دست برتر ايران
مهرداد پشنگپور
هنري كيسينجر، وزير امور خارجه وقت ايالات متحده امريكا در اظهارنظري بيان كرده كه سياستمداران كاري كه ميخواهند انجام دهند را با صداي بلند نميگويند بر اين اساس بايد بر اين باور بود كه دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده امريكا قصد حمله و جنگ با جمهوري اسلامي ايران دارد چه اينكه با صداي بلند ميگويد من چنين قصدي ندارم!
اما نشانهها و قرائن حداقل اينگونه نشان ميدهد كه با وجود تمام قشونكشيها و سر و صداها و كوك كردن ساز جنگ و صدايهاي ديگري كه امروز از واشنگتن به گوش ميرسد از اين كوه آني بر نيامد كه انتظار ميرفت. صداي جان بولتون، مشاور امنيت ملي امريكا مثل قبل بلند نيست، از گوشه و كنار از ميان و اطراف آقاي رييسجمهور خبر ميرسد كه ترامپ با او اختلاف دارد و حتي در خلوت به تمسخر گفته:«اگر به جان بولتون بود الان درگير ٤ تا جنگ بوديم.» اينگونه با آنچه جناب كيسينجر، هماني كه يك ايراني را دشمن قابل احترام دانست؛ همان ايراني كه اكنون وزير امورخارجه دولت جمهوري اسلامي ايران است و هوشمندانه در رزم ديپلماتيك ميتازد و بازي حريف را با ذكاوت به هم ميريزد در مورد رويه سياستمداران گفته با آنچه به تحليل از اقدامات رييسجمهور ايالات متحده امريكا گذشت در تعارض است. اينگونه ماجرا به هم ميپيچد. ساده سخن كه اين روزها در هر محفل خودماني و در هر مجلس رسمي مطرح و مورد سوال هست اين است؛ آيا جنگي رخ ميدهد؟ رهبر جمهوري اسلامي ايران در چند هفته اخير صريحا اعلام كردند، جنگي رخ نخواهد داد درست در زماني كه ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن به سمت منطقه شناور بود و وزير امورخارجه ايالات متحده امريكا در اين سو و آن سوي دنيا در حال بالا بردن فتيله جنگ و مشتعل كردن آن بود و ترامپ نيز ايران را ناشيانه به پايان خود تهديد كرد. اعوان و انصار منطقهاي هم آب به آسيابشان ريختند و ميريزند. اما حقيقت ماجرا اين است كه وزير امورخارجه اسبق ايالات متحده امريكا درست گفته است كه«سياستمداران آنچه را كه ميخواهند انجام دهند با صداي بلند نميگويند» اما اين حقيقت با واقعيت و حقيقت جناب ترامپ همخواني ندارد زيرا كه حقيقتا اين رييسجمهور يك تاجر و بازرگان دلال است نه سياستمدار!
ترامپ بهتر از سياستبازي، ظهور در مقابل دوربين را ميداند به نظر هيچ رييسجمهوري در دنياي سياست به قدر او در برابر دوربين و در رسانههاي اجتماعي حضور و بروز و ظهور ندارد. او مدام توييت ميكند، هميشه در اينستاگرام هست و غالبا در حال گفتوگو و جدال و محاجه با خبرنگاران، پس او با صداي بلند حرف ميزند و دقيقا دنبال همان چيزي كه هست را اعلام ميكند اما يقينا او استراتژيها و تاكتيكهاي پيدا و پنهان خود را دارد.
روشن است در سياست و بازي ديپلماسي نميشود نشان سر راست گرفت و مادام كه يك ديپلمات به راست اشاره دارد نبايد از جناح چپ غافل بود اما اين تمام ترامپ نيست زيرا او ماهيتا سياستمدار نيست و تلاش دارد اين ضعف خود را جبران كند، هر از گاهي با بركناري همراهان و اعضاي دولتش، گاهي به دست دادنهاي هيستريك با روساي كشورهاي خارجي، هميشه با امضاي قوانين و فرمانها مقابل دوربين و گاهي با بلوفهايي كه براي همگان آشناست و اين حقيقت ترامپ است. او درست همان كاري كه دوست دارد انجام دهد را گفته و ميگويد، او پس از تهديد ايران در يك توييت موضعي كاملا متقاوت در برابر ايران اعلام كرد اين بيشك نشان از قدرت و همبستگي ايران و جمهوري اسلامي بود. به همين دليل ايران به دليل عملكرد ترامپ و يارانش و هوشمندي ايران در وضعيت برجسته و متمايزي قرار گرفته كه ميتواند بهرههاي فراوان از آن ببرد.
ترامپ و همراهانشان تا توانستهاند شرايط را ملتهب و اوضاع را متشنج كردند تا بتوانند بيشترين بهره را بگيرند اما ديپلماسي فعال ظريف و قدرتمند و خويشتنداري جمهوري اسلامي ايران حداقل تاكنون ابتكار عمل را از دست ايالات متحده امريكا خارج كرد تا اينكه رييسجمهورش در ژاپن صراحتا مواضعي را اعلام ميكند كه صريحا برگشت از مواضع سخت و هيجاني قبلي است و اين موضوع بدون شك اگر معلول سياست سنجيده جمهوري اسلامي ايران نباشد، بيتاثير از آن نيست بنابراين جمهوري اسلامي بايد به اين دستاورد با اهميت توجه ويژه كند و بايد از اين زمين بازي كه با درايت ايجاد كرده، بهره و امتياز مناسب خود را بگيرد. اين بهرهگيري به نظر ميرسد با شرط بازگشت به برجام از منظر حقوقي يك گام به عقب است. هر توافق اعم از آنكه معاهده باشد يا غير آن براي خروج و اخراج شرايط و مقرراتي دارد همانگونه كه در برجام مشخص است. صرف انكار و به اصطلاح پاره كردن يك توافق خروج از آن محقق نميشود همانگونه كه صدام حسين پيمان الجزاير را پاره كرد اما نتيجه آن نشد كه او از پاره كردن قصد كرده بود. به بيان حقوقي ايالات متحده امريكا از منظر قواعد حقوقي از برجام خارج نشده بلكه تعهدات خود را انجام نداده است، موضوعي كه مكرر معروض افتاده و تقرير شده كه ايران بايد به اين دليل به طرح مسووليت بينالمللي ايالات متحده امريكا مبادرت كند. آنچه به نظر ميرسد و ميتواند منشأ اثر باشد اين است كه ايالات متحده امريكا براي آنچه در سر ميپروراند بيش از قبل به جمهوري اسلامي ايران نياز دارد. ترامپ ميداند كه نميتواند به زعم خود توافق قرن را آنگونه كه دلش ميخواهد و خوشايند داماد جوانش هست، پيش ببرد. به خوبي فهميده كه بازي كره شمالي را باخته و از دست داده و تكليفش نيز با جمهوري اسلامي بنابر سابقه 40 ساله مشخص است؛ به اين ترتيب چيزي كه ميتوان به تحقيق به آن دست يافت دست بالاي ايران تا اينجاي اين نبرد ديپلماتيك است، نبردي كه آقاي ظريف با پيشنهاد امضاي معاهده عدم تجاوز با همسايگان تقريبا كامل كرد. ايران بايد براي اين مرحله برنامهاي مدون داشته باشد تا آنچه با تدبير كاشته به هدر نرود. بدون ترديد ميتوان از اين دلال ميلياردر كه نگران اضمحلال پروپاگانداهاي رسانهاي خود است، امتيازات ممتازي گرفت!