جاي خالي لباس رسمي ايراني
نيوشا طبيبي
نخستوزير پاكستان، هفته پيش در تهران از
اينكه ديگر زبان فارسي- پس از قرنها - در كشورش رايج نيست و به ناچار بايد به زبان بيگانه با همسايه خود سخن بگويد، دريغ و افسوس خورد. استعمارگران انگليسي براي تقطيع پيوندهاي تاريخي و فرهنگي مردمان اين ناحيه آنچه از دستشان بر ميآمد كردند. همين كار را قصد داشتند در افغانستان با زبان فارسي بكنند، اما شرايط ياريشان نداد كه كاملا موفق شوند.
آمدن عمران خان به ايران، دريغ ديگري هم داشت. او و بيشتر افراد هيات همراهش - شايد هم همه آنها - ملبس به پوشاك ملي خود بودند. آقاي نخستوزير، بالاپوشي به تن داشت درست مانند آنچه ما در سنت پوشاك ايراني سرداري ميناميم؛ بالاپوشي رسمي و خوشدوخت، اندكي بلندتر از كتهاي بدقواره مدل غربي. دريغ كه وزرا و مسوولان ما همه با كت و شلوارهاي به سبك غربي در مراسم و مذاكره حضور داشتند.
داستان پوشاك ايراني و آنچه مسوولان و مديران جامعه بر تن ميكنند، مقولهاي جدي و تاثيرگذار است. چند دهه پيش آقاي دكتر ولايتي و اعضاي ديگر وزارت خارجهشان براي جايگزين كردن پيراهنهاي مدل غربي با نمونهاي ايراني، از پيراهنهاي بييقهاي كه ايرانيان به بر ميكردند و هنوز هم در حوزههاي علميه و بين روحانيون رايج است، استفاده كردند. اين تنپوشها به پيراهنهاي يقه ديپلماتيك معروف شدند. نوع ساده و سفيد آن كه معمولا آقاي دكتر ظريف به بر ميكند زيبا و چشمنواز و مرتب و منظم است. بعدا طراحان بدسليقهاي هم پيدا شدند و به قصد تنوع دادن به اين مدل پيراهنها، آنها را از پارچههاي راه راه با يقه سفيد ساده دوختند و گاه يقه كوچكتري روي يقه اصلي اضافه كردند كه سادگي و زيبايي و نظم و وقار نمونه اصلي را برهم زد.
لباسهايي كه وزرا، اعضاي مجلس، ديپلماتها و ديگر مديران اجرايي كشور در بر ميكنند، پيامهاي روشني دارند. اهميت فرهنگ آراستگي و پاكيزگي و نظم ملي، مفاهيمي هستند كه از پوشش مديران به ديگران منتقل ميشود. روحانيون ايراني ملبس به لباسي اصيل و قديمي هستند و موضوع اين بحث نيستند، اما پوشيدن كت و شلوارهاي نامتناسب و بدرنگ و بدقواره توسط گردانندگان كشور، آن هم لباسهايي كه توسط دشمنان فرهنگي - تاريخي ايران ابداع شده زيبنده كشور ما نيست. باعث تاسف است كه ارتش ايران هم لباس متحدالشكلي به بر ميكند كه ملهم از لباسهاي نظامي غربي است. نيروي دريايي و دژبان ارتش استثنائا لباسهاي تشريفاتي زيبايي دارند كه بسيار شبيه سرداري - همان كت سنتي و قديمي ايراني – است.
از سوي ديگر، معدودي از توليديها به نام دوخت لباسهاي ايراني و ملي، مجموعهاي زشت و ناهمگون كه آدمي را از لباس سنتي آزرده ميكند به بازار عرضه كردهاند. لباسهايي كه بيشتر يادآور كتها و پيراهنهاي چيني معروف به مائويي هستند. پيراهنهايي كه به جاي دكمه به سبك سنتي چيني از گره استفاده ميكنند. از زشتي استفاده از سياه قلم و خطاطي به بدترين وجه آن روي اين پيراهنها چيزي نگوييم بهتر است. چندتايي ديگر، لباسهاي بازيگران مجموعه طنز قهوه تلخ را به عنوان پوشاك ملي و قاجاري، جدي گرفته و آنها را پايه طرحهاي خود گذاشته و عين آن لباسهاي بدقواره و زشت را كه به درد همان برنامه طنز ميخورد بازتوليد كردهاند.
ايرانيان بسياري در سراسر جهان و در داخل ايران در صنعت مد و پوشاك فعال هستند. بسياري از آنها كه در خارج از كشور كار ميكنند با تكيه بر همين ميراث تاريخي پوشاك ايران، موفق به طراحي نمونههاي بسيار زيبا و شكيلي شدهاند. اي كاش از ظرفيتهاي فرهنگي و تاريخي ملي خود استفاده كنيم و پوشاك ساده و زيبا و شكيل ايراني را زنده كنيم. با زنده كردن پوشاك ايراني، صنعت نساجي ما هم دوباره پا ميگيرد و رشد ميكند. اي كاش چهرههاي مقبول فرهنگي و مديران كشور و نمايندگان مجلس شروع به پوشيدن لباسهاي محلي و ملي خود كنند و تا كمكم اين شيوه رايج شود.
طراحان پوشاك زنان در اين عرصه بسيار موفقتر از همكاران مردانهدوز خود بوده و لباسها و مانتو و شالهاي بسيار زيبايي با الهام از پوشاك اصيل ايران توليد كردهاند. جايگزيني فرم اصيل و زيباي سرداري با كتهاي بيقواره غربي - كه نسبتي با ما ندارند- ظاهري ايراني به دولتمردان ما خواهد داد. يك بار ديگر لباسهاي عمرانخان و هيات همراهش را ببينيد كه سرداري به تن دارند. سرداريهايي كه دولتمردان قديم به تن ميكردند را در عكسهاي پايان قاجار بجوييد و ببينيد كه چه برازنده و زيبا و ايراني بودهاند.