سمندريان، ستاره درخشان تئاتر ايران
بهروز غريبپور
حميد سمندريان در چند زمينه در فضاي تئاتر ايران موثر واقع شده است. پيش از اين كارگردان نگاه فعالان اين عرصه بيشتر به نمايشنامههايي بود كه در حوزه فرهنگ آنگلوساكسون نوشته و اجرا ميشدند، در مواردي هم آثاري كه متعلق به نمايشنامهنويسان روس تبار بودند، مورد توجه قرار ميگرفت. سمندريان با ترجمه و اجراي نمايشنامههاي حوزه فرهنگي آلمانيزبان به توسعه اين فضا كمك بزرگي كرد.
موضوعات و نوع بازيگري در اجراهاي سمندريان تفاوتهاي عميقي با ديگران داشت. او به دورنمات و ساير نويسندگاني پرداخت كه نگاه متفاوتي به انسان و محيط پيرامون داشتند و در نتيجه زبان و جغرافياي محدود نمايش در ايران را وسعت بخشيد. نكته دوم درباره اثرگذاري او بر تئاتر، به نوع كارگرداني سمندريان برميگشت؛ او ضمن اينكه بياعتنا به مكتب ناتوراليسم و استانيسلافسكي نبود، با وجود شرايط رايج در فرهنگ تئاتر زمانهاش كه فرهنگ غالب آن ناتوراليستي بود و اسكوييها بر آن پافشاري ميكردند، بازيگر را آزادتر ميگذاشت تا به راهحلهاي خودش برسد. بنابراين تاثير بعدي او را ميتوان بر كارگرداني و نوع هدايت بازيگر دانست.
در حوزه آموزش نيز سمندريان تا لحظات پاياني عمر درگير بود، با اينكه خودم هر آنچه ميخواستم نميتوانستم از سمندريان و كلاس او اخذ كنم و راهحلهاي ديگري اخذ كرده بودم، اما همواره كلاسهاي او كه با دانشجويانش رفاقت ويژهاي داشت را از ديگران متفاوت ميديدم. او به گونهاي با ما رفتار ميكرد كه فاصله سنيمان را فراموش ميكرديم. به حدي اين موضوع براي دانشجويان غيرمتعارف بود كه گاه وارد مسائل خصوصي او ميشديم. به ياد دارم بخش كوچكي از كلاس ما به اين ميگذشت كه از او بپرسيم چرا ازدواج نميكند؟ در پاسخ او وارد شوخي ميشد و مثالهاي دراماتيك ميآورد.
وقتي با هما روستا در نمايش مرغ دريايي يا قبل از آن آشنا شد، يك روز سر كلاس آمد و گفت خوليها اينقدر گفتيد كه من عاشق شدم و دارم ازدواج ميكنم. اين رابطه استاد و شاگردي ميتوانست در همه كلاسها و ارتباطها وجود داشته باشد اما تنها استادي كه دانشجويان اينقدر با او راحت بودند، حميد سمندريان بود. اين كارگردان تا پايان عمر به آنچه ممكن بود به او سفارش داده شود و مايل به اجراي آن نباشد، تن نداد. اين پافشاري در مقابل توصيهها و سفارشها از او يك شخصيت مستقل قابل احترام ساخته بود كه تا زماني كه تئاتر ايران هست، نام حميد سمندريان در تاريخ تئاتر ايران ميدرخشد.