مريوان حلبچهاي، مترجمي است كه تلاش دارد صداهاي ادبيات كنوني ايران و كردستان عراق را در قالب ترجمههاي دوسويه به يكديگر معرفي كند. نويسندگاني چون«بختيارعلي و شيرزاد حسن» و شاعراني چون«لطيف هلمت، شيركو بيكس و...» چهرههايي هستند كه اين مترجم تاكنون به ايرانيها معرفي كرده است. گفتوگوي ما را با اين مترجم پيرامون جايگاه ادبيات كردستان عراق در ايران و بالعكس بخوانيد.
اخيرا چاپ پنجم رمان «حصار و سگهاي پدرم» نوشته شيرزادحسن و ترجمه شما وارد بازار كتاب شده و در نمايشگاه هم موجود است. تا آنجايي كه من ميدانم، آثار اين نويسنده در ايران طرفداران خوبي دارد. از ويژگيهاي آثار شيرزاد حسن بگوييد و اينكه گرايش ايشان در نويسندگي بيشتر به چه سبكي متمايل است؟
چاپ پنجم رمان «حصار و سگهاي پدرم» بهمن ماه سال گذشته وارد بازار شد و بعد از نمايشگاه چاپ ششم وارد بازار ميشود. اين كتاب بايد سال ۱۳۷۸ توسط نشر چشمه چاپ ميشد اما به دليل سانسور زياد و تن ندادن نويسنده و مترجم به موارد حذفي ۵ سال بعد يعني سال ۱۳۸۳ وارد بازار شد. ۵ بار تا سال ۱۳۸۴ تجديد چاپ شد ولي با روي كار آمدن دولت احمدينژاد كتاب را خمير كردند. آبان ماه سال گذشته پس از 14 سال مجددا اين كتاب چاپ شد و با استقبال زيادي روبهرو شد و در كمتر از ۵ ماه ۵ بار تجديد چاپ شد. بيشتر آثار شيرزاد حسن سوررئال است و از ويژگيهاي مهم آثارش ميتوان به نگاه انتقادياش به جامعه سنتي شرقي و جهان سياسي آن اشاره كرد. شيرزاد حسن در دهه 70 ميلادي ديگرگوني در ادبيات كردي به وجود آورد. يكجور فردگرايي و نگاه ساختارشكنانه فرويدي را وارد داستاننويسي كردي كرد كه تا پيش از آن وجود نداشت. ورود او به عرصه داستاننويسي در ادبيات كردي از اين جنبه بسيار مهم بود كه فضاي غالب آن سالهاي ادبيات ما بيشتر تحت سيطره نويسندههاي ماركسيست يا ناسيوناليست بود. شيرزاد حسن راه سومي را در پيش گرفت و جهاني را ساخت كه خاص خودش بود كه در اين راه با مشكلات زيادي روبهرو شد. چون در آن سالها جهان ما جهان ايدئولوژيزدهاي بود اما ايشان همه سختيها را تحمل كردند و به راه خود ادامه دادند اما اين دشواريها تا دهه 80 نيز ادامه داشت اما در مقابل شيرزاد حسن مخاطبان بسياري به دست ميآورد و منتقداني با دفاع و ستايش از ادبيات او پرداختند تا حدي كه به عنوان بهترين نويسنده ادبيات 3 دهه 70 و 80 و 90 ادبيات كردي را تصاحب كرد.
پيوند ادبيات كردي و ادبيات فارسي به دليل يكساني ريشهها تا حدودي مكمل همديگرند و آثار مدرن كردي هم توانستهاند همپاي ادبيات ايران، حضوري پررنگ براي مخاطبان داشته باشند. از ادبيات نو در كردستان بگوييد و اينكه چگونه ميشود اين ريشهها را بيشتر به هم پيوند داد؟
ريشه ادبيات كهن كردي و فارسي بسيار طولاني و تاريخي است كه ميشود، كتابهاي متعددي را در اين زمينه نوشت و در چنين گفتوگويي نميشود به آن پرداخت. بيشتر شاعران بزرگ كلاسيك كرد در كنار سرودن به زبان كردي به زبان فارسي هم شعر سرودهاند. در دوران معاصر هم بخشي از شاعران و داستاننويسان كرد تحت تاثير نويسندگان فارسي زبان بودند و هستند به دلايل متفاوت از جمله همزيستي و نزديكي جغرافيايي و نزديكي فرهنگي و اجتماعي و سابقه تاريخي اين تاثير و تاثرات بسيار زياد است و پيشينه طولاني دارد كه بايد محققين بسياري در زمينههاي مختلف كار كنند و در رشتههاي مختلف چه به صورت تز و رسالههاي آكادميك و غيرآكادميك به بررسي آن بپردازند. متاسفانه بايد بگويم كارهايي كه تا اكنون در اين زمينه انجام شده است بسيار اندك است.
نويسنده ديگر كرد يعني بختيارعلي هم طرفداران خاص خودش را در ايران دارد. به گمان شما به عنوان مترجم كارهاي اين نويسنده، دليل علاقه ايرانيها به اين نويسنده چيست؟
بختيارعلي هم در بين كردها و هم در بين اروپاييها علاقهمندان بسياري دارد و در اروپا او را به عنوان يكي از مطرحترين نويسندگان آسيايي ميشناسند كه تاكنون جوايز بسيار زيادي را كسب كرده و طبيعي است در ايران مخاطبان زيادي داشته باشد. يكي از دلايلي كه در ايران بيش از هر كشور منطقه از آثار بختيارعلي استقبال شده است، ويژگي آثار او، رئاليسم جادويي خاص و زبان شاعرانهاش در كنار مضاميني كه براي مخاطبين و منتقدين ايراني آشناتر است، پرداخته است.
خوشبختانه ادبيات ايران و كردستان عراق تا حد زيادي توانستهاند خود را به يكديگر معرفي كنند. يعني در كردستان هم هستند مخاطباني كه ادبيات ايران را در قالب ترجمه آثار دنبال ميكنند. برايمان از وضعيت ادبيات ايران بگوييد و چگونگي استقبال از ادبيات امروز در آنجا.
متاسفانه بايد بگويم آن طور كه بايد و شايد نه ادبيات معاصر ايران آن طور كه شايستهاش است در كردستان معرفي شده است و نه بالعكسش. اصليترين دليل نيز همين است كه اين نوع روابط فرهنگي نياز به پشتيباني كامل حكومتها دارد. بيشتر تلاشها در هر دو زبان در كوششهاي فردي است و اكثر ترجمهها بسيار ضعيف هستند. حتي ناشران مستقل ايراني در ايران و كرد در كردستان هيچ پروژه جدياي براي اين داد و ستد فرهنگي و پرداختن به رابطه بين اين دو فرهنگ و نويسندگان آنها نداشته و ندارند. كاري كه بايد چند دهه پيش اتفاق ميافتاد. شخصا بيش از ۱۵ سال است كه بيش از 200 نويسنده، مترجم، منتقد را به كردستان دعوت كردهام و آثاري از اينها را ترجمه كرده و به معرفي آنها پرداختم. اين كافي نيست و بايد ارتباطات تنگاتنگتر و بيشتر و در زمينههاي متعددتري باشد. اما متاسفانه در سمت ديگر يعني ايران هيچ كاري در رابطه با ادبيات كرد، صورت نگرفته است و حتي خيلي كملطفي ديده ميشود نسبت به آثار شاخصي كه از ادبيات كردي به فارسي ترجمه و چاپ شده است. به ويژه در سطح رسانهها كه به ادبيات كرد آن طور كه شايستهاش است، نپرداختهاند. همين بختيارعلي را مثال بزنيم در آلمان، ايتاليا، فرانسه و كشورهاي انگليسيزبان منتقدان بسياري در ستايش او پرداختند و مقالات بسياري در ستايش ادبياتش نوشتهاند. چندين نشريه آلمانيزبان و ايتاليايي و انگليسيزبان پروندهها و ويژهنامههاي پرباري برايش درآوردهاند. اما در ايران به هيچ وجه. نشر ثالث كه ناشر اختصاصي و تنها نشر مورد قبول بختيارعلي است ۵ سال است كه ميخواهد ايشان را به ايران دعوت كند و امسال نيز مجددا از ايشان دعوت كرده كه در نمايشگاه حضور داشته باشند اما متاسفانه پس از 3 ماه كه ايشان اقدام كردند براي درخواست ويزا، امروز كه 4 روز از نمايشگاه گذشته است هنوز ويزايشان بيهيچ دليل خاصي، صادر نشده است. ايشان كماكان در انتظار صادر شدن ويزا و آمدن به ايران هستند.
حضور آثار نويسندگان كرد در نمايشگاه كتاب، حضوري پررنگ است و كتابي هم از«فرهاد پيربال» با ترجمه شما موجود است. ضمن توضيح درباره اين كتاب بگوييد براي دوستاني كه ميخواهند اين كارها را در نمايشگاه پيدا كنند چه توصيهاي داريد؟
رمان آخرين انار دنيا از بختيارعلي و مجموعه داستان حاشينهنشينان اروپا از فرهاد پيربال در غرفه نشر ثالث موجود است. اميدوارم علاقهمندان به ادبيات جدي اين دو اثر شاخص كردي را تهيه كرده و مطالعه كنند. همچنين رمان شاهكار حصار و سگهاي پدرم اثر شيرزادحسن كه پس از ۱۴ سال قدغن بودن مجددا چاپ شده و در غرفه نشر چشمه موجود است و هر دو رمان غروب پروانه و عمويم جمشيدخان كه باد هميشه او را ميبرد از بختيارعلي و عاشقانههاي جنگ و صلح از فرهاد پيربال هر 3 در غرفه نشر نيماژ موجود است. آثاري كه اشاره كردم از شاخصترين و مهمترين ادبيات كردي ترجمه شده به فارسي هستند.
درباره معرفي شاعران و نويسندگاني از كردستان عراق كه كمتر نامي از آنها شنيدهايم چه برنامهاي داريد؟
يك مجموعه شعر كه گزيدهاي از بهترين اشعار رفيق صابر، شاعر و نويسنده بزرگ كرد همچنين گزيدههايي از لطيف هلمت، قباد جليلزاده و دلشاد عبدالله در دست چاپ است كه همگي توسط نشر ثالث امسال منتشر ميشوند. يك رمان و يك مجموعه داستان از فرهاد پيربال و رمان سقوط آسمانها از آثار شاخص ادبيات كرد كه جبار جمال غريب نوشته است، امسال چاپ ميشود و يك شناختنامه كه گزيدهاي از بهترين اشعار و گفتوگوهاي چاپ نشده من با شاعر بزرگ شيركو بيكس و چند مقاله از بختيارعلي و نويسندگان مطرح كرد درباره بيكس در قالب كتاب و يك شناختنامه كامل توسط نشر ثالث چاپ ميشود.