يك روز در غزه
سعيد عابدپور
«يك روز در غزه» نام فيلم مستند بيبيسي است. اين فيلم حادثه فاجعهبار 8 خرداد در غزه را به تصوير ميكشد. در اين روز بيش از 60 نفر از تظاهراتكنندگان فلسطيني با گلولههاي تكتيراندازان ارتش اسراييل كشته و بيش از 2000 نفر زخمي شدند. تظاهرات با مشاركت تمامي گروههاي فلسطيني در سالگرد نكبت (روز زمين) برگزار شد. تظاهرات در غزه نزديك به دو ماه از 10 فروردين تا 10 خرداد ادامه داشت ولي در اين روز خاص، غزه بيش از هر زمان ديگري شاهد به زمين افتادن مردم غيرنظامي با گلولههاي سربازان اسراييلي بود. تظاهراتكنندگان هيچ سلاحي نداشتند تا علتي براي چنين سركوب خونيني بشود. پاسخ اسراييليها كوبنده و سخت بود. در تمامي اين روزهاي تظاهرات پارسال بيش از 150 نفر كشته و چند هزار نفر زخمي شدند. بهطور معمول اسراييل و امريكا، حماس را مسوول اين واقعه اعلام كردند. به راستي مسووليت حماس در اين ماجرا چه بود؟ برگزاري تظاهرات با توافق تمامي گروههاي فلسطيني از جمله سازمان آزاديبخش فلسطين بود. بنابراين حماس سهم مشتركي با ساير سازمانهاي فلسطيني داشت. برگزاري تظاهرات بدون خشونت و با شعارهاي تند عليه اشغالگران بود. تظاهرات مثل سالهاي گذشته و شايد در حجم بيشتري بود. حكايت بيبيسي از اين واقعه، واقعگرايانه نيست و هر ناظر بيطرفي ميفهمد كه فيلم در دفاع از سركوب تظاهرات ساخته شده. در اين مستند تلويزيوني با دو طرف تظاهراتكنندگان و سربازان اسراييلي صحبت شده تا تاكيدي بر بيطرفي مستندساز باشد، اما نيست. در اين مستند تظاهراتكنندگان افرادي خشن و عصباني معرفي ميشوند؛ افرادي كه به دنبال قتل سربازان اسراييلي(البته بدون سلاح) و درصدد نابودي اسراييلاند. تصور كنيد چند هزار نفر بدون هيچ امكانات و با پاي برهنه تظاهرات ميكنند و اسراييليها اينها را به رگبار ميبندند.
اما فيلمساز بين اينها موازنه برقرار ميكند و به هر دو از موضع يكسان نگاه ميكند و هم اظهارات تظاهراتكنندههاي بيسلاح را پخش ميكند و هم اظهارات و فرماندهان نظامي و سربازان سرتاپا مسلح اسراييلي را. يك طرف تظاهراتكنندگان خشمگين و خون به جوش آمده ايستادهاند و در سوي ديگر نظاميان اسراييلي كه با شكيبايي به دنبال مقابله با تظاهراتند. فرمانده اسراييلي در اين مصاحبه ميگويد؛ از آنجايي كه تظاهرات بزرگ براي بازگشت را حمله نظامي قلمداد كرديم، با سلاحهاي نظامي به مقابله با آن پرداختيم. اسراييليها، سازماندهندگان تظاهرات را مسوول سوءاستفاده از زنان در جريان تظاهرات اعلام كردند. اسراييليها گفتند كه از زنان به عنوان ديوار دفاعي در مقابل اسراييلها استفاده شده. زنان فلسطيني اما ميگويند كه پا به پاي مردان به اين تظاهرات آمدند. مستند بيبيسي بهطور وحشتناكي در خدمت توجيه برخورد ارتش بيرحم اسراييل است. چگونه ميتوان قتل بيش از 60 تظاهراتكننده و زخمي شدن چند هزار نفر را در يك روز توجيه كرد؟ حماس و ساير گروههاي فلسطيني از هيچ سلاحي در اين تظاهرات استفاده نكردند با اين حال نظاميان اسراييلي با خونسردي تمام به سوي تظاهراتكنندگان آتش گشودند. يك سال از واقعه كشتار فلسطينيها در روز نكبت گذشته و بيش از اينكه سخن از فجايع انساني و كشتارها در غزه باشد، سخن از دموكراسي و جامعه باز اسراييل است. بيبيسي در ظاهر امر چنين وانمود ميكند كه با بيطرفي به سراغ حوادث سياسي و اجتماعي ميرود و جز به مكتب واقعگرايي به مكتب ديگري متعهد نيست حتي طي ساليان به بيننده خود القا كرده كه جز ثبت واقعيت كار ديگري نميكند. ولي حتي اطفال دبستاني هم ميفهمند كه بيبيسي در اين مستند و ساير مستندهايي كه در خاورميانه ساخته ميشود واقعگرا نيست و علنا متمايل به طرف اسراييلي است. بيبيسي بيشتر ژست واقعگرايي و حقيقتجويي را ميگيرد. نكته تلخ مستند يك روز در غزه، تنهايي مردم غزه است؛ مردمي كه دهههاي متوالي قرباني به پيشگاه جلادان اسراييلي تقديم ميكنند. غزه هر روز، آبستن تراژدي تازه و فاجعه جديدي است. يك بار كودكي از غزه در مقابل تلويزيون با فرياد گفت، شما همه چيز و از جمله كودكي من را گرفتهايد. اسباببازي براي من مفهومي ندارد. من به زنده ماندن فكر ميكنم. اين صدا، صداي تمامي كودكان فلسطيني بهخصوص مردم غزه است. غزه نماد خفت و خمودگي كشورهاي عربي، سكوت و همراهي غرب، خاصه رسانههاي غربي با اسراييل است. صدايي كه از غزه به گوش ميرسد صداي فاجعه انساني است نه چيز ديگر.