آنها برساند تا پس از تاييد براي چاپ ارسال شوند. به اين ترتيب خبرهاي از نظر آنها خطرناك پاره و در سطل آشغال ريخته ميشد و سانسور به معناي واقعي كلمه در روزنامه اعمال شد.
آن روز مطابق معمول من پشت به تحريريه در حال كار بودم كه ديدم سكوت مرگ تحريريه را فراگرفته است. چشم برگرداندم و ديدم همه خبرنگاران به نشانه اعتراض بلند شدهاند و ميگويند ما تا زمان حضور سرهنگها كار نميكنيم. من هم موافق بود و در نتيجه دست از كار كشيديم. اعتصاب مطبوعات در اين زمان با كيهان شروع و سپس به اطلاعات، آيندگان و ساير روزنامهها تسري پيدا كرد و در سراسر ايران خبر آن پيچيد.
شريف امامي متوجه شد برنامههايش براي آشتي با خطر مواجه شده، در مقابل سرهنگها غلبه پيدا كرده و قصد قلع و قمع دارند. او نزد شاه رفت و با گله درباره برنامههايش براي آرام كردن اوضاع صحبت و از رفتار اويسي در ايجاد اعتصاب مطبوعات گله كرد. همين موضوع سبب شد سرهنگها از دفتر روزنامهها خارج شوند، روزنامه اطلاعات با رفتن آنها اعلام كرد قصد دارد كار خود را شروع كند. ما در كيهان گفتيم تا زماني كه سانسور ادامه داشته باشد روزنامه را منتشر نميكنيم و خواستار تعهد رسمي دولت براي رفع آن شديم. نخستوزير با اعلام موضع ما، به دفتر كيهان تلفن زد و پس از احوالپرسي از ما خواست روزنامه را منتشر كنيم. نظر ما اين بود نميتوان به هر نحوي به روزنامه فشار آورد، از اين رو اعتصاب را ادامه خواهيم داد. او التماس كرد و گفت قصد آرام كردن اوضاع را دارد و در اين راه نياز است به او كمك كنيم تا بتواند فضا را آرام كند. اما ما باز هم قبول نكرديم و او عصباني گوشي را قطع كرد. خبر رسيد روزنامه اطلاعات قصد انتشار دارد، من به آنها تلفن زدم و گفتم اين كار را نكنند زيرا باعث خشم مردم به واسطه اعتصاب كيهان ميشوند. روزي كه اطلاعات چاپ شد و خواستند آن را پخش كردند، مردم به قصد آتش زدن آنها ريختند و همين سبب بلافاصله روزنامه آن روز را به انبار منتقل كنند؛ به اين ترتيب آيندگان و ساير روزنامهها به اعتصاب پيوستند. با شرايط شكل گرفته و اعتصاب عمومي مطبوعات دولت اعلام كرد قصد مذاكره دارد. 10 نفر از نمايندگان مطبوعات و از جمله من، در اين مذاكره شركت كرديم. نظر دولت اين بود روزنامهها به سرعت منتشر شوند، درمقابل درخواست ما يك دستخط بود كه طي آن دولت تعهد دهد سانسور را متوقف ميكند. جلسات ما سه روز ادامه داشت و همچنان بر خواسته خود پافشاري ميكرديم، بالاخره در چهارمين روز دولت تسليم شد و دولت اعلاميهاي مبني بر توقف سانسور منتشر كرد. روزي كه روزنامه با اعلاميه دولت منتشر شد مردم با گل و شيريني به تحريريه آمدند، به اين شكل دولت در برابر قدرت روزنامهنگاران تسليم شد.