نوروز، تجديد سنت، سنت تجدد
محسن آزموده
«نوروز» بدون ترديد مشهورترين سنت كهن ايراني است كه سراسر جهانيان با آن آشنايي دارند. اين جشن قديمي در عنوانش، يعني روز نو، به امر تازه و جديد اشاره دارد، در واقعيت هم تجديد حيات طبيعت است. هزاران سال است كه مردماني كه در حوزه فرهنگي ايراني زندگي ميكنند يا به هر دليل به آن تعلق خاطر دارند، اين سنت درازآهنگ و ديرپا را برپا ميدارند، با جشن و سرور و شادي و شادماني. هيچ زمان هم نشده كه احساس كهنگي و فرسودگي به آنها دست دهد، سنتي در ستايش تجدد و براي آن.
عموما سنت و تجدد را رو در روي هم ميگذارند و از تقابل و بلكه تضاد اين دو سخنسرايي ميكنند. گويي اين دو در تعارضي آشتيناپذير با يكديگر قرار گرفتهاند و به هيچ عنوان نميتوان از همنوايي آنها حرفي به ميان آورد. بر اين اساس نيز سالهاست بلكه دههها كه از تعابيري چون «در ضرورت گذار از سنت به تجدد» سخن ميگويند يا مشكل اصليمان را ماندن در ميان اين دو معرفي ميكنند. اين سخنان نيز لابد به گوش همه آشناست كه «ما جامعه و مردماني در حال گذاريم، وامانده ميان سنت و تجدد، نه جديديم و نه قديم، به مارماهي مانيم، نه اين تمام، نه آن، نه پايي بر زمين و نه دستي بر آسمان. تا زماني هم كه در اين وضعيت تعليق
به سر ميبريم، وضعيت به همين منوال است، بالاخره بايد يا رومي روم شد يا زنگي زنگ ماند.»
مدافعان اين گفتارهاي نااميدانه و سلبي اولا توجه نميكنند به اينكه سنت و تجدد، نه فقط چنان از يكديگر گسسته نيستند كه هر دو در يك اقليم و در يك زمان نگنجند، بلكه از قضا هيچ تجددي بدون ابتنا بر سنت امكانپذير نيست. بدون برآمدن و ايستادن بر زمين سنت و تكيه بر متكاي آن، هيچ گامي به هيچ سمت و سويي نميتوان برداشت. هرگونه تجددي، لامحاله تجديد سنت است، ورزيدن با آن به هدف نو كردنش، گسست در عين پيوست و توامان با آن. كساني كه اين همبستگي و پيوستگي در عين گسست را نميبينند، لاجرم حركت و تحول را در نمييابند. يا در سكون سردابههاي نمور و تاريك امر كهنه خود و ديگران را اسير ميكنند يا در تمناي محال ناكجاآباد امر بيسابقه، سخناني لغو و بدون مصداق را تكرار ميكنند و در نسيان محض به سر ميبرند.
واقعيت نوروز به عنوان جشن سنتي گراميداشت فرارسيدن روز و روزگار نو، آشكارا اين درهمتنيدگي در عين دوگانگي قديم و جديد را نشان ميدهد و بر رابطه مهر و كين ناگسستني ميان آن دو صحه ميگذارد. در تاريخ فرهنگي و اجتماعي مردمان ايرانزمين نيز اين آميزش امروز و ديروز پيداست. شكي نيست مراسمي كه امروز به عنوان نوروز در ميان ايرانيان برگزار ميشود، با جشن نوروزي كه در طول هزاران سال پيش نزد اقوام ايراني برپا ميشد، تفاوتهاي جدي دارد. يعني نوروز، كه نويد روز نو است، در گذر تاريخ، خود را هم نو كرده و از ساليان و دههها و سدهها و هزارهها رنگ گرفته است، اگرچه ترديدي نداريم كه عناصري بنيادين در رهگذر زمان، به عنوان سنت نوروز باقي مانده و هويت خود را حفظ كرده، همچنانكه هر موجود زندهاي، با حفظ هويت خود همواره در معرض دگرگوني و تغيير است و لامحاله هرگونه انجماد و سكوني را نفي ميكند.