برقدزدي
مهدي استاد احمد
هر كسي از باغ باري چيده است/ ميوهاي در وسع خود كنديده است
در جهان اين است رسم كار و بار/ از زمين و آسمان باريده است
هر كه خاطي بوده، مثل آفتاب/ روي پول ديگران تابيده است
ميشود بيدار چون هر روز صبح/ در حسابش صفرها خوابيده است
ياد ميگيرند از هم بيگمان/ اختلاس آنك بدآموزيده است
در جهان ديده است اين را بيگمان/ هر پژوهشگر كمي كوشيده است
خودروام هم برق دزدي ميكند/ بسكه هي اين چيزها را ديده است