درباره وزير بعدي
عبدالجليل كريمپور
سيد محمد بطحايي، وزير آموزش و پرورش، به دليل شركت در انتخابات مجلس از سمت خود استعفا كرد. اين عنواني بود كه همه خبرگزاريها در بيان علت استعفاي بطحايي ذكر كردند.آنچه ميتوان فارغ از همه دلايل انجام اين كار در نظر گرفت اين است كه نهادي با اين طمطراق، هيچگاه از اعتبار بالايي در سيستم دولتي برخوردار نبوده و هيچگاه دغدغه اصلي فرادستان ما نبوده است. بايد قبول كرد كه در سيستم دولتي ما وزير، تنها، تصميمگيرنده اصلي امور وزارتخانهاش نيست و بنابراين نميتواند مقصر صد درصد نيز تلقي شود، اگرچه بيان اين جمله بدين معنا نيست كه انفعال جناب وزير ناديده انگاشته شود. سيد محمد بطحايي كارنامه قابل قبول و حتي قابل دفاعي را در دوران وزارتش به جاي نگذاشته و غير از يكي دو مورد كه جنبه شعارياش بر جنبه عملياش ميچربيد فعاليت ديگري را از خود نشان نداد، اما اين استعفا پايان مساله نيست. اگر به ابتداي پيشنهاد ايشان از جانب دولت محترم برگرديم، ميبينيم كه هم معرفي ايشان از جانب دولت كار درستي نبود و هم انتخاب و پذيرش ايشان از جانب نمايندگان ملت. بايد بپذيريم كه هميشه گفتار بر كردار در اين قضيه پيشي گرفته است كه بايد گفت نه وزير اين مجموعه و نه مديران آن هيچگاه بر اساس يك برنامه پذيرفته شده و متناسب با استاندارد جهاني انتخاب نشدهاند.
لااقل اگر اين نهاد از اهميت برخوردار نيست به شعار دادن در مورد آن هم نپردازيم تا هر لحظه بياعتبارياش افزون نشود. آقاي رييسجمهور لااقل حالا ثابت كنيد كه آموزش فرزندان اين مرز و بوم برايتان اهميت دارد، حالا كه شما بر روي اين ويژگي جامعه سالم (آموزش) صحه ميگذاريد و آن را در كنار اصطلاحات قشنگ خود، به واقعيتي منطقي نزديك ميكنيد، لااقل فكري كنيد، هرچه اين نكته را نيز خوب ميدانيم كه آموزش فقط بيان محتواي خاص كتابهاي درسي نيست و تربيت يك شهروند خوب در اين نهاد همچنان مورد غفلت واقع شده و بايد گفت كه اصل آموزش به دليل بيسرانجامي آن دچار چالش شده و از رونق افتاده است، پس جناب آقاي روحاني اگر همچنان به شعارهايتان پايبنديد به انتخاب جديدتان فكر كنيد و خود در مجلس، جانانه از آن دفاع كنيد، دفاعي كه متناسب آن شعارها باشد چرا كه آموزش و پرورش ما ديريست خالي از طراوت جاودانگي شده است.