ما بيپناهان همواره تاريخ
نگار مفيد
اگر قانون آنطور كه نوشته شده است، اجرا ميشد تا به امروز تعداد زيادي از روزنامهنگاران ما در مرحله بازنشستگي به سر ميبردند. تعداد بيشتري در حوزه تامين بهداشت و سلامتشان امنيتخاطر داشتند و فرصت بيگاري كشيدن از روزنامهنگاران كمتر ميشد. اما قانون درباره روزنامهنگاران به آن خوبيها كه انتظارش ميرود اجرا نميشود. كارفرما برخلاف قانون از روزنامهنگاران ميخواهد تا ساعتهاي طولانيتر در محل كار حضور داشته باشند و گاهي افراد را مجبور به كارهايي ميكنند كه پايينتر از شأن كاري آنهاست و با تجربهشان در تضاد است. تازه اين گروه از روزنامهنگاران، آنهايي هستند كه شانس يارشان بوده و فرصت بيمه شدن را داشتهاند. نبودن امنيت شغلي باعث ميشود تا كارفرما نيز دست و دلش بلرزد و تن به بيمه كردن روزنامهنگاران ندهد. با اين اوصاف، صندوق حمايت از نويسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان يكي از فرصتهاي خوشيمني بود كه در اختيار اين گروه قرار گرفت تا دستكم اگر نميدانند امروز به كدام محل كار ميروند، خيالشان بابت تامين بخشهايي از آيندهشان راحت باشد. اما به نظر ميرسد هر كار خوبي كه اتفاق ميافتد، در فاصلهاي كوتاه از ميان ميرود و قانون تغيير ميكند و بودجهاش از دست ميرود. شبيه به همين صندوق حمايتي كه حالا نه در بودجه دولت ديده شده است و نه مسوولان وزارت ارشاد به دنبال چارهانديشي دربارهاش ميگردند. ميگويند روزنامهنگاران نبايد از طريق دولت بيمه شوند، ميگويند رسانهها بايد درباره بيمه روزنامهنگاران فعالتر عمل كنند، ميگويند زندگي در سايه دولت باعث ميشود تا فرصت آزادانديشي روزنامهنگاران از ميان برود. اما نميگويند در رسانههايي كه در چارچوب دولت فعاليت ميكنند و هر نوشتهشان با هزار اما و اگر از زير دست مديرمسوولان ميگذرد، ديگر كدام يك از اين جملات كارساز و سازگار است. در اين ميان اصل را بر اين ميگذراند كه روزنامهنگاران از پس موقعيت شغليشان برميآيند. روزنامهنگاران مينويسند و ميخوانند و براي فكر كردنهايشان و براي انتقادهاي سنجيدهشان و براي ماموريتهاي مداوم كاري كه ميروند نه تنها تشويق نميشوند، بلكه از تنبيههاي مبتني بر مميزي تا شوخيهاي مبني بر فرار از زير كار را متحمل ميشوند. به همين خاطر است كه فرصت از دست ميرود و روزنامهنگاران كه يك تنه از ركن چهارم دموكراسي دفاع ميكنند، مجبورند در شرايطي نامساعد به زندگي ادامه دهند. سال گذشته نيز چنين مباحثي اتفاق افتاد. روزنامهنگاران اعتراض كردند و از مشكلات پيش آمده در بيمه ناليدند، اما سازمان تامين اجتماعي پادرمياني كرد و اين مشكل برطرف شد. تازه سال گذشته در بودجه دولت نام و نشان روزنامهنگاران وجود داشت، در حالي كه امسال حتي از آن هم خبري نيست. دراين شرايط نه كسي به كمك روزنامهنگاران ميآيد و نه در روحيه كارفرما تغييري ايجاد ميشود و نه قانون به آن خوبي كه نوشته شده است، به اجرا درميآيد. بازهم آنچه باقي ميماند دلمشغوليهاي روزنامهنگاران است و بيپناهي موج زننده در دل آنها.