فضيلت فراموششده
شينا انصاري
در آغازين دهه پس از انقلاب «سادهزيستي» و بسنده كردن به حداقلهاي زندگي از ارزشهاي بنيادين بود تا جايي كه حتي جوانان آن زمان از برگزاري جشن ازدواج نيز خودداري ميكردند. اين سادهزيستي البته به مقتضاي شرايط آن روزگار در سالهاي جنگ هم ادامه داشت، ليكن از آن زمان تاكنون، زندگي بخش عمدهاي از مردم تغييري اساسي يافته است.
غلبه منافع شخصي در زندگي اغلب مردم به تدريج از سالهاي بعد جنگ شروع شد و سپس با شتاب بسيار در دو دهه اخير شدت يافت. اگر در گذشته خوشبختي از راه مشاركت در امور جامعه و از جمله مشاركت سياسي دنبال ميشد.
هم اينك خوشبختي بيشتر از راه تعقيب منافع شخصي، فراهم كردن زندگي پرزرق و برق و لاكچري براي خود و خانواده جستوجو ميشود. امروز مالكيت هرچه بيشتر اموال غيرمصرفي و افزايش ميل به استفاده از كالاهاي مصرفي در صدر دغدغههاي بخش عمدهاي از مردم ايران قرار دارد.
ظريفي ميگفت اگر در دهه نخست انقلاب عبارت «دوباره ميسازمت وطن» به مثابه اهداف و منافع همگاني مصداق داشت، در جامعه كنوني «دوباره ميسازمت بدن» به منزله محمل نفع شخصي را ميتوان در صور گوناگون در شبكههاي اجتماعي و رسانهها ملاحظه كرد.
در واقع بخش قابل توجهي از جامعه ايراني در گذر زمان و به دلايل متعدد، از قله رفيع «دوباره ميسازمت وطن» به چاه ويل «دوباره ميسازمت بدن» سقوط كرده است و مصرفگرايي فقط يكي از خروجيهاي مشهود اين سقوط است.
وقتي ارزشهاي غيرمادي مغلوب ارزشهاي مادي شوند، انسانها به جاي آنكه معرف و بهرهگيرنده ابزارها باشند مقهور آنها ميشوند: خودرو، مسكن، ويلا، دكوراسيون منزل....و تلاشي مدام و فرساينده براي داشتن بيشتر و مصرف بالاتر! بارِ اين زندگي مصرفي نيز بيش از همه بر طبيعت مظلوم و شكننده كشورمان تحميل ميشود.
كافي است نيمنگاهي به مصرف در بخشهاي مختلف زندگي جامعه امروز بيندازيم تا دريابيم به چه ميزان در چنبره كميتگرايي و مصرفزدگي اسير شدهايم؛ ولع تصاحب زمين براي ساخت و ساز و تخريب طبيعت، داشتن خودروي بيشتر و به تبع آن مصرف بيرويه سوخت (قابل توجه آنكه ايرانيها حدود يك درصد جمعيت جهان را تشكيل ميدهند اما حدود 1.5 الي 2 درصد خودروي جهان را به خود اختصاص دادهاند)، اسراف و هدررفت مواد غذايي، ترويج تجملگرايي و القاي ذهنيت مصرفگرا در رسانهها و تنوعطلبي و مصرف افراطي در پوشاك و نهايتا اشاعه منطق مصرف به هر قيمتي، حاصلش نابودي منابع طبيعي كشور و ايجاد آلودگيهاي عديده محيطزيستي است.
فراموش نكنيم كه هماكنون مصرف از جمله معابري است كه امكان مورد توجه قرار گرفتن و كسب منزلت اجتماعي را با سهولت و مشروعيت فراهم ميكند.
شايد يكي از راهها براي خروج از مسير بيمنتهاي مصرفگرايي و گذر از منفعت «من» به منافع «ما»، توجه به مسائلي است كه به نوعي سلامت و كيفيت محيط زيست ما را تحتالشعاع قرار ميدهد.
در حقيقت مسائل محيط زيست ميتوانند فرصتي براي حركت از منافع شخصي به عمومي و ايجاد مشاركت همگاني فراهم كنند، مشروط بر آنكه مسير مشاركتهاي مردمي گشودهتر و هموارتر شود.
در حال حاضر در دنيا پويشهاي اجتماعي متعددي با هدف سادهزيستي، پيادهسازي سبك زندگي مينيماليسم و جلوگيري از مصرف نامتعارف، در حال گسترش است و ضرورت دارد با توجه به مشكلات اقتصادي كشور، تحريمهاي ناعادلانه و شكافهاي عميق طبقاتي، در كشور ما نيز فضاي مناسب از جانب اولياي امور براي رشد بيشتر حركتهاي مردمي به منظور تغيير سبك زندگي مصرفي و ترويج زندگي سازگار با محيط زيست فراهم شود.