زندگي و آثار هاوارد فاست
مرتضي ميرحسيني
مرگ هاوارد فاست: از ميان نويسندگان سرشناسي كه تاريخ را زمينه مناسبي براي داستانگويي و بيان حرفهاي خودشان ميديدند، نام هاوارد فاست امريكايي نامي درخور اعتناست. زندگي او آن قدر جالب و غني است كه حتي اشاره به مهمترين رويدادهاي آن هم در اينجا ممكن نيست. او پس از سير و سياحت در گوشه و كنار دنيا به ماركسيسم دل بست، با چپهاي كشورش همراه شد و همكاري ثابت و مستمري را با روزنامه ديلي وركر آغاز كرد. اين روزنامه ارگان حزب كمونيست امريكا محسوب ميشد و نوشتن برايش در آن دوره (نيمههاي قرن بيستم) دردسرهاي فراواني را به همراه داشت. فاست نه براي همكاري با اين روزنامه كه به جرم توهين به كنگره امريكا مدتي به زندان افتاد و حتي در دورهاي براي انتشار آثارش با مشكلات زيادي مواجه شد. البته با سرسختي و صبوري از همه موانع گذشت، به نوشتن ادامه داد و از همين مسير به شهرت و ثروت فراواني دست يافت. وي انساني آرمانگرا بود و همين آرمانگرايي سرانجام به دلزدگي او از استالين و حكومت شوروي منجر شد. اين سرخوردگي آن قدر زياد بود كه او جايي در مسير زندگي خود راهش را از راه رفقاي قديمي جدا كرد و رسما از جمع اعضاي حزب كمونيست خارج شد. حدود نود اثر از فاست به جاي مانده است كه چندتايي از آنها نسبت به ساير آثار او شناخته شدهترند. مثل «راه آزادي» كه داستان نقشآفريني سياهان دوشادوش سفيدپوستان در توسعه امريكاست يا «اسپارتاكوس» كه ماجراي مهيج و خونين شورش بزرگ بردگان در دوران باستان و جنگهاي آنان با روميها را روايت ميكند و بعدها فيلم مهم و جريانسازي به همين نام به كارگرداني استنلي كوبريك از روي آن ساخته شد يا «شهروند تام پين» كه زندگينامه داستاني انقلابي مشهور امريكا و نقش او در جنگهاي استقلال اين كشور است و «امريكايي» كه داستان كوششهاي يك سياستمدار فسادناپذير و خودساخته به نام جان پيتر آلتگلد براي احياي جمهوريت حقيقي در امريكاست. بسياري از آثار فاست به فارسي هم ترجمه شدهاند و در بازار كتاب كشور ما موجودند و خواندن آنها براي آشنايي بيشتر با گوشههايي از تاريخ جهان، بهويژه گذشته ايالات متحده امريكا بسيار سودمند است. فاست دوازدهم مارس سال 2003 از دنيا رفت.
همچنين اعلام رسمي دستگيري دكتر حسين فاطمي از سوي فرمانداري نظامي تهران؛ فاطمي در ماههاي آخر نخستوزيري مصدق، وزير امور خارجه بود و بيپروا از خلع محمدرضاشاه و تغيير نظام ايران از مشروطه سلطنتي به جمهوري سخن ميگفت. او بعد از كودتا گريخت و چند ماه در خفا زندگي كرد (1332)؛ نمايش «اشباح» نوشته هنريك ايبسن در لندن به روي صحنه رفت. «اشباح» يكي از جنجاليترين و بهترين آثار اين نمايشنامهنويس نروژي محسوب ميشود و در زمان خود به خاطر بياعتنايي به اخلاقيات آن روزگار، سروصداي زيادي به پا كرد (1891)؛ كشتار مدرسه ابتدايي دانبلين اسكاتلند؛ در اين حادثه تلخ، مرد چهل و سه سالهاي به نام توماس هميلتون وارد مدرسه شد و كودكان خردسال را به رگبار بست و شانزده بچه و معلمشان را كشت. دوازده بچه ديگر و چند بزرگسال نيز در اين تيراندازي زخمي شدند. هميلتون همانجا خودكشي كرد و انگيزه واقعي او هرگز به درستي معلوم نشد (1996).