در یک سال و نیم اخیر بحرانهای گوناگونی در ایران رخ داده که در آنها از زلزله تا سیل، شاهد ویژگیهای مشترک و الگویی تکراری هستیم و وضعیت جامعه ما در حال حاضر، پس از وقوع این بحرانها و تلنبار معضلات پیشین به طور خلاصه به شرح زیر است:
۱. انبوهی از معضلات و بحرانهای گوناگون، کشور را فرا گرفته است.
۲. با بیاعتمادی مردم به نهادهای مسئول برای حل بحرانها طرفیم.
۳. میزان معضلات به حدی است که نهادهای حاکمیتی اساساً از حل تمامی آنها ناتواناند.
۴. با وقوع هر بحران، ناگهان با همدلی و انگیزه گسترده و غیرسازماندهیشده مردمی برای یاری به آسیبدیدگان مواجهیم که به دلیل نبود ظرفیتهای لازم برای استفاده بهینه، آنچنان که میتواند مثمرثمر نیست.
۵- این مهربانی که در هنگام بحران و به شکل بحرانی (نابهسامان) بروز پیدا میکند پس از بحران استمرار نمییابد تا بحران بعدی از راه برسد.
در چنین شرایطی راه حلی کوتاهمدت برای حل بحرانهای پیشرو وجود ندارد اما با توجه به ظرفیتهای اجتماعی موجود، حتماً میتوان از حجم بحرانها کاست و شرایط را تا حدی بهبود بخشید؛ به شرط آنکه جامعه گامهایی عملی در جهات زیر بردارد:
استمرار و ساماندهی مهر و یاری فوقالعاده و البته مقطعی و ناگهانی مردم در هنگام بحرانها
افزایش آگاهی عمومی نسبت به بحرانها و شیوههای مقابله با آنها
پیگیری مطالبات مردمی، رصد سازمانهای مسئول و پاسخگو کردن آنها
تنها راه برای تحقق اهداف فوق، «نهادسازی مدنی»، «توانافزایی نهادهای موجود» و «تقویت شبکههای روابط آنها» در جامعه است.
نهتنها بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و زیستی که حتی بحران بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت را نیز تنها از طریق نهادهای مدنی واسطه و میانجی قدرتمند میتوان به سامان کرد؛ نهادهایی مانند سمنها (سازمانهای مردمنهاد)، خیریهها، انجمنهای صنفی، کانونها و تشکلهایی که به صورت تخصصی و جدی با تلاش برای محرومیتزدایی، ایمنسازی و آگاهیبخشی در جامعه و مطالبهگری از نهادهای حاکمیتی برای عمل به وظایف خود، علاج واقعه قبل از وقوع کنند و در هنگام بحران هم، مقتدرانه وارد عرصه یاریرسانی شوند.
اینکه مردم و جامعه در انتظار اقدامات حکومت نمانند و خود برای اصلاح امور اقدام کنند قطعا پدیدهای باارزش است اما «ساماندهی» بدون «سازماندهی» امری محال است. در واقع دوای تشتت اجتماعی و هدررفت نیروها، سازمانیافتگی مدنی و توسعه نهادی در تمامی عرصههای اجتماعی است.
در حال حاضر نهادهای مدنی در کشور با وجود محدودیتها مشغول به فعالیت هستند و در موضوعات گوناگون به دستاوردهای خوبی نیز رسیدهاند و با استفاده از شبکههای اجتماعی امکان جذب همراهانشان نیز بسیار بالا است. در واقع جنبشی به راه افتاده است که آنرا «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» مینامند. این جنبش در آغاز راه و بسیار نوپا و جوان و نیازمند حمایت است. همچنین این نهادهای مدنی خود از معضلات رایج در جامعه دور نیستند و نیازمند دیدهبانی، نظارت و نقادی مدام نیز از سوی شهرونداناند.
بنابراین پیشنهاد این متن بهطور مشخص چنین است:
۱- اگر توانایی، فرصت و امکان نهادسازی و کار مدنی دارید، حتماً با دوستان و همفکران خود دست به کار شوید و روی یک موضوع مشخص اجتماعی و فرهنگی که دغدغهتان است شروع به کار گروهی و نهادی کنید.
۲- اگر توانایی و فرصت کار داوطلبانه دارید اما شرایط نهادسازی ندارید، به عضویت نهادهای مدنی موجود دربیایید.
۳- اگر شرایط نهادسازی یا همکاری با نهادهای مدنی را ندارید، بخشی از این نهادها را که میتوانید، به صورت مداوم رصد کنید و از فعالیتهای گوناگون آنها حمایت نقادانه فکری و معنوی کنید.
۴- اگر امکان پیگیری اقدامات این نهادها را ندارید به برخی از آنها که مفیدتر میدانید، ماهانه مبلغ معقولی را کمک مالی کنید.
۵- اگر عضو یک نهاد مدنی هستید، از حیثیتی و هویتی کردن آن نهاد و فعالیت خود پرهیز کنید و بهجای رقابت با دیگر نهادهای مشابه، برای ارتباط و هماهنگی و همافزایی با آنها تلاش کنید و به روی انتقادات و پیشنهادات گشوده باشید.
با گسترش و تقویت «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» در ایران، مهربانی، همدلی و تلاش آرام، مستمر و سازمانیافته مردم میتواند جلوی بسیاری از بحران و معضلات گوناگون را پیش از وقوع بگیرد و یا باعث کاهش آسیبهای آنها شود و همچنین پس از بحران نیز یاری و کمک مردم، تاثیرگذاری و بهرهوری بیشتری خواهد داشت.